به گزارش قدس آنلاین، ما انسانها، معمولاً تا دلت بخواهد آمال و آرزو داریم. اما سوال نداریم! این که میگویم سوال نداریم، به معنای آن نیست که نمیتوانیم سوال بپرسیم. سوال پرسیدن کاری ندارد، اما سوال داشتن چیز دیگری است. اجازه دهید با یک مثال کوتاه توضیح دهم منظورم از این که میگویم سوال نداریم چیست؛ اگر فرزند دارید، فرض کنید مثلا پسر بزرگتر تان ظهر از خانه خارج شده و تا آخر شب بازنگشته است. (یا اگر دارای فرزند نیستید، فرض کنید پدرتان از منزل خارج شده است و باز نگشته است.) موبایل او پاسخ نمیدهد. و چند ساعت دیگر نیز میگذرد...
پسرم کجاست؟! چرا گوشیاش جواب نمیدهد؟! آیا شارژ موبایل او تمام شده؟ آیا خدای ناکرده تصادف کرده؟ پسرم یک یا دو روز است که از خانه خارج شده و بازنگشته است. او کجاست؟
سوال داشتن یعنی این! یعنی به دنبال عزیز گمشده خود گشتن! یعنی پرسشی که با تمام جان و دل خود درگیر آن شویم. کسی که عزیز گمشدهای دارد، واقعاً با تمام وجود سوال دارد. سوال دارد که آن عزیز گمشدهاش کجاست؟ چه میکند؟ چه اتفاقی برایش افتاده است؟ عزیزترین سرمایه وجودی ما، زندگی، زمان و عمر ماست؛ زمان و عمری که لحظه به لحظه گم میشود. به قول مولانا بیدل: «چیزی از خود هر قدم زیر قدم گم میکنم...» بگذریم.
ما لحظه به لحظه عمر خود را، یعنی عزیزترین سرمایه وجودی خود را گم میکنیم. نمیدانیم از زندگی چه میخواهیم و یا چه باید بخواهیم؟ چرا ؟ چون نمیخواهیم و نمیتوانیم زندگی و جهان خود را تعریف کنیم...
فلاسفه و اندیشمندان بسیاری، در طول تاریخ به این پرسش فکر کردهاند که، غایت زندگی انسان چیست و چه میتواند باشد؟ آیا سعادت و غایت زندگی چیزی از جنس لذت بردن است یا از جنس معرفت و دانایی؟ سرتان را درد نیاورم، تمدن غربی، قرنهاست که غایت زندگی انسان را لذت و لذتگرایی تعریف میکند. ظاهراً در تفکر دینی نیز، با طرح مفهومی به نام بهشت جاودان، به نظر میرسد که غایت و سعادت انسان لذتگرایی است. یعنی بهشت جایی است که ما هرچه هوس میکنیم داریم. و جایی است که پاداش مومنین با لذتهای فراوان و همیشگی داده می شود...
اما در باطن ماجرا، قضیه کاملا برعکس است! یعنی ما انسانها، بنابر تفکر دینی، برای فهمیدن و دانستن آفریده شدهایم، نه لذت بردن! به عنوان مثال، در تفکر دینی، یکی از مهمترین اهداف آفرینش انسان، عبادت و بندگی خداست. از آن طرف، احادیث بسیاری با این مضمون وجود دارد که یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت برتر است. پس اجمالاً هدف آفرینش انسان و مخلوقات عبادت است. و تفکر بالاترین نوع عبادت. تفکر یعنی همان پرسش و پرسشگری؛ پرسش و پرستش از یک ریشهاند. پرستش واقعی یعنی پرسش و معرفت یافتن نسبت به آفریدگار...
شما یک تکه سنگ را داخل بهترین شربتهای عسل و انگبین بیندازید، آیا آن تکه سنگ میتواند لذتی ببرد؟! نه. چرا؟ چون درک و فهمی از شیرینی ندارد. یعنی خود فرایند لذت بردن نیز نوعی از شعور و فهمیدن است. بنابراین غایت زندگی انسان فهمیدن است، نه لذت بردن. چرا که خود لذت بردن نیز نوعی از درک و شعور است...
اگر غایت زندگی انسان لذت بردن بود، خداوند ما را نیز گاو و گوسفند میآفرید! اولئک کالانعام بل هم اضل...حکایت همانهایی است که غایت زندگی انسان را لذت و لذتگرایی میدانند. خلاصه، انسان برای فهمیدن و معرفت یافتن آفریده شده است. و معرفت با تعریف کردن آغاز میشود. انسانی که از خود و جهانش تعریفی ندارد، معرفتی نیز نخواهد داشت.
ما انسانهای شرقی و ایرانی قرنها بود که از خود و جهان تعریفی نداشتیم. ارزش اصلی متفکرانی چون مرحوم شریعتی، تلاشی واقعی و جدی برای بازتعریف انسان و جهان اسلامی و شیعی بود. کار اصلی شریعتی این بود که بر علیه تعریف مرسوم روزگار از جهان و انسان قیام کرد. قیام کرد که ما و جهان ما را دوباره تعریف کند. در این فرصت کوتاه نمیخواهم به این موضوع بپردازم که این تلاش برای بازتعریف جهان، از طرف مرحوم شریعتی، چه مشکلاتی داشت یا نداشت؟ اما کار اصلی و ارزش واقعی مرحوم شریعتی این بود که به مخاطبان خود نشان بدهد و بیاموزد که میتوان جهان را به گونههای دیگری نیز تعریف کرد.
مرحوم شریعتی به مخاطبان نسبتاً پرشمار خود یادآوری نمود که، برای انقلابی فکر کردن و انقلابی زیستن لازم نیست حتما مارکسیست باشیم. لازم نیست جهان را دردو دیدگاه لیبرالیسم و کمونیسم بلوک شرق و غرب خلاصه کرد. البته فعلا کاری با این موضوع نداریم که، مخاطب اصلی مرحوم شریعتی، احساسات و عواطف نسل جوان دوران خود بود. یعنی کار اصلی مرحوم شریعتی در حوزه گرایشهای مخاطبان خود بود، نه نگرشهای آنها. اما نباید فراموش کنیم که درست یا غلط، عصر و نسلی که امثال مرحوم شریعتی در آن نفس میکشیدند، دوران سیطره و غلبه گرایشات و احساسات بود.
این جوهره و دل و جرات بازتعریف انسان و جهان، چیزی است که متاسفانه در بین اقشار دانشگاهی ما، به ویژه در حوزه علوم انسانی، این روزها به شدت کمیاب است!
۲۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۸
کد خبر: 606309
اگر از نگارنده بپرسند، مهمترین کاری که مرحوم شریعتی انجام داد چه بود، بنده آن را در یک جمله خلاصه میکنم: «تلاش برای تعریف کردن جهان و انسان.»
منبع: روزنامه قدس
نظر شما