قدس آنلاین- روز ملی ارتباطات و روابط عمومی را بهانهای برای گفت و گو با دکتر علی اصغر محکی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات، مدیر کل سابق مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، مدیر مسئول پیشین روزنامه همشهری، عضو کمیسیون ملی یونسکو و عضو هیئت مدیره انجمن علمی مدیریت اطلاعات ایران قرار دادیم تا نقش رسانه در تأمین بهداشت روانی جامعه را از زبان ایشان بشنویم.
• همیشه نقش رسانهها در چگونگی بازتاب وقایع اجتماعی محل مناقشه بوده است. عدهای آن را بازتاب واقعیت میدانند و عدهای از آن تلقی رواج سیاهنمایی دارند. به نظر شما محتوای رسانه چه تاثیری در امنیت روانی جامعه دارد؟
نگاه واقع بینانه این است که رسانهها پوشش دهنده رویدادها هستند، اما به گونهای گزینشگرانه، برخی از وقایع را کم رنگ کرده و یا اصلاً گزارش نمیکنند و در بازتاب برخی دیگر از آن ها، بزرگنمایی میکنند. حال این عملکرد رسانهها تا چه اندازه موجب گرفته شدن احساس امنیت روانی آحاد جامعه میشود، بستگی به نحوه استفاده جامعه از رسانه دارد. اگر مردم شناخت کافی از نقش، کارکرد و همچنین مکانیزمهای تأثیرگذاری رسانهها داشته باشند، با آگاهی و هوشمندی پیام رسانه را مصرف میکنند و بسادگی تحت تأثیر القائات قرار نمیگیرند. پس اگر بخواهیم قضاوتی واقعی و دقیق نسبت به عملکرد رسانه در کاهش احساس امنیت جامعه داشته باشیم، باید به متغیرهای دیگری همچون شرایط گردانندگان رسانه، وضعیت مخاطبان و احوال جامعه توجه داشته باشیم.
• موضوعی که چند وقت پیش خبری شد و حساسیت برانگیز بود، موضوع ابتلا ایرانیها به اختلالهای روانی بود. در این مورد بهتر است مصداقیتر صحبت کنیم. آیا اگر رسانه آمار میزان اختلالهای روانی را بازتاب دهد، دچار سیاه نمایی شده و موجب ناامنی روانی در جامعه میشود؟
پاسخ به این پرسش بستگی به این دارد که آیا رسانه، همزمان با بازتاب آمار اختلالهای روانی در کشور، آن را با آمار این اختلالها در گذشته نیز مقایسه کرده است، که مخاطب متوجه روند کاهش یا افزایش آن در طول زمان شود و آیا این آمار را با میزان اختلالهای روانی در سایر کشورها در مدت مشابه نیز مقایسه کرده و آیا درباره دلایل کاهش یا افزایش روند اختلالهای نظرات کارشناسانه را اعلام کرده است؟ آیا به مخاطب خود اطلاعات کافی درباره شاخصها و نحوه گردآوری آمار اختلالها داده است تا او را در تفسیر صحیح موضوع یاری کند؟ پس نقش رسانه در ناامنی روانی جامعه، مشروط به نحوه عملکرد آن و نیز میزان هوشیاری جامعه در قبال پیامهای دریافتی از رسانه است.
• قبول دارید که بیشترین بارِ حفظ امنیت روانی جامعه دست رسانه هاست؟
به طور حتم رسانهها در احساس امنیت و سلامت روان جامعه تأثیرگذارند، اما اینکه تمام بار ماجرا را به دوش رسانه بیندازیم نیز درست نیست؛ چرا که رسانه در قبال بازتاب کژیها و کاستیهای جامعه مسئولیت دارد و نمیتواند نسبت به ناهنجاریها، سوء مدیریتها، آسیبها و نابسامانیها سکوت کند و بی تفاوت بماند. مثلاً اگر محصولات غذایی عرضه شده به بازار استانداردهای لازم را نداشته باشد، رسانه نباید به بهانه ایجاد نشدن بار روانی منفی، در این باره سکوت کند؛ چون جامعه آسیب میبیند و یا هنگامی که شیوع اعتیاد، بیکاری، خودکشی، جرایم و مفاسد در جامعه افزایش چشمگیر مییابد، رسانه نمیتواند بی تفاوت بماند و چیزی نگوید. رسانه در چنین شرایطی باید اطلاع رسانی کند و نباید آن را به خاطر بازتاب پلشتیها، متهم به سیاه نمایی کرد و زیر سؤال برد.
• اما میشود رسانهها را درباره اینکه چرا خبرهای خوب را ضریب نمیدهند، مورد بازخواست قرار داد؟
بله، میتوان از رسانه انتظار داشت که به موازات بازتاب تلخی ها، منعکس کننده وجوه مثبت و پیشرفتها و نکات امیدوارآفرین نیز باشد و میتوان توقع داشت رسانه فراتر از یک ابزار اعلام آمار، یک مفسر و تحلیلگر اجتماعی نیز باشد و در بازتاب واقعیت ها، به طور عادلانه، بیطرفانه، جامع، علمی و سازگار با منافع و مصالح جامعه عمل کند.
بنابراین، رسانه از سویی صرفاً بازتاب دهنده رویدادهای جاری جامعه است و از سوی دیگر در حین بازتاب این رویدادها، میتواند موجب کاهش یا افزایش بار اختلالهای روانی و احساس ناامنی روحی در جامعه شود.
