به گزارش قدس آنلاین، سرانجام پس از کش و قوسها و رایزنیهای فراوان در خصوص خواننده سرود تیم ملی در جامجهانی ۲۰۱۸ روسیه، در مراسم رونمایی سرود اصلی تیمملی فوتبال، تماشاگران شاهد چهار قطعه موسیقی ویژه بودند. دو آهنگ بیکلام به نامهای «زندهباد تیمملی» و «سرود قهرمانان» با اجرای ارکستر سمفونیک به رهبری شهرداد روحانی؛ قطعه «پیروزی خورشید» با آهنگسازی فریدون شهبازیان و خوانندگی سالارعقیلی؛ و نیز آهنگ «یازده ستاره» با ترانه احسان افشاری و صدای سالار عقیلی و موسیقی بابک زرین؛ که از این سرود بهعنوان سرود رسمی تیمملی در رقابتهای جامجهانی رونمایی شد. به عبارت بهتر، درحالی که ماهها بود نام خوانندگانی چون امیر تاجیک، محسن چاوشی، علیرضا قربانی و چندتن دیگر بهعنوان خوانندگان قطعه موسیقی رسمی ایران در جامجهانی شنیده میشد، درنهایت بعد از کنارهگیری علیرضا قربانی، سالار عقیلی این جایگاه را در اختیار گرفت. همزمان با این رونمایی، رامبد جوان در برنامه «خندوانه» از کلیپ محمد بحرانی با عنوان «اومدیم روسیه» رونمایی کرد.
ترانه این کلیپ که توسط امیر سلطان احمدی سروده شده توسط محمد بحرانی، امیر سلطان احمدی و جناب خان اجرا شد و پس از پخش آن در برنامه خندوانه مورد توجه هواداران فوتبال قرار گرفت و بهسرعت در فضای مجازی منتشر شد.
در گزارش امروز نظر ترانه سرا و خواننده این موسیقیها و همچنین کارشناسان ادبی را درباره این ترانهها خواهید خواند.
اسماعیل امینی: سرود تیم ملی بود یا سرود جنگ؟
چند سال قبل نیز در سرود منتخب تیم فوتبال برای جامجهانی آمده بود: «گر به میان آیدمان آبرو / کیست که بتواندمان روبهرو؟»
فارغ از سستی و نادرستی نحوی و معنایی، در این نگاه تند به مسابقات ورزشی، تأمل لازم است. آیا پیروزی در رقابتهای ورزشی، حماسهآفرینی است و مثلاً باخت تیم موجب آبروریزی است؟
به نظر من رویکرد کسانی که این کارها را سفارش دادهاند غلط بوده و اصلاً نگاهشان ورزشی نبوده است. دوستان فکر کردهاند فوتبالیستها برای حماسه آفرینی و جنگ میروند برای همین تعابیری که در ترانهها آمده تعابیر حماسی و جنگی است. هیچ کشوری برای جنگ به آنجا نمیرود نه بردنش به معنای پیروزی بر دشمن است و نه باختن به معنای شکست دشمن است. این نوع نگاه به رقابتهای ورزشی، حاصل سیطره سیاست و سیاسیون بر مناصب ورزشی است. پس جامجهانی را میدان کارزار و حماسه نپنداریم. برد و باخت آن در حد شادی و اندوه و یک هیجان ورزشی است.
به نظرم از میان ترانه ها، ترانه محمد بحرانی با عنوان «اومدیم روسیه» به منطق و روحیه مردم نزدیکتر است و ترانه سرا از ساختار و زبانی متناسب با هدف گذاری استفاده کرده است.
اما متأسفانه بقیه ترانهها چون با روحیه سیاسی سروده شده اصلاً نتوانسته با مردم ارتباط برقرار کند. مردم این ترانهها را دوست ندارند چون جنس زبانش طوری نیست که آن را در استادیوم زمزمه کنند در حالی که کارکرد سرود ملی باید همین باشد یعنی به میان مردم برود نه یک چیز لوکس و ویترینی باشد!
اما در مقابل کلیپ بحرانی به لحاظ متن، ویژگیهای یک ترانه و محتوای خوب را دارد چون اشاره و شوخیها کاملاً بر اساس نیاز مخاطب مورد استفاده قرار گرفته است.
■ ابراهیم اسماعیلی اراضی: تشویق با کت و شلوار یا لباس اسپورت؟!
ترانه ساحتهای مختلفی دارد و به تناسب مخاطبی که برای آن در نظر گرفته میشود و هدف گذاریای که دارد نوع زبان را مشخص میکند. با توجه به هدف گذاری هایی که برای سرود تیم ملی شده فکر میکنم فقط ترانه «اومدیم روسیه» جناب خان به هدف گذاری سرود تیم ملی نزدیک بوده است.
