به گزارش گروه فرهنگی قدسآنلاین، ضعف حافظه تاریخی، زیان جبران ناپذیری است. در گذشته نه چندان دور همین ملک، ناصرالدین شاه با آنهمه ظلم و عیاشی و بیتدبیری، چنان جایگاهی در ذهنیت اجتماعی داشت که بعد از قتلش تا هنوز هم سبیل او روی قلیانها دود میخورد! دکتر «علی داودی» جایی نوشته است که گلوله میرزا رضا نقش بسیار مهمی در شکستن شیشه ذهنیت ایرانی از شاه دارد و به تعبیری میرزا رضا با یک شلیک، شیشه عمر دیو را در ذهنیت ایرانیان میشکند.
اما خنده دار است که پس از این انقلابها و حوادث، یک شبکه تلویزیونی سعودی-فارسی، موفق میشود به ضرب توپخانه نوستالژی و «یادش بخیر»ها به علاوه اندکی قر و غمزه، نام رضاخان را در دهان بخشی از جوانان ما بیندازد. این چیزی نیست جز ضعف حافظه تاریخی و به تعبیری دیگر بخشی از قشر
جوان امروز، از اینهمه حکایت و شکایت ما با شاهان چیزی نمیداند و به تفنن، نام یکی از بدنامترین و بیاصالتترین آنها را فریاد میکند.
این تفنن و بازیگوشی جوانانه اما بدک هم نیست و ما را وادار میکند به همه چیز دوباره فکر کنیم. همین جوانها در مدرسهها و خانههای ما تربیت شدهاند. بخشی از نسل جوان ما به خیلی چیزها توجه ندارد که تاریخ یکیشان است، جغرافیا یکی شان و اقتصاد یکی دیگرشان. اصل قصه هم تاریخ و جغرافی نیست، خود توجه است. جهان نو صنعتی و دیجیتالی، نیاز ما به توجه را کم کرده است چون بخش مهمی از دانشها و مهارتها را در ابزارها تعبیه کرده است.
من به عنوان یک آدم عهد قدیم میدانم که لکههای لباسها را چه طور میشود برطرف کرد ولی امروز ماشینهای لباسشویی و پودرهایی با فرمولهای پیشرفته، نیاز آدمها را به مهارتها از بین برده است، این است که آدمی بیمحتوا و بیمعناست و ممکن است احساس بی ارزشی هم بکند. بیش از هر چیزی باید برای زنده نگه داشتن خودِ «توجه» بجنگیم. شاید عقلانی نباشد که همه دستاوردهای «عصر ماشین بخار» و بعد از آن «عصر دود» را دور بریزیم، اما عقل حکم میکند که در روزگاری که به روز شدن به جای آگاهی نشسته است ما برای فرونریختن قلعه بزرگ «توجه» بجنگیم. دیروز در راه خانه یک کره زمین خریدم و دیشب با این کره سعی کردم وضعیت زمین و شب و روز را برای بچهها توضیح بدهم، امروز هم هر جا باشم سعی میکنم یک نقشه خوب از ایران و همسایههایش پیدا کنم. باید هر روز به خودمان بگوییم: توجه... توجه! باید توجه را زنده نگه داریم.
انتهای پیام/
نظر شما