قدس آنلاین-مهرداد فرید کارگردان، نویسنده و تهیهکننده فیلمهایی چون «آرامش در میان مردگان»، «همخانه»، «ازما بهتران»، «زنها شگفتانگیزند» و «بیتابی بیتا» در ششمین تجربه کارگردانیاش به سراغ ملودارمی اجتماعی رفته است به نام «دعوتنامه» که در مشهد روایت شده است.
به انگیزه اکران این فیلم با فرید به گفتوگو نشستهایم که میخوانید:
فیلم سینمایی دعوتنامه در سکوت خبری ساخته شد. چرا؟ میخواستید مخاطبانتان را برای تماشای این فیلم تشنه نگه دارید؟
معمولاً فیلمهایی که در سینمای ما تولید میشود و موضوعات ملتهبی هم دارد، بهتر است در سکوت خبری ساخته شود تا در حین تولید و زمان فیلمبرداری با موانع مختلفی که ممکن است از طرف گروههای فشار ایجاد شود، مواجه نشود.
از شکلگیری فیلمنامه دعوتنامه بگویید. آیا داستان شما واقعی است؟
طرح اولیه فیلمنامه «دعوتنامه» که توسط حمید چمنی نوشته شده بود از طریق مکاتبه برای من فرستاده شد. من بعد از مطالعه متوجه شدم که این طرح قابلیت یک فیلم سینمایی را دارد. آقای چمنی در شهرستان زندگی میکند و این اولین نوشته اوست که به فیلم تبدیل شده است. من از این همکاری راضیام، چون نتیجه خوبی داشت و فکر میکنم بتواند مخاطب را هم راضی کند و ارتباط خوبی برقرار کند.
در خصوص بخش دوم سئوالتان هم باید بگویم بله در پرداخت نهایی فیلم از داستانکهایی واقعی و از خاطراتی که برایم اتفاق افتاده بود هم استفاده کردم و البته واقعیتهایی را هم حمید چمنی با خودش آورده بود که اینها را مانند پازل کنار هم قراردادیم و به داستان فعلی فیلم رسیدیم. طبیعتاً فیلمهایی که بیان رئالیستی دارند و از شرایط روز جامعه اقتباس شدهاند نمیتوانند نسبت به واقعیتهای اجتماعی روز بیتفاوت باشند.
این فیلمنامه چه ویژگی خاصی دارد؟
تعدد شخصیتهای داستان از ویژگیهای این فیلمنامه است چند داستان است که در موقعیتهای خاص به هم گره میخورند و با هم آمیخته میشوند و به یک پیکر واحد و یک تکه تبدیل میشوند. ما در این قصه سه خانواده را داریم که به وسیله اتفاقاتی که رخ میدهد این سه خانواده به هم نزدیک میشوند و به یک درک متقابل نسبت به یکدیگر میرسند. این فیلمنامه علیه خشونت و تندروی است و بُعد مذهبی دارد و اقشار سنتی مردم را به داشتن تفاهم با گروههای دیگر جامعه بخصوص آنهایی که ممکن است کمتر شکل و شمایل مذهبی داشته باشند، دعوت میکند.
از انتخاب بازیگرانتان بگویید ظاهرا فیلم پر بازیگری است.
بله قصه و شیوه روایت داستان تعدد شخصیتها و تعداد زیاد بازیگران را میطلبید. حضور بازیگران چهرهای که هرکدام در موفقیت فیلم نقش مؤثری دارند از جمله حمیدرضا آذرنگ که شخصیت محوری قصه را ایفا میکند و توانسته به خوبی از پس یک نقش کاملاً متفاوت برآید، به ارتقای فیلم کمک کرده است.
ضمن اینکه ما در این فیلم چند بازیگر جدید را هم به سینمای ایران معرفی کردهایم که من امیدوارم بازیهایشان مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد و این فیلم سکوی پرتابی باشد برای آنها که تازه وارد این وادی شدهاند.
بخشهایی از فیلم در مشهد فیلمبرداری شده است. کار در شهرستان برایتان مشکل نبود؟
کارکردن در مشهد از یک طرف برایمان تجربه خوبی بود و ازطرفی تلخیهایی را هم به همراه داشت. تجربه خوبش این بود که حامیمالی خیلی خوبی در این پروژه پیدا کردیم که امکانات رفاهی خیلی خوبی را برای گروه فراهم کرد. از طرف دیگه متأسفانه اجازه کار داخل حرم و کنار ضریح را به ما ندادند.
به هرجهت این فیلم با دشواریهای زیادی ساخته شد و مجبور شدیم لوکیشنهایی را مجاور حرم انتخاب کنیم و وانمود کنیم که داخل حرم هستیم. چند سکانس را هم به ناچار، با کلی اضطراب، با گوشی موبایل فیلمبرداری کردهایم. به هر حال به نظرم نتیجه کارخوب عالی شده است.
فیلم شما داستانکوار و اپیزودیک روایت شده است. تصور میکنید این شیوه روایت مطابق میل مخاطب کم حوصله سینما باشد؟
فکر میکنم فیلم جذاب و پرکششی ساختهام که میتواند مورد پسند قرار بگیرد. یکی از دلایل این جذابیت، داستانگویی آن است و همچنین ترکیب بازیگران جوانی که در کنار چند چهره قدیمی قرار گرفتهاند و در نهایت یک پیکره واحدی را تشکیل دادند. طبیعت این قصه و اقتضایش این بود که اپیزودیک کار شود، چرا که زوار امام رضا(ع) که به زیارت میروند معمولاً آدمهایی هستند که مشکلاتی دارند و نقص و نیازی در زندگیشان وجود دارد و آدمهای بیمشکل کمتر به آن سمت میروند.
طبیعی است که در چنین بستری میتوانید مسائل مختلف را بگنجانید، بدون این که ایراد داستانی پیدا کند. نخ تسبیح این مشکلات به نظرم وجود شخصیتی است که ما هیچوقت در قصه او را نمیبینیم، اما میتوانیم حسش کنیم و او هم کسی نیست جز امام رضا(ع). آنچه محوریت قصه بود تقدیر این آدمهاست که به گونهای رقم خورد که کنار یکدیگر قرار بگیرند. منطق روایتی و قصه فیلم از این زاویه به نظر من بدون اشکال است.
از وضعیت اکران و فروش فیلم راضی هستید؟
به هیچ وجه. اصلاً فصل مناسبی برای اکران این فیلم نبود. به نظرم فیلم به نوعی عملاً سوخته است. چون ظرفیت سالنهای سینما کشش این اندازه از فیلمهای روی پرده را ندارد. بدترین زمان ممکن برای نمایش فیلم بعد از جشنواره فیلم فجر است. به لحاظ تبلیغات فیلم هم کوتاهی صورت گرفت. با توجه به این که ما دوران حاکمیت پخش کنندهها را طی میکنیم، گمان میکنم که این فیلم هم مورد بی مهری مسئولان پخش قرار گرفته است و از جهت سانسهای فیلم هم همین موضوع صدق میکند.
نظر شما