گروه فرهنگی قدسآنلاین/ مسعود نبیدوست: «رزا کوثری» فوق لیسانس باستانشناسی پیش از تاریخ دارد؛ دختری اهل اصفهان که حالا چند سالی است ساکن تهران است و اینقدر تهرانی شده که از پشت تلفن به سختی بشود اصفهانی بودنش را تشخیص داد.
او روزگاری نهچندان دور ساکن اصفهان بوده؛ شهری تاریخی با کلی محله و خانه قدیمی که هر کدام جان میدهد برای عکس گرفتن. قسمت اما این بود که او جلوههای هنر ایرانی را جایی در کوچهپسکوچههای شهر اردبیل کشف کند؛ کشفی که او را به سمت راه انداختن یک صفحه در اینستاگرام کشاند؛ صفحه «درهای ایرانی» یا همان «doors_of_iran»که کارش فقط انتشار تصاویر متفاوت از درهای متفاوت است. او تا امروز بیش از 500 تصویر از درهای مختلف منتشر کرده، درهای خانههای تاریخی، خانههای روستایی و شهری، درِ کاخها و مساجد و قلعهها و خلاصه هر دری که فکرش را بکنید.
او البته تا همین چند وقت پیش همراه بر و بچههای یک مؤسسه فرهنگی دستی هم در آموزش میراث فرهنگی و صنایع دستی به کودکان تهرانی داشته؛ فعالیتی که حالا دیگر به سبب فرزنددار شدن او جایش را به کارهای مجازی در سایتها و صفحات اینستاگرامداده.
■
اگر موافقید از تولد صفحه «درهای ایران» در اینستاگرام شروع کنیم. شاید این کار در نگاه اول خیلی ساده به نظر برسد، ولی شما تا الان بیش از 500 عکس متفاوت از درهای ایران منتشر کردهاید. یعنی مشخص است که این موضوع برای شما تبدیل به یک دغدغه شده است.
دقیقاً همینطور است. شروع ماجرا این بود که من به خاطر رشتهام و علاقهای که در اثر آن به بناهای تاریخی پیدا کرده بودم، سفرهایی در همین راستا داشتم و آثار تاریخی شهرهای مختلف را میدیدم. از طرفی هم گاهی در این سفرها از درها عکس میگرفتم. یعنی همیشه برای من عنصر جالبی بود، بخصوص در بناهای تاریخی که خیلی به درها و فضاهای ورودی پرداخته میشود. ماجرای این صفحه هم از سفرم به اردبیل شروع شد. در آن سفر من بیش از پیش به درها توجه میکردم و تنوع و تفاوت آنها خیلی بیشتر به چشمم میآمد. همین بود که احساس کردم هر کدام از درها حرفی برای گفتن دارند. در همان سفر هم بود که ایده راه انداختن صفحه به ذهنم رسید و فکر کردم عکسهایم را بگذارم در صفحهای و از این طرق یک مجموعه مدون ایجاد شود. خب بعد ولی کار جدیتر شد و عکسهای بیشتر و بعد هم فالوورها شروع کردند به عکس فرستادن و همچنان ادامه پیدا کرد و برای خودم دغدغه شد. یعنی برایم مهم شد که همچنان ادامه بدهم و این مجموعه را گستردهتر کنم.
و فکر میکردید این درها چه پیامی برای مخاطبشان دارند؟ مثلاً خود شما ویژگیهایی از خصوصیات فرهنگی ایران را میدیدید یا گوشه ای از فرهنگ صاحب خانه را؟ چون افراد زیادی هستند که به معماری بناها توجه کرده باشند، ولی نگاه مستقل به درها نگاه نویی است.
