به گزارش خبرنگار فرهنگی قدسآنلاین، چندی پیش مجموعه نقد ادبیات داستانی انقلاب و دفاع مقدس با عنوان «درباره مانایی و میرایی» به قلم احمد شاکری روانه بازار نشر شد.
این اثر مجموعه نقد درباره ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است که انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی آن را منتشر کرده است. این کتاب به بررسی هفت اثر میپردازد که البته دغدغه نگارنده فقط نقد آثار نبوده و با توجه به هر اثر، تحلیلی هم ارائه داده است.
«ارمیا» نوشته رضا امیرخانی، «داستان، گام به گام» نوشته حسین فتاحی، «هفت بند» نوشته راضیه تجار، «سه کاهن» نوشته مجید قیصری، «فال خون» نوشته داوود غفارزادگان، «جمجمهات را قرض بده برادر» نوشته مرتضی کربلاییلو و «نامیرا» نوشته صادق کرمیار آثاری هستند که در این مجموعه مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند.
به انگیزه انتشار کتاب «درباره مانایی و میرایی» با این نویسنده و پژوهشگر به گفتوگو نشستهایم و درباره خلأهای نقد ادبی بخصوص نقد ادبیات انقلاب و دفاع مقدس صحبت کردهایم که میخوانید.
کتابهایی که درباره آنها وارد فضای نقد شدهاید بر چه اساسی انتخاب شدهاند؟ چون نقطه مشترک خاصی ندارند؛ بعضی از آنها آموزش داستان هستند، بعضی در مورد زنان و بعضی داستانهای دفاع مقدس و تاریخی.
یکی از وجوه انتخاب آثار، برجستگی هایی است که موجب میشود آثار دیده شوند و در جشنوارهها مطرح شوند؛ مثلاً «فال خون» کتاب برگزیده جشنواره ربع قرن دفاع مقدس بوده است، «نامیرا» در کتاب سال تقدیر شده و از میان آثار خانم تجار «هفت بند» موفقترین کارش است. «ارمیا» اولین اثری است که امیرخانی با آن شناخته شد و همچنان خواننده دارد و «سه کاهن» در زمان خودش به عنوان روایت تاریخی محل توجه بوده است. بنابراین برجستگی هایی باعث شد این آثار انتخاب شود. البته آثار دیگری هم میتوانست محور بحث شود. مسئله دیگر این است که در عنوان این کتاب مجموعه نقد ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس آمده، بنابراین شکل و ساختاری که برای آن در نظر گرفته میشود، نقد است، اما جنبه دیگری که در این کتاب به اندازه نقد اهمیت دارد، بخشهای پژوهشی و نظری است. مثلاً آنچه در نقد داستان بلند «ارمیا» میبینیم، غیراز توجه به این اثر داستانی و بیان خلاصه و خصوصیات، بیش از 100 صفحه به بحث نظری در مورد ایده اولیه یا سوژه داستان اختصاص پیدا کرده است. درباره داستانهای دیگر هم همین طور است؛ مثلاً با رویکرد دشمن شناسی در ادبیات داستانی دفاع مقدس به «فال خون» توجه شده و آن جا هم بحث مفصلی نظری درباره دشمن شناسی ادبیات دفاع مقدس مطرح شده است.
پس در حقیقت کتاب «درباره مانایی و میرایی» آمیزهای از طرح مباحث نظری و نقد است.
بله. البته تا آن جا که میدانم، بعضی از پژوهشهایی که در این اثر وجود دارد تاکنون جای دیگری مطرح نشدهاند؛ مثلاً من تاکنون به پژوهشی درباره «دشمن شناسی» بر نخوردهام که به ادبیات دفاع مقدس بپردازد یا پژوهشی راجع به «ایده اولیه» باشد.
پس این مجموعه رویکرد محور است نه نقد سنتی به معنای متداول کلمه. بلکه نقدی رویکردی است و به نقد آثار داستانی مناسب آن رویکرد میپردازد.
چرا آثار و کتابها را از یک گونه ادبی انتخاب نکردید تا تخصصیتر به مسئله پژوهش بپردازید یعنی در اثر شما ادبیات انقلاب، ادبیات تاریخی و دفاع مقدس و یا کتاب آموزش داستان نویسی دیده میشود؟
گونهها متفاوت است اما آنچه همه اینها را زیر چتر میآورد چیزی تحت عنوان گفتمان انقلاب اسلامی است یعنی اندیشهها و ارزشهایی که در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی رونق گرفت و جریانی را ایجاد کرد. این ارزشها و مبانی وجوه ثابتی دارند که در تمامی گونههای ادبیات پس از انقلاب وجود دارد. ادبیات تاریخی و دینی راجع به عاشورا به لحاظ گونهای با ادبیات دفاع مقدس متفاوت است ولی در منظومه انقلاب اسلامی اینها واجد بایستههای مشترک هستند. اگر این رویکردهای متنوع مورد مطالعه قرار بگیرند آنچه در پسزمینه معرفی میشود گفتمانی است که مسلط بر همه گونهها است. گفتمانی که از آن گونههای مختلف امکان تولید دارد. ادبیات انقلاب میتواند در ادبیات تاریخی، دفاع مقدس، زنانه و یا در حوزه آموزش داستان حرف بزند.
