تحولات لبنان و فلسطین

گر چه افزایش لجام گسیخته حجم نقدینگی می تواند برای هر اقتصادی تبعاتی داشته باشد اما نباید فراموش کرد افزایش نقدینگی اگر متناسب با افزایش تولید در اقتصاد باشد نه تنها مخرب نیست که حتی می تواند باعث پویایی اقتصاد شده یا حداقل موجب ایجاد التهاب یا مشکلات در اقتصاد نشود.

هدف از وضع مالیات‌ها علاوه بر کسب درآمد تنظیم و تعادل اقتصاد است

به گزارش گروه اقتصادی قدس آنلاین، اگر چه افزایش لجام گسیخته حجم نقدینگی می تواند برای هر اقتصادی تبعاتی داشته باشد اما نباید فراموش کرد افزایش نقدینگی اگر متناسب با افزایش تولید در اقتصاد باشد نه تنها مخرب نیست که حتی می تواند باعث پویایی اقتصاد شده یا حداقل موجب ایجاد التهاب یا مشکلات در اقتصاد نشود.   اما اگر متناسب با افزایش نقدینگی تولید افزایش پیدا نکند این نقدینگی باید خودش را در تورم و افزایش سطح عمومی قیمت ها نشان دهد. در طول ۵ سال گذشته نقدینگی حدود ۳۶۰ درصد رشد داشته است در حالی که مجموع میزان رشد تولید و تورم طی این مدت کمتر از ۶۰ درصد بوده است. رشد افسارگسیخته نقدینگی و راه های هدایت آن از جمله موضوعاتی است که "سفیرتجارت" در گفت و گویی با دکتر رسول بخشی دستجردی عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان به بررسی آن پرداخته است. متن کامل این گفت و گو از نظرتان می گذرد:

آقای دکتر! با توجه به التهاباتی که در ماه های اخیر در بازار ارز و طلا رخ داده است. و بخش قابل توجهی از کارشناسان این نوسانات را ناشی از افزایش حجم نقدینگی و عدم هدایت آن می دانند. به عنوان سوال اول می خواستم بدانم به نظرتان برای هدایت این نقدینگی در گام اول باید چه اقداماتی را انجام دهیم؟

رقم نقدینگی در حال حاضر به بیش از ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است که بر اساس داده های موجود ۳ درصد از این عدد در جیب افراد به صورت پول نقد و ۹۷ درصد آن در حساب های بانکی به صورت شبه پول است. از این ۹۷ درصد نیز حدود ۷ تا ۹ در حساب های جاری و مابقی آن در حساب‌های مدت داری است که بانک به آن سود می‌دهد.

در جایی می خواندم میزان رقم موجود در حساب های دیداری در حال حاضر چیزی حدود ۱۶ هزار میلیارد تومان است.

بله، تقریبا همان ۷-۸ درصدی می شود که اشاره کردم. بنابراین می توان گفت قسمت عمده‌ای از نقدینگی موجود در اقتصاد در بانک ها خوابیده و به اصطلاح پارک شده است که باید هدایت شود. طبیعتا هدایت اینها نیز به این معنی است که این منابع و پول ها باید از این حساب های بانکی بیرون بیایند. ولی قبل از این کار باید بدانیم اصلا چرا این پول ها در این حساب ها مانده است؟

دلیل این که این نقدینگی در آنجا پارک شده این است که نرخ سودی که بانک‌ها به این پول ها می‌دهند بالاتر از بازدهی آن در بازار است. یعنی متوسط نرخ بازدهی در بازار خیلی پایین‌تر از نرخی است که بانک ها به این سپرده‌ها می‌دهند. لذا گام اول این است که باید حضور این پول ها در بازار و جایی غیر از بانک ها  جذاب شود. برای این کار نیز  باید قطعاً نرخ سود سپرده‌های بانکی کاهش یابد. اما همانطور که می دانیم و می بینیم  اگر نرخ سود بانکی کاهش یابد برای طلا، دلار و زمین اتفاقاتی خواهد افتاد. بنابراین قبل از این که نرخ سود بانکی را کاهش دهیم باید تمهیدات لازم را بیندیشیم تا سودآوری بازارهای موازی با بخش مولد اقتصاد مانند بازارهای طلا، ارز، زمین و سفته‌بازی روی این ها حذف شود.

