به گزارش گروه سیاسی قدس آنلاین، رضا روستاآزاد جمله نسل اولیهای انقلاب است که از ابتدا سخت کوشی علمی را در کنار فعالیتهای سیاسی خود جامه عمل پوشیده است و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با رتبه ۲۷ کنکور وارد دانشگاه میشود و به خاطر تسلطش بر زبان انگلیسی به همراه دانشجویان خط امام در جریان ترجمه اسناد لانه جاسوسی آمریکا همکاری میکند.
با او گفتوگویی را درباره سوابق علمی و سیاسی او، فعالیتش در ترجمه اسناد لانه جاسوسی آمریکا، فعالیتهای علمی کشورمان، بررسی لوایح مرتبط باFATF و پالرمو، دلایل عزل و برکناریش از دانشگاه شریف به گفتوگو پرداختیم. متن این گفتوگو به شرح زیر است:
مهمترین دستاورد انقلاب هویت، استقلال و آزادی بود
سوال: با عرض سلام و تشکر از وقتی که در اختیارمان قرار دادید، انقلاب اسلامی ایران در حالی بهار سال ۹۸ را طی میکند که بر خلاف توطئه دشمنان به چهل سالگی خود رسید و دستاوردهای مختلفی را در عرصههای مختلف به دست آورده است، آقای روستاآزاد مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی از منظر شما چیست و در حوزه علمی به چه موقعیتی در این زمینه رسیدهایم؟
روستا آزاد: سوال خوبی پرسیدید. امروزه برخیها دستاوردهای انقلاب اسلامی را به قبل و بعد از انقلاب تقسیم میکنند، اما به نظر من مهمترین دستاورد انقلاب هویت، استقلال و آزادی بود. اینکه چقدر علم کسب کردیم یا کارخانه راه انداختیم متجلی از آزادی، هویت و استقلال کشور است.
قبل از انقلاب من جوانی بیش نبودم، اما ملت مستقل نبود. وقتی انتخاب شاه مملکتی به دست فرد دیگری رقم میخورد، باید تا آخر فاتحه آن کشور را خواند. وقتی کسی رئیس مملکت شما را انتخاب میکند یعنی در کلیه فعالیتهای کشور و به جای اینکه منفعت خود آن کشور تامین شود، منفعت بیگانگان تامین میشود و کشور بیگانه به خاطر اینکه منفعتش برقرار باشد مجبور است آزادی را از مردم سلب کند.
زمان پهلوی هیچ کس حق حرف زدن در کشور نداشت
یکی از دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران این است که همه آزادانه میتوانند در کشور حرف بزنند، در حالی که زمان شاه کسی حق حرف زدن نداشت، اما اکنون مردم انتقادات تندی علیه مسئولان نظام میگویند و برخی جریانات در داخل بعضا حتی به رهبری هم انتقاد میکنند. این همان آزادی است.
از آن طرف پس از انقلاب نهادهای قانونی کشور اعم از مجلس و رئیس جمهور را خودمان انتخاب میکنیم، برای انتخابات ریاست جمهوری ۴۰ میلیون نفر رای دادند، یعنی مردم آزادند که به هر کسی که میخواهند رای دهند و در واقع آنها به استقلال خود رای میدهند. مهمترین دستاورد انقلاب از نظر من آزادی و استقلال در کشور است که تبعات خود را دارد. طبق آیات قرآن نهاد پاک، مثل درخت خوب و پاکی است که ریشه آن در خاک محکم است و شاخ و برگ آن در آسمان است و به اذن الهی ثمر میدهد، گاهی اوقات یک درخت گردو ۵ هزار گردو میدهد. این نشان از این است که ریشه این درخت محکم است؛ بنابراین بین جمهوری اسلامی ایران و ایرانی که شخص اول مملکت آن را یک اجنبی بر سر کار گذاشته و سردمداران آن هم نالایق و ناشایست بودند، قطعا تفاوتهایی است.
شاه سعی میکرد با تحمیق و نادان انگاشتن مردم را سرگرم کند
شاه سعی میکرد با تحمیق و نادان انگاشتن و سرگرم کردن مردم به کار سخیف آنان را سرگرم کند تا اینکه مردم رهبری حکیم و فاضل را انتخاب کردند و آزادانه در مورد ایشان صحبت میکنند. متجلی شدن چنین مسئلهای موجب افزایش نرخ علم، خودکفایی صنعتی، نانو، سلولهای بنیادی، جنگافزار و مهمات نظامی، خودکفایی محصولات کشاورزی، ساخت زیردریایی و ساخت موشکها و همه پیشرفتهای کشور میشود، در واقع همه پیشرفتها تجلی همان درخت پاک است و اصل موضوع همان استقلال و آزادی است.