در حوزه ادبیات و مخصوصاً ادبیات انقلاب اسلامی نقد وجود ندارد و این آثار معمولا از سوی منتقدان و نویسندههای همین طیف هم نقد نمیشود و برای همین بسیاری از آنها به محاق رفتهاند، چرا شما در این کتاب بر نقد این آثار متمرکز نشدید؟
انتشار همین کتاب کنشی است به همین موضوع و هدف و اولویتی را لحاظ میکند. من هم موافقم که در حوزه نقد واقعا کاستیهایی وجود دارد و شاید به خاطر نوعی عرفی زدگی و غلبه مشهودات عینی و به حاشیه رفتن بحثهای تخصصی در حوزه ادبیات همواره بخشی از مسایل عمده یا نادیده گرفته میشود و یا فهم نمیشود. گاهی مخاطب دنبال داستان است و به نقد هم کاری ندارد اما جریانهای ادبی موظفند سطح نیازها و گرایشها و نوع واکنش اثر ادبی را برای مخاطب بالا ببرند تا مخاطبی که میخواهد سطح عمیقتری از داستانها را دریابد، امکانش را داشته باشد. انتخاب من انتخابی بوده در حوزه مجموعه نقد و چاپ یک کتاب و این ناظر بر اولویتی است و آن هم نقد مکتوب است. نقد مکتوب با نقد شفاهی و گزارش نقد شفاهی متفاوت است. نقد شفاهی بر نقد مکتوب غلبه دارد. نقد شفاهی هم نقد ناقصی است و قابل ارجاع دقیق نیست چون فرصت در آن کم است و ارجاعات دیده نمیشود و دلایل متعددی دارد و غالبا هم از آن گزارشی منتشر نمیشود و درونمحفلی است. نقد مکتوب بخشی مربوط به پژوهشهای دانشجویی مثل مقالاتی است که در نشریات پژوهشی منتشر میشود. اینها فقط در دانشگاه هستند و بیرون از دانشگاه دیده نمیشود و برای همین موثر نیستند. دغدغه من این بود که به سمت نقد مکتوب بروم؛ نقدی که در فرصت کافی توسط منتقد نوشته میشود، مبانی آن معرفی میشود،قابل ارائه و عیار سنجی است و میتواند مورد مطالعه قرار بگیرد.
چرا مخاطب عام را لحاظ نکردید؟
انتخاب من به این معنا نبوده، مخاطب عام نیاز به نقد ندارد اما نقدی که برای مخاطب عام و نقدی که برای مخاطب نخبه نوشته میشود دارای نقطه مشترکی است. در هر دوی اینها مبانی مشترک است. نقدی که برای مخاطب عام نوشته میشود به لحاظ مبانی سست نیست. اما مشکلی در ادبیات دفاع مقدس و ادبیات انقلاب داریم این است که ادبیات متعهد هیچ گاه در طول این 40 سال توسط جریان نقد متعهد حمایت نشده است و تاکید دارم جریانی از ادبیات انقلاب حمایت نکرده است. گرچه تکچهرههایی این کار را کردهاند مثل آقایان سرشار، پارسی نژاد، دستغیب و حنیف در دورههایی خودشان به عنوان منتقد آثاری را نقد کردهاند و محمدرضا سرشار در این زمینه پیشتاز است اما تلاش همه این دوستان منتهی به ایجاد جریانی نبوده است.
این حرکتها متاسفانه زایش نداشته و منتقد تربیت نکرده و زمینهای برای تأثیر عمیق اجتماعی با حرکت افراد مختلف ایجاد نکرده است. بنابراین در حوزه نقد ادبی به خصوص در جریان ادبیات داستانی متعهد واجد نقد نیستیم و من خواستم چنین کاری انجام دهم.
نقد ادبی سکولار در کشور ما پیشتاز است و در دانشگاه هم این نقد تدریس و تئوریپردازی میشود و تبدیل به پایان نامه هم میشود. نقد سکولار هم کاری به مبانی فکری انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ندارد. بنابراین چنین جریانی در کشور ما مفقود است این فقدان جریان نقد را بگذارید در کنار نیاز مخاطب. این خلأ بازاری ایجاد میکند برای دیده شدن نقد سطحی و یا نقد سکولار. همه اینها به خاطر ضعف نقد در این حوزه است که به وجود آمده است.
قرار است این نوع نقدها در قالب کتاب ادامه پیدا کند؟
بله و در مجلدهای بعدی آثار داستانی دفاع مقدس دهه 60 که نزدیک به بیش از 30 اثر است، در حال بررسی است.
انتهای پیام/
نظر شما