بابک رحیمیان/
هنوز سه روز بیشتر از سخنان امیدوار کننده مسئولان استان از جمله استاندار سیستان و بلوچستان مبنی بر اینکه نگرانی از ورود سیلاب به سیستان وجود ندارد نگذشته است که طبیعت بر محاسبات مسئولان خط بطلان کشید.
در حالی که استاندار سیستان و بلوچستان چند روز پیش در گفتوگو با رسانهها اطمینان خاطر داد که سیلاب افغانستان با حداکثر ممکن و بدون خسارت در حال وارد شدن به رودخانه هیرمند است و نگرانی برای آن وجود ندارد، اما حال به دلیل شکستگی کانال «نیاتک» سیل وارد دو روستای هیرمند شده و پنج روستای دیگر را نیز در محاصره آب قرار داده است و هنوز هم مسئولان بر این نکته اصرار دارند که باز هم جای نگرانی نیست و با اقدامهای انجام شده این روستاها تخلیه و مردم به مکانهای امن منتقل شدند.
شاید هنوز من به عنوان یک نویسنده با ابعاد واژه نگرانی آشنا نیستم که چه زمانی باید نگران بود و یا نگران شد.
هر چند که در زمان حادثه مسئولان به جد پای کارند و چادر و کنسرو و موکت به اندازه کافی برای حادثه دیدگان مهیاست، اما به نظرم اگر به جای انباشت کالاهای اساسی در انبارهای ستاد بحران، کمی به عمق رودخانهها و لایروبی آنهار سیستان و طرحهای آبخیزداری میافزودیم شاید امروز نیازی نبود با دستور قضایی مردم را از خانههایشان بیرون کنیم و نامش را بگذاریم اقدامها و تمهیدهای اندیشیده شده ستاد بحران و در حالی که خانه و کاشانه آنها در زیر آب است، بگوییم جای نگرانی نیست!
سعی بر نقد مسئولان ندارم زیرا آنها هم از جنس ما هستند و شاید پدر و یا یکی از خویشاوندان ما در پشت یکی از همین میزها مسئولیتی را عهدهدار است، بلکه میخواهم از سیل درس عبرت بگیرم زیرا سالهاست که این سیلابها به محلی برای آزمون و خطا تبدیل شده است، امسال آب میآید و سال بعد خشک میشود، امسال چاه نیمه پر است و سال دیگر خالی و ما در این استان حادثه خیز و در حالی که میدانیم هر سال سیل میآید باز هم با آن درگیر هستیم و هر سال خشکسالی را به گردن مدیران قبلی یا دولتهای پیشین میاندازیم!
سالهاست که از 800 میلیون مترمکعب آب ذخیره شده در چاه نیمهها افزون بر 355 میلیون مترمکعب و بیش از یک سوم آبهای ذخیره شده تبخیر میشود، اما هنوز برای این ثروتی که بخار میشود فکری برنداشتیم و این در حالی است که یک قطره آب در سیستان حکم طلا را دارد!
سالهاست که آب را بر روی محیط زیست با ساخت سد «زیردان» و «پیشین» در بلوچستان بستهایم و به دلیل ناتوانی در ساخت تأسیسات آبرسانی به روستاهای پایین دست، آبهای ذخیره شده را تبخیر میکنیم و حتی طبیعت را نیز از آن محروم کردیم!
با وجود اینکه نیم قرن است که هر سال سیل از افغانستان به سمت ما سرازیر است، اما هنوز چاه نیمه پنجمی برای ذخیرهسازی آب در سیستان نتوانستیم ایجاد و یا جانمایی کنیم!
بنابراین من نگرانم وقتی میبینم با افتادن یک تیر برق در مسیر خط انتقال آب زابل-زاهدان، کلانشهر زاهدان دچار تنش آبی شده و به حالت وضعیت اضطرار در میآید بر همین اساس معتقدم باید تمهیدهای دیگری اندیشید والا تخلیه روستاها و تصمیم بیرون کردن مردم از خانه و کاشانه برای مقابله با سیل هنر نیست چه برسد که بتوان آن را در کارنامه عملکرد مسئولان ثبت کرد!
نظر شما