علم به تنهایی مهم نیست، باید به مرحله عمل برسد
سوال: همانطوری که شما هم به ان آشاره کردید، وضعیت علمی کشورمان پس از انقلاب رشد محسوسی داشت، افزایش مقالات علمی کشورمان در این حوزه تا چه میزان در کشورهای دیگر بازخورد داشته است؟
روستا آزاد: مسئله علم امر مهمی است، اما علم خالی مهم نیست و باید به خودی خود به مرحله عمل برسد و در واقع اینکه از علم به عمل تبدیل شود، مهم است. بعضی وقتها میگویند ما سالی ۵ هزار مقاله داشتیم، اما چه دستاوردی از آنها بیرون آمده است؟ یا اینکه میگویند ما یک میلیون فارغالتحصیل داریم اما متاسفانه اکثرا آنها بیکارند. در نتیجه بررسی این مسئله دو بخش دارد؛ یک بخش علم به معنای واقعی علم است و بخش دیگر به عمل منبعث از علم اختصاص دارد.
پیش از انقلاب ۱۰ مقاله علمی هم نداشتیم اما اکنون به ۳۰ هزار مقاله رسیدهایم
البته علم شاخصهایی دارد، متاسفانه اکنون علم را به معنای مقالات گرفتیم درحالیکه علم به معنای متعالی مثلا جایزه نوبل، دانش فناوری و پترن است، اما راحتترین راه تولید علم، مقاله است. مثلا قبل از انقلاب ۱۰ مقاله هم نداشتیم، اما اکنون به ۳۰ هزار مقاله رسیدهایم و قطعا هر بیانصافی باید اعتراف کند که بالاخره ایران در این سالها پیشرفتهایی شگرفی داشته است.
ممکن است برخی بگویند بخشی از این مقالهها تقلبی است، اما این چیزی است که در همه جای دنیا اتفاق میافتد مثل چین و ژاپن. مثلا خود من از سال ۷۲ هر سال ۶ تز را به صورت تخصصی کار کردهام که در طول این ۲۵ سال ۱۵۰ موضوع میشود که از بسیاری از آنها مقاله و کتاب بیرون آمده است.
دانشگاههای کشورمان پس از انقلاب پژوهش محور و فناوری محور شدند
زمانیکه من دانشجو شدم، دانشگاه شریف مقطع کارشناسی ارشد و دکترا نداشت و وقتی یکی از بچههای پلیتکنیک برای ادامه تحصیل به خارج رفته بود به ما نامه داده بود که اینجا یک چیزی به نام مقاله است که در کتابخانهها تعداد زیادی وجود دارد و راجع به دانش صحبت کرده است. از سال ۵۸ به بعد مقاطع ارشد و دکترا در دانشگاهها ایجاد و دانشگاههای کشورمان آموزش محور، پژوهش محور و فناوریمحور شدند و جالب است برخیها ناراحتند و میگویند یک زمانی اینجا آموزش محور بود و نیرو تربیت میکردند و دانشجویان برای پژوهش و فناوری به خارج از کشور میرفتند، اما اکنون پژوهش و فناوری در ایران وجود دارد و دانشجویان کمتری به نسبت گذشته به خارج میروند.
اساتید غرب زده از کاهش مهاجرت دانشجویان دانشگاه شریف ناراحتند
یکی از اساتید غربزده از این موضوع اظهار ناراحتی میکرد که در گذشته دانشگاه شریف سکوی پرتابی به سمت غرب بود و اکنون با وجود شرکتهای دانش بنیانها و استارتآپها تمایل دانشجویان به رفتن کمتر شده و کمتر به سمت غرب میروند؛ این همان تفکر غربزده بیهویتی است که چنین کسی که زمانی معاون آموزشی دانشگاه بوده از این موضوع ناراحت است که چرا دانشجویان کمتر به خارج از کشور میروند و فکر میکنند وقتی دانشجویان کمتری به خارج میروند، شهرت دانشگاه شریف کم میشود. اگر شهرت به این است که دانشجویان خوب را به سمت غرب بفرستد، همان بهتر که شهرت نداشته باشیم. ما شهرت را به قیمت از دست دادن فناوری که به درد مردم بخورد، نمیخواهیم.