ایده من این بود که در و ورودی میتواند نماد کوچکی از خانه و آدمهایش باشد. من در آن سفر در بافت تاریخی قدم میزدم و از درها عکاسی میکردم. یکی از همان درها هم درِ امامزاده حلیمه خاتون بود که از همان ابتدا به عنوان تصویر پروفایل صفحه انتخاب شد. در همان کوچه پسکوچهها بود که تنوع درها بیشتر از قبل به چشمم آمد. حس خودم هم این بود که آن در میتواند حرفهای آدمهایی را که در آن خانهها زندگی میکنند، به زبان بیاورد، حالا بر اساس طرحی که دارد، یا رنگی که آنها روی زدهاند یا سلیقهشان در انتخاب در. این شد که صفحه را راه انداختم. اولین عکسهایی هم که در صفحه گذاشتم دو درِ مدرسه منوچهری بود در شهر «دهق» استان اصفهان. بعد هم عکسهای درهای دیگری را گذاشتم که در سفر اردبیل گرفته بودم. به همین شکل کار ادامه پیدا کرد. البته در آن ابتدا دیدی نسبت به آینده کار نداشتم و همانطور که گفتم همه انگیزهام این بود که یک مجموعه درست کنم. البته تصورم این بود که خیلی زود مجموعه این درها تکراری میشود و چون تنوع زیادی ندارند، فقط شاید تکرار آنها در شهرهای مختلف باشد، ولی هر چه گذشت و فالوورها از شهرهای مختلف تصاویر را فرستادند، دیدم چقدر تنوع در سبک، رنگ و نقش وجود دارد. همزمان با همین سیر هم بود که دانش و علاقه من درباره درها بیشتر و بیشتر شد. یعنی همزمان با صفحه من هم رشد کردم.
موقع شروع به کار صفحه چقدر عکس داشتید؟
حساب نکردم، ولی فکر میکنم حداقل 40، 50 تا داشتم.
و آن 40، 50 تا الان شده 500 تا. اینها از کجا آمدند؟ همه را خودتان گرفتید یا دیگران فرستادند؟
اوایل که کسی عکس نمیفرستاد و فقط عکسهای خودم را میگذاشتم، ولی بعد که تعداد فالوورها زیاد شد و از شهرهای مختلف عکس فرستادند، ترکیبی شد از عکسهای خودم و البته بیشتر از عکسهای بقیه. همیشه هم این دغدغه را داشتم که عکاس را معرفی کنم تا حق مالکیت عکس هم رعایت شده باشد.
و اسم صفحه از کجا آمد؟
راستش را بخواهید وقتی این ایده به ذهنم رسید، با خودم گفتم عجب ایده ناب و بکری، چرا هیچکس به ذهنش نرسیده که یک مجموعه از درها درست کند؟ البته دیده بودم که گاهی عکاسهای حرفهای عکسهایی از درها بخصوص درهای تاریخی یا درهای روستایی را چاپ میکنند، ولی تا آن موقع هنوز یک مجموعه مدون و مختص به درها ندیده بودم. خلاصه با این تصور که ایده نابی به ذهنم رسیده، شروع به ساختن صفحه کردم. وقتی هم که میخواستم اسمش را انتخاب کنم سرچ کردم که ببینم توی کشورهای دیگر اوضاع چطور است؟ دیدم که چقدر کشورهای دیگر به این مقوله پرداختهاند. خیلی از کشورها پیجهایی برای درهایشان داشتند، ولی برای ایران صفحهای نبود. این بود که doors_of_iran را انتخاب کردم.
درباره کشورهای دیگر صحبت کردید. به نظرتان درهایی که شما کار کردید یا به طور کلی درهای ایرانی چقدر بیان کننده فرهنگ ماست؟ یعنی چقدر با درهای آلمان یا عربستان و بقیه کشورها تفاوت دارد؟
به نظرم خیلی فرق دارد. بهعلاوه اینقدر که ما در بین درهای ایرانی تنوع داریم، من در تصاویر کشورهای دیگر این را ندیدهام. چون خیلی از صفحات درهای کشورهای دیگر را دنبال میکنم. درهایی که در صفحات کشورهای دیگر منتشر میشود، شاید از نظر عکاسی و نور و طبیعتی که اطراف در هست، خیلی قشنگ باشد... مثلاً در اروپا و آمریکا دور و بر درها خیلی گلهای زیبا یا درختهایی وجود دارد و همین هم عکس را قشنگ و لایکخور میکند، ولی اگر بخواهیم خودِ در را بدون فضاهای اطرافش در نظر بگیریم، معمولاً درهایشان یک سبک است. حالا درهای قدیمیترشان بیشتر از نظر هنری ارزش دارند و بیشتر رویشان کار شده، ولی آن تنوع و گونههای هنری که ما در درهای ایرانی میبینیم، جای دیگری نیست.
البته درهای ایرانی هم طبعاً در دورههای مختلف فرق دارد. مثلاً درهای قدیمی ایران با کوبهها شناخته میشود، در حالی که ما الان درهای سادهای داریم که بیشتر به صورت سری ساخته میشود.
