بدترین حالت را در نظر میگیریم؛ با فرض وجود و وفور مفاسد، آیا کاری از دست ما مردم عادی بر می آید؟ اگر نه ... که پس چرا تبدیل به یکی از دغدغه های ثابت و موضوع حرفهای اکثر همین آدمهاست؟ و اگر آری ... دقیقاً چه کاری؟ وظیفه ما چیست؟
مثلا ًتابستانها هوا گرم است و زمستانها سرد. اما چه کاری از دست ما برمیآید؟ یا مرگ و مریضی خیلی فراگیر است. اما به ندرت دیده ایم مردم از هم بپرسند، چرا آدمها باید بالاخره یک روزی بمیرند؟ چرا گرما و سرما و چرا مریضی و مرگ ... هیچ وقت تبدیل به نگرانی و موضوع ثابت گفتوگوی مردم نشده. چرا در کره ماه نمیتوان گندم و خیار چنبر کاشت؟ حیف شد که نمیتوان کاشت! اما چه کاری از دست بنده و شما بر می آید؟ چرا وقتی غذا را یخچال نمی گذاریم فوراً فاسد میشود؟ این همه میکروب و قارچ تولید کننده فساد مواد غذایی چرا وجود دارد؟ خب وجود دارد و کار خاصی هم از دست کسی ساخته نیست...
اگر مفاسد اقتصادی هم از جنس مشکل کاشت خیار چنبر در کره ماه ... یا وجود و وفور میکروبها بود، قاعدتاً مردم این همه در موردش حرف نمی زدند. پس لابد قضیه این نیست. بنابراین مثل این می ماند که بگوییم: اگر در کره ماه میشد گندم و خیار چنبر کاشت خیلی خوب میشد. اگر مفاسد اقتصادی هم ریشه کن میشد چقدر عالی بود! اما اگر واقعاً این دو مطلب از یک جنس هستند، بیایید همان قدر که در مورد اولی دغدغه و نگرانی داریم و حرف میزنیم، در مورد مفاسد هم حرف بزنیم...
اما همه میدانیم که این یک فرافکنی است. آن هم فرافکنی از اینجا تا آسمان! شاید در مورد برخی از ابعاد مفاسد اقتصادی واقعا کاری از دست بنده و شما بر نیاید! پس بهتر است هرچه زودتر این جنبه ها را شناسایی کرده و از فهرست نگرانی های خود خارج کنیم. چون کیست که اخبار این همه دزدی و اختلاس و غیره را بشنود و دلش نسوزد؟! یا پر از خشم و نفرت نشود؟! حتی گاهی کار به افسردگی فردی و اجتماعی می رسد... بگذریم.
دوباره می پرسم: درباره وجود و وفور مفاسد ، چه کاری از دست امثال بنده و شما برمیآید؟ پاسخ این سوال دو گانه است: هیچ کاری و همه کار!! برخورد با مفاسد وظیفه نهادها و سازمانهای دولتی و حکومتی است. بزرگترین فساد در این مورد این است که هر کسی و یا هر گروهی بخواهد خودش مستقیماً با مفاسد برخورد کند. این یعنی تجویز هرج و مرج و آنارشیسم! و همه می دانیم در یک کشور ، اگر دولت و حکومتی نباشد ، سنگ بر روی سنگ بند نمیشود. مردم و امثال بنده و شما فقط می توانیم به نهادها و سازمانهای مربوطه فشار بیاوریم که با این مسئله برخورد کنند.
تمام فساد های عالم از فساد فکر و اندیشه بر می خیزند. اینجا مهمترین مشکل این است که مردم ما به نقش خود در ساختار دولت و حکومت آشنا نیستند. و نمیدانند چرا و چطور بخش عمده ای از اکثر ارکان حکومتی را خودشان مشخص میکنند. اساس حکومت های مردم سالار رأی دادن مردم است. چطور ممکن است یک مردم ، در تمام میهمانی ها و تاکسی ها و... فرصتهایی که دارند ، از وجود مفاسد گله مند باشند ، اما وقتی به مقاطع انتخابات و رای دادن میرسیم ، انگار تنها چیزی که مهم نیست همین وجود مفاسد است! و مهمترین معیار مردم این میشود که ، در پیاده رو ها دیوار بکشیم یا نکشیم!!؟
ورود خانم ها به ورزشگاه ها ، صورت مسئله چند درصد از مردم است؟! و چرا سالهاست که ۵ درصد از قشر مرفهین و تازه به دوران رسیده های جامعه ، دغدغه ها و نگرانی های پوچ و مسخره خود را به باقی مردم تحمیل و تبدیل به اصلیترین صورت مسئله مردم میکنند!؟ فرصت نیست به وجوه سیاسی این موضوع بپردازیم. اما به نظر نگارنده ، موضوع مفاسد به مراتب مهمتر از دهها پرونده مثل پرونده برجام است. سالهاست که دشمنان ما سرمایه امید و نشاط جامعه را هدف گرفته اند. و موضوع مفاسد اقتصادی مهم ترین و موثرترین برگ برنده در دستان آنهاست. مردم اگر بدانند به سرمایه های ملی و ذخایر بیت المال دست درازی نمیشود ، خودشان بهتر از هر سیاستمدار دیگری می توانند تهدیدها را تبدیل به فرصت کنند...
۲۲ تیر ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۴
کد خبر: 609857
یک چیزهایی هست که در برابرشان کاری از دست آدم بر میآید. مثل عوض کردن واشر شیر آب آشپزخانه، وقتی که چکه میکند. یک چیزهایی هست که کاری از دست ما ساخته نیست. مثل «کل نفس ذائقة الموت». و یک چیزهایی که تا حدودی میتوانیم کاری کنیم و تا حدودی نه؛ مثل زندگی... مشکل وجود مفاسد اقتصادی از کدام دسته است؟ و آیا حرف زدن و پرسشگری در این مورد فایده ای دارد؟
نظر شما