مثلا دانشجویی به نام آقای نامجو از دانشگاه برق اینجا فارغالتحصیل شد و در آمریکا اولین کامپیوترهای مینی را تولید کرد، اما بخاطر تحریمها آن کامیپوترها به ایران نمیآمد، آیا این افتخار است؟ از نظر شاخصهای کمّی برخیها خرده میگیرند. اما تعداد مقالههایمان زیاد شده است و از نظر محتوایی هم باید بگویم ما تعداد زیادی شرکت استارتاپ داریم.
در اروپا هم پدیده مهاجرت و فرار مغزها به سمت آمریکا وجود دارد
سوال: وضعیت علمی کشورمان در مقایسه با کشورهای اروپایی همچون آمریکا و کشورهای اروپایی را چگونه ارزیابی می کنید؟
روستا آزاد: از اروپای درجه دوم که بسیار جلوتریم، اما در مورد اروپای رده یک مثل دانمارک، آلمان، فرانسه، فاصله کمی داریم، اگر فاصله ما با آمریکا یک دهم باشد، فاصله ما با اروپا نصف آن است و ما به اروپا نزدیکتریم. البته در اروپا هم پدیده مهاجرت و فرار مغزها به سمت آمریکا وجود دارد.
سوال: از شما میتوانیم به عنوان نسل اول انقلاب یاد کنیم که دوران دانشجویی و اوج جوانیش باانقلاب بود، فضای سیاسی آن زمان را چطور ارزیابی میکنید؟
روستا آزاد: با توجه به خفقانی که در قبل از انقلاب در کشور وجود داشت، بعد از اینکه انقلاب اتفاق افتاد، من سال آخر دبیرستان بودم و سال ۵۸ وارد دانشگاه شدم، عطش زیادی در همه مردم بخصوص جوانان بود که بفهمند، یاد بگیرند و بشنوند. این قضیه به گونهای بود که هر انتشارات هر چیزی که رنگ و بوی فهمیدن را داشت، چاپ میکرد و مردم بسیار از آن استقبال میکردند. یادم میآید در خانه برای آنکه خانواده را به خواندن تشویق کنم، کتابهایم را به خواهر و برادرم میسپردم تا خلاصه کنند.
سال ۵۸ جو سیاسی به گونهای داغ بود که درس و علم را تحتالشعاع و تحت تاثیر قرار داده بود. خاطرهای که یادم است یک بار سر جلسه امتحان فیزیک در دانشگاه بودیم، یکی از بچههایی که به شدت در درسها ضعیف بود و سیاسی هم نبود از اوضاع سوءاستفاده کرد و اول امتحان اعلام کرد که ما نمیخواهیم امتحان دهیم و به دنبال آن همه بچههای کلاس بیرون رفتند و فقط من در کلاس ماندم. استاد به من گفت: تو برای چه در کلاس نشستی، امتحان برگزار نمیشود. وقتی بیرون آمدم بچههای کلاس جلوی من ایستادند که چرا وحدتشکنی کردی؟ گفتم اتحاد باید حول محور درستی باشد، اتحاد باید برای مبارزه با فساد باشد؛ این همان امر مقدس دانشجویی است، دانشجویان از صبح به دانشگاه میآمدند، اما درس نمیخواندند و سر کلاسها نمیرفتند و همه بحث سیاسی میکردند.
هم شاگرد اول کلاس بودم و هم یک فعال سیاسی فوق العاده
سوال: شما در سال ۵۸ از جمله دانشجویانی بودید که رتبه ۲۷ کنکور را بدست آوردید، با این شرایط شما فعالیتهای سیاسی انجام نمیدادید؟
روستا آزاد: من شاگرد اول کلاس بودم، اما فوقالعاده فعال سیاسی هم بودم و جزء اولین کسانی بودم که وقتی اعلامیههای امام میرسید با برادرم اطلاعیهها را در سطح محله پخش میکردیم و با آقای دکتر علی احمدی که وزیر آموزش و پرورش بود تا صبح از تیرهای چراغ برق بالا میرفتیم و اطلاعیه میچسباندیم.در منزل خودمان هم پاتوقی برای جلسات بسیار محرمانه بود و از آنجایی که اواخر ساواک بود، کاری به ما نداشتند. در آن اوقات بچهها کلاس کنکور میرفتند، اما من حتی یک کلاس کنکور نرفتم.