ببینید ورودی و درها تا حدی در دورههای تاریخی مختلف، متفاوت است. مثلاً میشود به طور کلی گفت که در دوره قاجار فضای ورودی چطوری ساخته میشده است. البته در این بین همانطور که گفتید هنوز هم یک تصور عمومی از درهای قدیمی ایرانی در ذهنها وجود دارد. این تصور شامل درِ چوبی دو لنگه با گلمیخ است که روی هر در یک کوبه باشد و دو طرف هم دو سکوی سنگی برای نشستن عابرین. این تصوری است که ما ایرانیها از درِ ورودی داریم. معمولاً این در یک طاق هم با قوس جناغی شکل در بالا دارد. اما فضاهای ورودی یک بنا و به تبع آن درها، در دورههای مختلف تاریخی متفاوتند. این تفاوت در کشیدگی در، عرض فضای ورودی، نوع طاق، نوع تزئینات و عناصری از این دست خود را نشان میدهد. به طور کلی در گذشته فضای ورودی نسبت به بنای داخل آن، معماری سادهتری داشته، اما در دوره پهلوی سردر و فضای ورودی اهمیت بیشتری پیدا میکند و بیش از گذشته به آن پرداخته میشود، طوری که اهمیت و عظمت یک بنا را از سر در آن میتوان تشخیص داد. در واقع بخشی از معماری فضای محصور را از طریق فضای ورودی، که رابط بین بیرون و درون بناست، به نمایش میگذارد.
پس شما به خاطر این صفحه به نوعی با دورهشناسی درهای ایرانی هم آشنا شدهاید.
بله، همانطور که گفتم من هم با جلو آمدن پیج رشد کردم. البته مجبور شدم قدری هم مطالعهام را بیشتر کنم و یک سری کتابهایی را هم که درباره ورودی و سردرهاست، خواندم. معمولاً اینطوری است که بخشی از کتابهای معماری به ورودی مرتبط است، ولی من کتابهایی هم دیدهام که کلاً به فضای ورودی اختصاص داده شدهاند.
و این فضا و تفاوتهای فرهنگی در درهای جدید هم دیده میشود؟
فکر میکنم درهای جدید خیلی هویت صاحبخانه را نشان نمیدهند. یعنی بیشتر شکل یکنواختی پیدا کردهاند و به نوعی صنعتی شدهاند. مثلاً شاید 20سال پیش شما میدیدید که همه درها یک شکل ساخته میشد. یعنی همه یک نوع در را استفاده میکردند. به خاطر همین من با اینکه دوست داشتم عکس درهای مدرن را هم منتشر کنم، ولی کمتر پیش آمد که درِ جدیدی ببینم و آن قدر از لحاظ هنری باارزش باشد که عکس بگیرم و توی پیج بگذارم. البته بوده درهای ارزشمند مدرن، ولی خیلی کمتر از درهای قدیمی است.
از بیش از دو سال پیش که صفحه شما شروع به کار کرده تا امروز حتماً بازخوردها و عکسالعملهای زیادی هم از مخاطبان گرفتهاید.
بله. خوشبختانه بازخوردها هم خیلی مثبت است و همکاری هم خیلی خوب بوده است. الان هم تصاویر زیادی برای من میفرستند و برای همین هم مجبورم عکسهای باکیفیتتر و متفاوتتر را انتخاب کنم. خب پیامهای زیادی هم دارم که افرادی با دیدن این صفحه توجهشان به درها جلب شده، در حالی که تا قبلش به صورت مستقل به درها توجه نمیکردهاند. تازگیها هم صفحات دیگری دیدهام که به درهای ایرانی پرداختهاند. حتی از طریق همین پیج با افرادی آشنا شدهام که به مقوله «در» به صورت علمی نگاه کردهاند و مشغول عکاسی و بررسی درها هستند. حتی یک نفر به من پیام داد که پایاننامهاش را به درهای مشهد اختصاص داده بود. به طور کلی خیلی خوشحالم که توانستهام توجه بیشتری را به درها جلب کنم، بخصوص که بخشی از این درها در ورودی آثار تاریخی هستند و ارزشش بر کسی پوشیده نیست.
علاوه بر صفحه اینستاگرام به فرمهای دیگر هم فکر کردهاید. مثلاً نمیخواهید تصاویر را در قالب کتاب عرضه کنید؟
خودم به مقاله فکر کردهام، حالا اگر کتاب بشود که بهتر هم هست. حتی به برپایی نمایشگاه هم فکر کرده بودم که مثلاً عوایدش به خیریه برسد.
انتهای پیام/
نظر شما