سادهترین دلیل این ادعا این است که براساس منطق و اصول اولیه حاکم بر هر رفتاری وقتی سود یک رفتاری کمتر از زیان آن باشد و به اصطلاح انجام آن فایدهای نداشته باشد، بیشک ادامه نخواهد داشت و به طور قطع و یقین تکرار نخواهد شد.
حال با همین نگاه ساده و بسیار دم دستی که البته اصلی اساسی در تمامی رفتارهای بشری است، میخواهیم به مسئلهای اشاره کنیم که نمونهای از مجموع رفتارهای متناقض حاکم بر جامعه میباشد.
شروع ماجرا
اوایل دهه ۷۰ و پس از بروز نوسانات اقتصادی و اجتماعی متفاوت در کشور و منطقه که زندگی اقشار کم درآمد ایران را تحت تأثیر قرار داد، کارشناسان و متولیان حوزه اقتصاد خانواده به این نتیجه رسیدند خرید ارزان اقلام مورد نیاز خانوادهها خواهد توانست به نفع آنها و در نهایت اقتصاد جامعه باشد، اما اولویت اول خرید ارزانتر کالای مرغوبتر بود.
با همین فلسفه در نهایت تصمیم بر این شد تا در مقاطع خاصی از سال عرضه کالا به صورت مستقیم از سوی تولیدکنندگان صورت گیرد تا با حذف واسطهها قیمت تمام شده برای مصرفکننده پایینتر بیاید.
به این ترتیب شاید بتوان گفت این زمان تولد رسمی نمایشگاههای بهاره و پاییزه بود که یکی به بهانه خرید نوروزی و دیگری به بهانه بازگشایی مدارس و آغاز فصول سرد سال برگزار شدند.
اهداف زیبا
به استناد طراحان یا مدافعان این موضوع قرار بود در این نمایشگاهها اقلام ضروری و مصرفی شهروندان بدون حضور واسطهها و یا حداکثر با یک واسطه از تولیدکننده به دستشان برسد تا اولاً قیمت تمام شده کاهش یابد و ثانیاً کالایی با کیفیت بهتری خریداری نمایند.
از سوی دیگر قرار بود این نمایشگاهها به کمک بازاریان بیاید و در واقع فرصتی باشد تا آنها بتوانند علاوه بر فروش عادی خود در واحدهای صنفیشان با حضور در این نمایشگاهها فروش بیشتری داشته باشند و هدف نهایی تبلیغ بیشتر از سوی صاحبان اجناس با کیفیت و ارزان داخلی بود.
با نگاهی به اخبار رسانهها در آن سالها میبینیم رضایت شهروندان و بازاریان از این نمایشگاهها در همان سالهای اول برپایی بالا بوده و هر دو طرف موضوع توانسته بودند به اهداف مورد نظر برسند.
اما متأسفانه با گذشت چند سال مانند بسیاری از کارهای دیگر در کشور ما این نمایشگاهها هم از فلسفه اصلی ایجاد خود دور شدند و انتقادات از آنها شروع شد.
آنچه مسلم است با آسیبشناسی این امر میبینیم نگاه سودآور بودن اقدامات بدون توجه به پیامدهای آن دلیل اصلی انحراف این حرکت از هدف تعیین شده بوده است؛ چراکه پس از برگزاری چند دوره عدهای از شرایط ایجاد شده سوء استفاده کرده و شرایط را برای کسب سود آسان خود فراهم دیدند.
با شکلگیری این باور که نمایشگاه میتواند درآمدهای بیزحمتی را نصیب عدهای کند، بسیاری به اشکال مختلف وارد صحنه شدند و از اجاره غرفهها گرفته تا فروش موقت یک محصول در نمایشگاه و تبلیغات به بهانه نمایشگاه و چندین و چند روش پول درآوردن دیگر بر اصل موضوع سایه انداخت.
میدان خالی
با تغییر روند برگزاری نمایشگاهها از اواسط دهه ۸۰ بود که شاهد نوعی فرار فعالان واقعی عرصههای مختلف از نمایشگاه بودیم؛ چراکه تولیدکننده محصول با کیفیت به حضور افراد ناشناس و عمدتاً واسطه در نقش تولیدکننده محصول مشابه در کنار خود ناراضی بود و عدم نظارت را پاشنه آشیل نمایشگاهها میدانستند.
بیتردید فعالان این حوزه در سالهای گذشته نمایشگاههایی را به یاد دارند که به جز پفک و آجیل و چند قلم کالای مصرفی و چند غرفه کوچک پوشاک چیز دیگری نداشت و خبری از تولیدکننده اصلی یا فروشگاههای نام آشنا و بزرگ نبود.
شروعی دوباره
اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ با رویکرد تقویت اقتصاد و تولید داخلی برنامههای کلان در کشور نوشته و ابلاغ شد که یکی از نتایج آن الزام ارائه کالای ایرانی در نمایشگاههای عرضه بود.
بسیاری از منتقدان نمایشگاهها تصورمی کردند با این اقدام و برخی دستورات دیگر فصل جدیدی در برپایی نمایشگاهها آغاز شود؛ چراکه در بخش مدیریت نمایشگاهها هم تغییراتی صورت گرفت و به نوعی به خود اصناف واگذار شد.