یعنی چه کار کنیم؟

ببینید تا به حالا از خودتان پرسیده اید چرا در فلان کشور پیشرفته یا توسعه یافته نرخ سودی که بانک به سپرده‌های مردم می‌دهد بسیار کم است یا حتی منفی است؟ آیا به فکر آن ها نمی‌رسد یا نمی فهمند که مثلا بهتر است پول خود را از بانک بیرون آورده و با آن طلا بخرند تا از افزایش قیمت جهانی طلا بهره مند شوند؟   قطعاً هم می فهمند و هم به فکرشان می رسد اما نمی‌توانند این کار را انجام دهند یعنی اجازه انجام چنین کارهایی به آن ها داده نمی شود. به عبارت دیگر در این کشورها شما نمی‌توانید به راحتی طلای آب شده و سکه طلا بخرید و وقتی گران شد آن را بفروشید. ولی در ایران دولت ما اتفاقا به مردم می‌گوید سفته بازی کنید. مثلاً دولت از بازار یک تن طلا می‌خرد و این یک تن را تبدیل به سکه کرده  و گران‌تر به مردم می‌فروشد. با این کار می‌خواهد بخشی از بدهی‌های خود را تامین کند.

در کدام کشور پیشرفته دیده‌اید که خود دولت سکه، طلای آب شده و... و. به مردم عرضه کند؟ چنین چیزی وجود دارد؟ شما تا کنون دیده‌اید؟

خیر.

درباره زمین و مسکن هم همین است. مثلا یک شهروند ژاپنی‌ با خودش می‌گوید حالا که نمی‌توانم طلا بخرم، زمین می‌خرم. اما دولت آنجا هم برایش مانع ایجاد کرده است. چرا که باید مالیات پرداخت کند. یعنی برای زمین یا خانه بلااستفاده باید مالیات پرداخت کند. مثلاً اگر فلان زمین برای شماست. باید مشخص کنید کاربری این زمین چیست. دولت به شما می گوید مثلا ۶ ماه فرصت دارید این زمین را به کاربری که اختصاص داده شده تبدیل کنید. اگر این کار را نکنید ۶ ماه دیگر نصف ارزش آن را از شما مالیات می‌گیرد. اگر زمین را تبدیل به ملک مسکونی کردید باید در آن زندگی کنید یا اجاره بدهید نمی توانید و حق ندارید آن را خالی نگه دارید همه این ها همان موانعی است که جلوی سفته بازی را می گیرد.

در واقع مالیات ها در اینجا نقش بازدارنده را ایفا می کنند؟

بله، اخذ مالیات به طور کلی دو هدف عمده دارد. اولین هدف کسب درآمد برای دولت و دومین هدف تنظیم و تعادل اقتصادی است. قطعاً اگر دولت به همین شیوه‌ای که اشاره کردم بر زمین‌های خالی مالیات وضع کند هدف صرفا کسب درآمد برای دولت نیست بلکه این مالیات ها مانند  چوبی بالای سر دارندگان منابع است که به آن ها تذکر می دهد که اگر خلاف مقررات عمل کنید از شما مالیات می گیریم.   اینجاست که طرف برای این که مالیات پرداخت نکند زمین خود را ساخته و با تعیین کاربری آن یا از آن استفاده کرده یا اجاره می‌دهد. بنابراین قبل از این که درباره هدایت نقدینگی صحبت کنیم باید درباره این مسایل صحبت کنیم تا راه‌های خروج نقدینگی به بازار موازی تولید بسته شود. وقتی این راه ها بسته شد دیگر لازم نیست به نقدینگی که در بانک وجود دارد رانت دهیم و از دارنده این منابع خواهش کنیم که با دریافت این مقدار سود پول خود را در بانک قرار دهد. نه تنها نیازی به خواهش نیست بلکه می توانیم از پولی که افراد در بانک می‌گذارند مالیات هم بگیریم تا طرف سرمایه خود را بی هدف در بانک قرار ندهد.

شما می گویید در گام اول باید راه‌هایی که افراد می‌توانند در بازار سفته بازی کنند را بست. بحثی که وجود دارد این است که حدود رقم ۸-۷ درصد این نقدینگی در حساب‌های دیداری و کوتاه مدتی که در اختیار مردم قرار دارد. در واقع همین منابع نیز باعث ایجاد التهاب در بازارهایی مانند ارز و طلا می شوند. درست است؟

بله، دلیلش هم این است که دارنده این منابع می‌تواند پول خود را به سمت بازارهایی مانند زمین، طلا، ارز و... و. ببرد. برای مقابله با این روند باید راه ها را مسدود کرد. نمایندگان مجلس باید توجیه شده و درک کنند که این مسئله مهمی است و راهی جزء این وجود ندارد. یعنی هر چه قدر هم که بازار ثانویه یا ثالثیه و... تشکیل دهیم تا زمانی که این مسائل حل نشده و راه‌های خروج را نبندیم هیچ سیاستی کارساز نخواهد بود.