هر شبکه پخش پیام، نوعی سیاستگذاری، برنامه ریزی و جهت گیری خاص در قبال انتشار پیام خود دارد، به این ترتیب انتشار پیام در رسانه ها، تصادفی و اتفاقی نیست، بلکه نوعی فکر و هدفمندی پشت سرآنها قرار دارد، اما این طور نیست که به موازات پخش پیام، انتظار تأثیرگذاری یکسان و قابل ملاحظه، بر همه مردم داشته باشیم. میزان تأثیر رسانه بر ذهن و نگرش و رفتار مردم، وابسته به میزان آگاهی و سواد رسانهای مخاطبان دارد. اگر مخاطب بدون آگاهی و با گارد باز دربرابر پیام رسانهای قرار گیرد و تولیدات رسانه را بدون چون و چرا باور کند و آن را مبنای شناخت و داوری خود قرار دهد، به طورحتم با مخاطب شکننده و آسیب پذیر روبهرو خواهیم بود.
فکر میکنم اگر بتوانیم سواد رسانهای را فراگیرتر کنیم، خیلی از مشکلات در ارتباط با شبکههای اجتماعی حل بشود...
در عصر رسانههای متناوب و متنوع، خودکنترلی مخاطب به مراتب بهتر و مؤثرتر از اعمال کنترلهای رسمی بیرونی است. پس لازم است همه جامعه، به طور مستمر و خودخواسته، آموزش سواد رسانهای ببینند و با مکانیزمهای تولید و پخش پیام آشنا شوند تا با دقت و وسواس بیشتری مصرف کننده پیامهای رسانهای باشند و اعتبار و سودمندی پیامها را از مجاری موثق مختلف به طور هوشمندانه دنبال کنند تا سوژه منفعل پیامهای رسانهای نباشند.
سیاستگذاران و برنامه ریزان کشورها وظیفه دارند با آموزش سواد رسانهای و مهارت تفکر انتقادی از دوران کودکی به افراد جامعه، آنان را در برابر تأثیر القائات یک سویه پیامهای رسانه واکسینه کنند تا در حیطه اختلالهای روان مصونیت داشته باشند.
به هر حال اگر مخاطب با اطلاع از حوزههای مقاصد و سازوکارهای کارگزاران تولید پیام و انتشار پیام، اخبار را دنبال کند، هوشمندانهتر در برابر پیام رسانه قرار میگیرد؛ بنابراین پیام رسانه، تأثیر آنی بر روان او نخواهد گذاشت. همچنین اگر مخاطب خود را صرفاً در برابر کانال هایی خاص از شبکههای پخش پیام قرار دهد و واقعیتها را از منابع مختلف پیگیری نکند، بیشتر در معرض تأثیر القائات و تحریفات رسانهای خواهد بود. درواقع کانالیزه شدن یا تک کانالی شدن دریافت پیام موجب میشود افراد در برابر آثار پیامهای رسانهای آسیب پذیرتر باشند.
پژوهشها در این زمینه تأکید دارند که هرچه افراد سطح تحصیلات و سواد رسانهای بالاتری داشته باشند، مصونیت بیشتری در برابر آسیب پذیری امواج رسانهای دارند و در برابر القائات رسانهای هوشمندانهتر رفتار میکنند. ؛ بنابراین ارائه آموزشها و ارتقای سواد رسانهای و آگاه سازی مخاطبان میتواند در درازمدت موجب کاهش آثار کژکارکردی رسانهها بویژه در حوزه آسیبهای روحی و روانی شود.
اگر جامعه اعتماد خود را نسبت به کانالهای موثق انتشار پیام از دست بدهد، به دنبال دریافت اخبار و اطلاعات از کانالهای رسانهای جایگزین خواهد رفت.
اگر مخاطب مجبور شود که پیامهای رسانهای را از منابع محدود و غیر موثق دریافت کند، بیشتر در معرض آسیبهای روحی و روانی قرار میگیرد، بویژه اگر سطح سواد رسانهای او پایین باشد، در برابر القائات رسانهای منفعل و آسیب پذیر خواهد بود.
*برخی وقایع و رویدادها در سایر کشورها بویژه کشورهای صنعتی نیز اتفاق میافتد چرا تبعات آن در کشور ما متفاوت است، این موضوع متأثر از سیاه نمایی مسئولان و رسانه هاست یا احساس خودکم بینی جامعه؟
** در پاسخ به این پرسش به تجربه کشور هند اشاره میکنم. کشور هند بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر جمعیت دارد و سرانه درآمد روزانه بیشتر افراد کمتر از ۳ دلار در روز است، اما در خیابانهای کلانشهرهای این کشور کمتر شاهد نزاع و درگیری هستیم؛ چون مدیریت انتظارات در جامعه آنان بدرستی صورت گرفته و مجموعه ساختارهای فکری و فرهنگی جامعه هند، به بالا بردن آستانه تحمل مردم و کاهش اضطراب و ناامیدی در بین آنها کمک میکنند، بنابراین بهداشت روانی قابل قبولی دارند.
تفاوت جامعه ما با آنها نوع مدیریت انتظارات است که مقایسه درستی از وضعیت موجود نسبت به گذشته و شرایط امید بخش آینده نداشته و نتوانستهایم به جامعه اطمینان کافی از حضور مدیران کارآمد و لایق در زمینه رفع مشکلات کشور بدهیم.
نظر شما