مخاطب در بقیه ترانهها با ترانههای معمولی مواجه است که جز چند اشاره که به فوتبال دارند، میتوانستند در هر موضوع دیگری هم مورد استفاده قرار بگیرند. اگر هدف گذاری این است که این ترانهها با دایره گسترده تری از مردم ارتباط برقرار کند در این فضاها به جز ترانه جناب خان ترانههای دیگر نمیتواند با طیف گستردهای از مردم ارتباط برقرار کند.
البته گروه جناب خان و خندوانه به دلیل تجربهای که در این چند سال در برنامه سازی به دست آوردهاند، به طور کامل نیاز زمانه و مردم را میشناسند اما در بقیه سرودها، ترانهها نتوانسته با مردم ارتباط برقرار کند.
این ترانهها آن قدر از لحن و زبان مردم به دور هستند که مردم از ساخت آنها بی خبرند و همه اینها بر میگردد به سیاستگذاران و مجریان که این مسائل دغدغه شان نیست. در این ترانهها، المانهای تکراری به کار رفته که در هر کار ملی و میهنی میتوانستند باشند و خاص ورزش نیستند.
درواقع در این ترانهها مخاطب با اسطورههای تکراری و با همان پرداختهای تکراری روبهرو میشود اما ترانه جناب خان با اینکه از ادبیات فخیمی استفاده نمیکند و به ترانه رپ نزدیک میشود اما کاملاً متناسب با نیاز جامعه و ورزش فوتبال است، ساختار و زبان درست انتخاب شده است و بر دل مخاطب مینشیند.
ترانه« 11 ستاره» را که میشنویم، هواداری را برای ما تصویر میکند که با کت و شلوار مشکی و پاپیون روی سکوهای استادیوم نشسته و برای تشویق تیمش بالا و پایین میپرد، اما ترانه جناب خان همان هواداری است که با لباس ورزشی قدم به استادیوم گذاشته و با بوق و کلاه تیمش را تشویق میکند. ظاهر کدام یک بر چشم و دل مخاطبی که این دو را میبیند، مینشیند؟
■ ایرج قنبری: ترانه هایی قابل احترام، نه قابل دفاع
ترانه هایی که توسط سالار عقیلی خوانده شدند بر اساس اهداف ارزشمندی سروده شدند. این ترانهها قابل احترام هستند چون جنبههای ملی و میهنی را در نظر گرفته بودند. هم ورزشی بودند و هم ارزشی. این ترانهها تلفیقی بود از حماسه که شهدا و جانبازان و اسطورههای ما هم در آن دیده میشدند که همه اینها تصویری از ترانه ارزشمند را به ما نشان میدهد. این ترانهها به لحاظ محتوا ارزشمند هستند اما متأسفانه متناسب با نیاز جامعه سروده نشدهاند. به زبان مردم و بخصوص قشر جوان و نوجوان نزدیک نبود و جوانان نیز نتوانستند با آن ارتباط برقرار کنند. عدم ارتباط با قشر جوان و نوجوان مهمترین آسیب این ترانهها بود.
■ احسان افشاری: برای موسیقی پاپ شعر نگفتم
افشاری در دفاع از ترانه خود به رسانهها گفت: قطعاً اگر قرار بود برای یک خواننده پاپ ترانهای بنویسم کلام من تغییر میکرد و سبکتر میشد اما بافت موسیقی و کاراکتر خواننده در شکل ترانه کاملاً تأثیرگذار است. هرچند که در همین نسخه هم چهار مورد اشاره مستقیم به جام جهانی شده است.
از آنجایی که خودم هم به فوتبال بسیار علاقهمندم زمانی که این کار به من پیشنهاد شد رغبتم دوچندان شد و فکر میکردم اگر خودم بازی نمیکنم، باید یک شعر ماندگار بنویسم و به این صورت دین خود را ادا کنم.
جام جهانی رویدادی است که هر چهارسال یکبار تکرار میشود و مخاطبان وسیعی دارد و همین مسئله موجب میشود واکنشهای متنوعی برانگیخته شود. بر همین اساس هم انتقادها بیشتر حول محور ارتباط کم با جام جهانی و شکل حماسی آن بود که به نظرم اگر دوستان قدری به کاراکتر خواننده توجه کنند و مفردات شعر را دقیقتر بررسی کنند متوجه ارتباط آن با کل موضوع میشوند.
■ سالار عقیلی: شعر ما بیانگر ادبیات و فرهنگ کشور ماست
سالار عقیلی نیز در مصاحبهای گفته است که از همان روز نخست تولید این اثر سعی کردیم از اِلمانهای فرهنگی، هنری و ادبیات غنی کشورمان ایران در آن استفاده شود و ادبیاتی که در این اثر به کار برده شده، قابل توجه است.
شاید عدهای انتظار داشتند ما برای این ترانه از اشعار سخیف استفاده کنیم! ولی شعر ما بیانگر ادبیات و فرهنگ کشور ماست و سعی کردیم از تمامی این نشانهها که فرهنگ کشور و موسیقی فاخر ایرانی را در خود دارد استفاده کنیم.
انتهای پیام/
نظر شما