باید نگاه جامعی به موضوع داشت و به صورت سیستم تعادل عمومی به مسئله نگاه کرد. ‌ باید همه را با هم نگاه کرده و چند کار را با هم انجام دهند. اول تنظیم بازار طلا به شیوه‌ای است که بیان کردم. دوم تنظیم بازار زمین است و سوم کنترل مرزها و ممانعت از قاچاق کالا است که باید انجام شود. موضوع قاچاق کالا در همه دنیا وجود دارد، یعنی در آزادترین کشورها نیز با قاچاق کالا مبارزه می‌کنند. مثلا در همین اتحادیه اروپا شما خیلی راحت می توانید در منطقه یورو از فرانسه به ایتالیا بروید؟ حتی ممکن است کسی بلیط شما را هم چک نکند ولی نمی‌توانید از فرانسه به ایتالیا بروید و کالایی را در ایتالیا خریداری کنید و در فرانسه بفروشید. اگر این کار را کردید دولت با ممیز مالیاتی شما را ۴۰ برابر جریمه می‌کند و اسم شما را در لیست متخلفین قرار داده و با شما برخورد می‌کند. برای مثال در شهری در ایتالیا که چسبیده به مرز فرانسه است روغن زیتون لیتری یک و نیم یورو است اما همان روغن در فرانسه که زیتون ندارد حدود ۴ یورو قیمت دارد. به نظر شما مغازه‌دار به فکرش نمی‌رسد که با خودروی شخصی اش این ۱۵-۱۰ دقیقه راه را طی کرده و تعداد قابل توجهی از این روغن ها را خریداری کرده و روغن زیتون ۱.۵ یورویی را ۴ یورو بفروشد؟ قطعا به ذهنش می‌رسد اما هرگز جرات این کار را ندارد چون اگر لو برود ۴۰ برابر از او جریمه می‌گیرند. باز هم این به معنای عدم وجود جنس ایتالیایی در فرانسه نیست. کالایی ایتالیایی در فرانسه وجود دارد منتها از مبادی دولتی و به صورت قانونی وارد می‌شود و دولت تشخیص می‌دهد بازار چقدر و به چه میزانی به این کالا نیاز دارد. هم به خاطر این که بازار تنظیم شود و هم تولیدکننده داخلی متوجه شود رقیب او خارجی است و در چه سطحی قرار دارد و باید چطور با او رقابت کند.

آقای دکتر! به نظرتان دلیل اصلی که حجم نقدینگی در دولت های یازدهم و دوازدهم تا این میزان افزایش پیدا کرد، چیست؟

به نظرم دانش بحث نقدینگی، رشد آن و این که رشد آن به چه صورت است، در ایران و شبکه بانکی ما وجود ندارد. ما، حتی متخصصین پولی و بانکی ما به اشتباه فکر می کنند که بانک واسطه وجوه است یعنی منابع را از یک عده می‌گیرد و به یک عده دیگر می‌دهد.

در واقع به اشتباه فکر می‌کنیم پول برون‌زا است یعنی کنترل نقدینگی در اختیار بانک مرکزی است و تا زمانی که بانک مرکزی نرخ ذخیره قانونی و پایه پولی را تغییر ندهد، نقدینگی تکان نخواهد خورد. در حالی که این تصورات کاملا غلط است.

امروزه حتی اگر نرخ ذخیره قانونی بانک مرکزی و پایه پولی هم ثابت بماند، نقدینگی همینطور بالا خواهد رفت. مسئولین پولی ما فکر می‌کنند پول برون زا است یعنی در اختیار بانک مرکزی است، این هم کاملاً غلط است. می خواهم بگویم وقتی علم موضوعی نباشد نتیجه همین می شود. از سال ۵۲ تا همین سال ۹۷ نقدینگی در ایران از حدود ۵۲ میلیارد تومان به ۱۷۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. یعنی بیش از ۳۰ هزار برابر شده است. سوال اینجاست در همین فاصله تولید چند برابر شده است؟

قطعاً این میزان رشد نداشته است.