با این وصف هرچند در سال اول از حجم کالاهای چینی در نمایشگاه کاسته شد اما در سالهای بعد معلوم شد ارائه کالاهای خارجی بیکیفیت به اشکال مختلف هنوز ادامه دارد و حتی برخی از متولیان معتقد بودند این دسته از کالاها در برندهای ایرانی به فروش میرسیده است.
نارضایتی جمعی
با تمام این اوصاف خروجی نمایشگاهها در سالهای اخیر نشان داده که هر دو طرف ماجرا یعنی هم عرضه کننده یا همان تولیدکننده و هم مصرفکننده از نمایشگاه رضایت ندارند.
اصناف معتقدند هزینههای جانبی نمایشگاه منبع درآمد عدهای خاص است و برای همین درآمد آنها الزام به برپایی نمایشگاه دارند و این در حالی است که کسبه از ماهها قبل خود را برای بازار نوروزی آماده میکنند و برپایی نمایشگاه به ضرر بازاریان و کسبه است؛ چراکه مردم به دلیل شرایط اقتصادی به خرید ارزانتر رغبت دارند و کیفیت در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد.
در مقابل مردم نیز همین گلایه را دارند که بسیاری از صنوف شرکتکننده در نمایشگاه اجناس مانده و به اصطلاح بنجل خود را در این نمایشگاه به فروش میگذارند و نکته دیگر اینکه اقلام مورد نیاز شهروندان به صورت کامل در نمایشگاه عرضه نمیشود و در حد موادغذایی است و البسه تنوع چندانی ندارد.
سخنان بیپرده
شاید بهترین شیوه بیان مشکلات نمایشگاهها بیان مستقیم نظرات متولیان این حوزه در این سالها (در سطح کشور و استان) باشد که در ادامه به مواردی از آنها اشاره میکنیم.
یک مدیر میگوید: در این نمایشگاهها اینکه چه کسی بخرد و چه کسی بفروشد و کیفیت چگونه باشد، برای اجاره دهندگان غرفه اهمیتی ندارد. آنها تنها میخواهند پول غرفه را از فروشنده و دستفروش دریافت کنند.
یکی دیگر از متولیان کشوری میگوید: جانمایی نامطلوب، محدودیت در فضای پارک خودروها، ایجاد گرههای ترافیکی، محیطهای نامناسب و به دور از شأن مردم، طرح وعدههای بیاساس، تبلیغات نامناسب و ناکافی و... تنها نمونههایی از کاستیها و چالشهای مرتبط با این امر به شمار میرود که بعضاً با شدت و ضعفهایی در برخی از نقاط شاهد آن بودهایم.
مدیر دیگری معتقد است به دلیل رکود حاکم در اقتصاد کشور و همچنین افزایش هزینههای تولیدی واحدهای تولیدی و صنعتی توان رقابت با محصولات وارداتی و خارجی را ندارند و از این رو تنها راه فروش کالاهای از مد افتاده و بیکیفیت را نمایشگاههای فصلی میدانند.
وی درباره بازرسی سازمان حمایت و اتاق اصناف از نحوه فروش کالاها در این نمایشگاهها میگوید: معمولاً رویکرد برگزاری نمایشگاه در شهرستانها، فروش کالاهای قاچاق است، به واقع توزیع کالاهای مصرفی قاچاق و بنجل از جمله اقداماتی است که در این نمایشگاهها به وفور دیده میشود، از سوی دیگر برای بازرسی از نحوه فعالیت غرفهداران بازرسان نمیتوانند اقدامهای لازم را به عمل آورند؛ بنابراین از لحاظ کیفیت و خرید مصرفکننده این فروشگاهها هیچ صرفهای برای مردم ندارند. در حقیقت اگر کسی از نحوه یک فعال غرفهدار ناراضی باشد بازرسی از شکایتها آن طور که باید امکان پذیر نیست و به واقع این نوع شکایتها راه به جایی نخواهد برد.
کلام پایانی
با نگاهی به تمام تعریفها و انتقادهایی که از نمایشگاههای عرضه کالا شده میتوان گفت ایرادات بنیادین این نمایشگاهها عبارتند از:
- قیمتگذاری نامناسب با وجود کالاهای مشابه در نمایشگاه
- نبود ثبات قیمت در مدت و زمان برگزاری نمایشگاه
- حضور نداشتن تولیدکنندگان صاحب برند و معتبر داخلی
- نبود نظارت کافی در خلال برگزاری نمایشگاه و عرضه متفاوت محصولات در ابتدا و میانه و پایان زمان برگزاری نمایشگاه
- رعایت نکردن موارد بهداشتی و ایمنی در نمایشگاهها
- نبود مکان خاص و ثابت نمایشگاهی در اکثر شهرها
با تمام این اوصاف و در حالی که فروشندگان یا همان صنوف مختلف برپایی نمایشگاه را به زیان کسب و کار عادی میدانند، مصرفکنندگان هم از کیفیت و قیمت اجناس (به نسبت همان کیفیت) در مجموع راضی نیستند.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما