قدس آنلاین- علامه شهید، آیت الله سید محمدباقر صدر، یکی از اندیشمندان بزرگ مسلمان است که تاریخ در گذر زمان، شمار اندکی از این چهرهها را به خود دیده است. «مغز متفکر اسلامی» تعبیری است که امام خمینی درباره این شهید مظلوم به کار بردهاند و همین تعبیر، عظمت شخصیت وی را به تصویر میکشد. چهرههای نواندیش و متفکری مانند شهید صدر همواره در طول حیات پربرکت خود نشان دادهاند که اسلام و جامعه اسلامی از نظر محتوای نظری و عملی بسیار غنی است و این دریای معارف اسلامی است که باید بشریت را سیراب کند نه برکههای کوچک فلسفه غرب.
* آزادی از دیدگاه شهید صدر
روز گذشته دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در ادامه سلسله نشستهای آشنایی با آرا و اندیشههای شهید علامه محمدباقر صدر به موضوع قلمرو آزادی و قانون در حکومت اسلامی بر اساس اندیشه شهید صدر پرداخت. در این نشست حجتالاسلام مجتبی الهی خراسانی با تجلیل از شخصیت علامه شهید صدر، گفت: این فقیه مبارز، در کنار مجاهدتهای عمیق علمی، تلاش ارزندهای را در کشور عراق برای مبارزه با استبداد انجام داد تا در نهایت همراه با خواهرش بنتالهدی صدر در زندان حزب بعث به شهادت رسید.
الهی خراسانی با بیان اینکه در حکومت اسلامی، قانون در بستر حکومت وضع و اجرا میشود، گفت: اندیشه هایی که درباره نوع حکومتها و رژیمهای سیاسی ارائه میشود وقتی شفاف است که تصویر حقوق اساسی مردم و وظایف حکومت در برابر آنان قابل ارائه باشد. این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه هر متفکری در مدلی که برای حکومت ارائه میکند مؤلفههای مورد نظرش را بیان میکند، افزود: به عنوان مثال طرفداران نظریه رأی اکثریت یا دموکراسی تلاش میکنند نتایج اجرای مدل مورد نظرشان را به بهترین وجه تضمین کنند.
الهی خراسانی با تقسیم بحثِ قلمرو آزادی و قانون در دیدگاه شهید صدر به دو ساحت «معارف و نظریه» و ساحت «مبانی یا اصول موضوعه» تصریح کرد: آزادی از منظر شهید صدر به معنای عام است یعنی نفی سلطه دیگران بر انسان. این آزادی یک مفهوم هماهنگ با فطرت انسانی دارد و در واقع میل به آزادی به عنوان یکی از ابعاد فطری انسان در اسلام مورد تأکید است. به همین دلیل است که اسلام تأکید میکند که نیازمند تحمیل نیست و با فطرت انسان هماهنگی دارد و مبتنی بر «یسر» است نه «عسر».
بنابراین کلمه «حریت» یک وصف حقوقی در برابر بردگی نیست بلکه کاربردهای دیگری دارد که جنبه ارزشی و فضیلت بودن آن مهم است و در روایات هم زیاد به آن اشاره شده است. این در واقع همان آزادی یا آزادگی از بند قیدهای مختلف است که به انسان شرافت و ارزش میدهد. در همین زمینه امام صادق(ع) در حدیثی پنج خصلت را از برترین خصایص انسان برمیشمارند از جمله: وفاداری، تدبیر، حیا، حسن خلق و سرانجام «حریت» یا همان آزادی که حضرت میفرمایند این صفت جامع آن چهار صفت پیشین است و آن صفتها با همه ارزشی که دارند بدون «آزادی» بیمعنا هستند. مولای متقیان حضرت علی(ع) نیز میفرمایند که بنده دیگری نباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.
* آزادی ناموزون غرب
الهی خراسانی با اشاره به نگاه اسلام به آزادی از منظر شهید صدر خاطرنشان کرد: آزادسازی انسانها دو مرحله یا دو بُعد دارد؛ انسان نخست باید از عبودیت «غیر» در ابعاد درونی خارج شود و دوم از عبودیت و تسلط دیگران. در اسلام پیش از تلاش برای آزادسازی انسان از قید «دیگران» در بیرون، به آزادی او از قید شهوات و غرایز و هواهای نفسانی که درون او وجود دارند، توجه شده است. شهوات، خود یک عامل نقض کننده آزادی انسان هستند و انسانی که تربیت نشده است، توسط همین غرایز به بند کشیده میشود. به همین دلیل قرآن میفرماید: «زُیّن للنّاس حُبّ الشهوات...». هدف اسلام نخست آزاد کردن انسان از قید همین سلطههای درونی است تا او بتواند آزادانه تصمیم بگیرد و عقلانی انتخاب کند. در مرحله بعد اسلام میگوید حالا که از سلطه درون آزاد شدی، سلطه بیرونی را هم قبول نکن و آزاد باش؛ سلطه افراد، عقاید، پندارها، خانواده و زن و فرزند، اموال، طاغوت و... و.
حجت الاسلام الهی خراسانی با اشاره به اینکه مشکل غرب این است که در آنجا آزادی در بیرون رخ میدهد اما از آزادی درونی خبری نیست، گفت: نتیجه این ماجرا میشود آزادانه ایدز گرفتن، آزادانه سلاح حمل کردن و آدم کشتن، آزادانه اخلاق را زیر پا گذاشتن و مشکلات دیگر. در این جامعه آزادی اصلی یعنی آزادی درونی هنوز در بند است و از قضا آزادی بیرونی به اسارت آزادی درونی شدت میبخشد و به سلطه شهوات و غرایز حیوانی دامن میزند.
وی در پایان تأکید کرد: نسخه اسلام برای آزادسازی درونی این است که نخست باید عامل انسانیت خود را به رسمیت بشناسی که آن هم در گرو معرفت نفس، خودشناسی و شناخت نیروهای درونی است و دوم اینکه بدانی مسیر آزاد شدن از قید این غرایز درونی چگونه است. بنابراین آزادی در اسلام با ایمان و یقین آغاز میشود اما آزادی در غرب از شک شروع میشود و این شک به تمامی ارکان زندگی از جمله دین سرایت میکند. اسلام معتقد است وقتی ایمان و خودشناسی داشتی میفهمی به تنهایی نمیتوانی بر عوامل تحدید آزادی غلبه کنی و این ایمان، موتور محرک انسان به سوی واقعیت اصیل هستی یعنی خداوند است.
نظر شما