پس از انقلاب دانشجویان خط امام، سفارت را گرفتند و من هم از آنجایی که جزو کسانی بودم که انگلیسیام خوب بود برای ترجمه مدارک به آنجا رفتم. این حرکت باعث شد که ترم دانشگاه رسما تعطیل شود و در طول آن ترم، همه نمرات را صفر دادند، اما بعدها بعد از انقلاب فرهنگی آن صفرها پاک شد. جو سال ۵۷ و ۵۸ جو فوقالعاده سیاسی و اجتماعی منبعث از جو طولانی خفقان بود و همه دوست داشتند در مورد هر چیزی نظر بدهند.
عضویتم در حزب جمهوری به دلیل عطشم نسبت به فعالیت سیاسی بود/ یک جواب سوال از شهید باهنر طلبکارم
سوال: شما از اعضای حزب جمهوری بودید و از محضر شهید بهشتی و باهنر استفاده کردید. کمی از آن حال و هوا برایمان بگویید، چگونه به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمدید؟
روستا آزاد: سال ۵۸ وقتی دانشجو شدم با آیت الله هادوی که اکنون مرجع شدند، همکلاسی بودم. وقتی که منافقین از زندان آزاد شدند، ما میخواستیم برویم عضو سازمان مجاهدین شویم. دفتر آنها در خیابان فرصت بود، با آیتالله هادوی سوار موتور شدیم، اما وقتی به آنجا رسیدیم دیدیم که یک حال و هوای دیگری وجود دارد و قیافه مجاهدین آن چیزی نیست که ما در کتابها خواندهایم، یعنی قیافه آنها با چپیها فرقی نمیکرد، در واقع خواندههایمان با مشاهداتمان متفاوت بود.
بعد از آن دیدیم که اخبار منافقین پخش شد که این افراد ضد خدا هستند. یعنی به کسانی که در مسگرآباد مثل شریف واقفی و مرتضی صمدی لبافی کشته شدند، به آنها اپورتونیستهای چپنما میگفتند و آن ارزشهایی که ما در کتابها خوانده بودیم با آنها سازگار نبود، برای همین سریعا از آنها دل کندیم.وقتی حزب جمهوری اسلامی تاسیس شد، از آنجایی که عطش فعالیت داشتیم در آن عضویت پیدا کردیم. شخصیتهایی مثل آقای خامنهای، بهشتی، باهنر و هاشمی افراد برجسته آن حزب بودند که دست چپ و راست امام (ره) بودند.
آن زمان با توجه به این که دانشگاه تعطیل شده بود، من معلم شدم و به جهاد سازندگی و نهضت سواد آموزی که حرکتهای انقلابی داشت، وارد شدم. در دبیرستان دانشمند، جهان تربیت و یک مدرسه در منطقه ۱۴ معلم شده بودم و تدریس زبان و هندسه میکردم و بعد از آن به شاخه معلمی رفتم و به واسطه آن در جلسات آموزشی در کانون معلمین حزب جمهوری میرفتم، آن جلسات در همان ساختمانی بود که انفجار حزب صورت گرفت. اگر ساعت حضور ما یکی بود، در آن انفجار ما هم آسیب میدیدیم.
در آنجا شهید بهشتی درسهای تشکیلاتی میداد و بعد از این که شهید شد، شهید باهنر آمد. خاطرهای یادم است که آخرین جلسهای که شهید باهنر به ما درس میداد، یک سوال پرسیدم که "حاجآقا اگر آدم خوبی باشیم، آن دنیا از نعمتها و لذتهای بهشتی بهره میبریم، اما من در آنها لذتی نمیبینم و زندگی جالبی نیست، این لذت را چه میدانید؟ ایشان گفتند سوال خوبی است، اما جلسه بعد جواب میدهم و بعد از آن، انفجار اتفاق افتاد و من جواب سوال را هیچگاه نگرفتم و یک جواب سوال از شهید باهنر طلبکارم.