حدود دو و نیم برابر شده است. تازه باید این سوال را جواب داد که چرا تولید دو و نیم برابر شده است؟ یعنی به صورت متوسط اگر در سال ۵۲ یک جفت کفش تولید می‌کردیم، الان دو و نیم جفت تولید می‌کنیم.

این هم به دلیل جمعیت است.

احسنت. چون جمعیت دو و نیم برابر شده است. یعنی تولید را در این سال‌ها چه کسانی زیاد کردند؟ استانداران و وزرا زیاد کردند؟ مادران در خانه‌ها تولید را افزایش دادند. چرا وسعت تهران در این سال‌ها دو برابر شده است؟ چون آدم‌ها دو برابر شدند و خانه‌ها زیاد شدند.

وقتی سیاست‌گذاری اقتصادی، پولی و مالی موثر است که بتواند تولید را بالاتر از رشد جمعیت افزایش دهد که مطلقا چنین چیزی نبوده است. این فاجعه است. حالا در همین فاصله ایران را با امریکا مقایسه می‌کنیم. سال ۵۲ ما همان سال ۱۹۷۳ میلادی می‌شود که اگر بخواهیم آن را تا ۲۰۱۸ مقایسه ‌کنیم. تولید امریکا ۴ برابر شده است. اما نقدینگی آنها ۶/۱۳ برابر شده بود. این به چه معنا است؟ این یک علم است که ما نداریم. بانک را آوردیم ولی علم آن را نیاوردیم.

 این که عده ای می گویند رشد ۲۰ درصدی نقدینگی در سال یک رقم طبیعی است را قبول دارید؟

خیر. این را چه کسی گفته است؟ اینها حرف افراد ناشی و بی‌سواد است. من به شما بگویم بهترین رشد نقدینگی از نظر آقای فریدمن، پدر پولیون جهان، منفی است. اسم این هم مقدار بهینه پول است و وقتی اتفاق می‌افتد که نرخ رشد نقدینگی منفی باشد، نه این که مثبت باشد، نه این که ۲۰ درصد باشد. حتی به گفته مخالفین آقای فریدمن نظریه وی ناب‌ترین نظریه در حوزه اقتصاد پولی است.

این هم راستا با همان حرف فریدمن است که می‌گوید بهره باید صفر باشد؟

دقیقاً همان است. این بحث خیلی مفصل است که حتی به گوش برخی از اینها هم نرسیده است. افرادی که می‌گویند رشد نقدینگی ۲۰ درصد طبیعی است چیزی از اقتصاد نمی‌دانند. رئیس قبلی بانک مرکزی حسابدار بود و رئیس فعلی هم که اتفاق استاد ما بودند در دانشگاه به ما اقتصاد انرژی تدریس می‌ کردند.

 افزایش سرعت گردش  پول چه نقشی در افزایش حجم نقدینگی دارد؟

فرض من این است که سرعت گردش پول تکان نخورد. اگر سرعت گردش پول بخواهد همانند دوره آقای احمدی‌نژاد شود، وضعیت اینچنین نیست.

به نظرتان این موضوع به گسترش بانکداری الکترونیک ارتباطی دارد؟

خیر. سرعت گردش پول چه این پول در جیب شما باشد چه در بانک ها بالاخره جابه جا می شود. گردش پول یعنی کالا بخرید. هر چه تندتر کالا بخرید، پول تندتر حرکت می‌کند حال از کارت خود به کارت دیگری بریزید یا از جیب شما به جیب دیگری برود.

استدلال این بود که قبلا پول را می‌دادید و کالایی می‌خریدید و این پول در جیب فروشنده می‌رفت ولی حالا این پول را با دستگاه کارتخوان می‌کشید و پول به حساب فروشنده می‌رود و فروشنده نیز مثلا با آن پول قبض آب و برق خود را پرداخت می‌کند و... و. یعنی سرعت گردش پول افزایش یافته است.

به هر حال این سرعت گردش پول است. پول زمانی می‌گردد که شما کالا بخرید، آب و برق پرداخت کنید، خانه یا هر چیزی دیگری بخرید. طبیعی است که هر چه سرعت این فرآیند بیشتر شود سرعت گردش پول نیز افزایش می یابد.

منبع: سفیر تجارت

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.