در کانادا دبیر انجمن اسلامی دانشجویان بودم
سوال: فعالیتهای انقلابی خود را در کشور چگونه ادامه دادید، با توجه به اینکه در طول تحصیل عضو انجمن اسلامی دانشجویان بودید،کمی از فعالیت خود در ترکیه و کانادا بگویید؟
روستا آزاد: همانطور که اشاره کردید، من در انجمن اسلامی دانشگاه شریف عضو بودم و همچنین در جهاد دانشگاه شریف در بخش فرهنگی و علمی صنعتی هم فعالیت داشتم. در ترکیه هم انجمن اسلامی دانشجویان در ترکیه را راه انداختم که خودم دبیر بودم و در کانادا هم انجمن اسلامی دانشجویان شهر واترلو را بر عهده داشتم. فعالیتهای من به خصوص در کانادا با مسلمانان تمام بلاد اسلامی مثل لیبی، اندونزی، مصر تحت عنوانی به نام MSA یعنی انجمن اسلامی دانشجویان بودم که من دبیر بودم و فعالیتهایی از جمله برگزاری لیگ ورزشی کشورهای مسلمان، جشن گرفتن اعیاد مشترک با هم، جلسات قرآن در ماه رمضان و جلسات قرآن و روضه را با ایرانیها بود.
پیروزی انقلاب اسلامی در کنار قدرت ساواک، شاه و عنایت غربیها و شرقیها یک معجزه بود
سوال: پیروزی انقلاب اسلامی به نوعی شکست آمریکا در کشور بود، چه عنصری باعث شسکت هیمنه آمریکا در کشور و جوانه زدن انقلاب شد؟
روستا آزاد: پیروزی انقلاب اسلامی یک معجزه بود، یعنی وقتی که تلویزیون هیمنه شاه و رژیم را نشان میدهد، من با خود میگویم، پیروزی انقلاب اسلامی در کنار قدرت ساواک و شاه و عنایت غربیها و شرقیها یک معجزه بود. به جز معجزه، عواملی که میتوانیم نام ببریم وجود یک رهبر پاک، حکیم، بیشائبه، بیحاشیه و مورد قبول همه بود. آن زمان همه افراد از جمله زن مسلمان، زن بیحجاب، مسیحی، زرتشتی امام را قبول داشتند و این امر بسیار کم پیش میآید که یک رهبر چنین ویژگیهایی داشته بود و دلیل آن عظمت امام و قدردانی و حمایت مردم از امام بود؛ بنابراین امام و امت بعد از معجزه جزو اصلیترین عناصر پیروزی انقلاب بودند.
تحریمهای آمریکا حریف قدرتمندی است که باعث رشد ما شد
سوال: ما در آبان ماه ۱۳۵۸ و تسخیر لانه جاسوسی رویهای را به شروع کردیم که به گفته امام انقلاب دوم بود. اکنون با تحریمهای آمریکا روبرو شدیم،به نظر شما تحریمها چقدر برای ما فرصت آفرینی شد و تا چه میزان موانعی را در سر راه ما قرار داد؟
روستا آزاد: من جواب شما را با یک مثال میدهم.کسی که ورزش میکند برای اینکه رشد کند اولین کار این است که برای خود حریفی انتخاب میکند، یک کشتیگیر خوب بدون کشتیگیر رقیب نمیتواند رشد کند. تحریمها و مقابله با آمریکا به نظر من حریف قدرتمندی بودند که باعث رشد ما شد.
همانگونه که میگویند بادبادک با باد مخالف بالا میرود؛ یعنی مخالفت و تحریمها و تهدیدهای غرب باعث رشد ما شد؛ کما اینکه قبل از انقلاب به واسطه باد موافق غربیها با شاه، ایران رشد نکرد. جنگ نیز با وجود هزینه زیاد، باعث رشد ما در صنایع موشکی، ماهواره و دانش در کشور شد و در حوزههای مختلف توسعه خوبی پیدا کردیم.
یکبار در نیس فرانسه در یکی از جلسات هفتگی با آکادمی علوم ایران، فرانسه و آمریکا بودیم، یک آمریکایی کنار من نشسته بود و به من گفت: اگر ما چیزی به شما ندهیم، چه کار میکنید؟ من گفتم خودمان میسازیم. او گفت: بلوف میزنی، ولی من به او گفتم مردم در دنیا دو دسته هستند، کسانی که اگر به آنها سخت بگیرید، چون جوهره اصیلی ندارند، نمیتوانند کاری کنند اما ملت ما ملت بزرگی است که جوهره اصیلی دارد و فکر نکنید که به زانو در میآید و با مخالفت شما، قطعا رشد میکند.
ماجرای دیدار مخفیانه ابراهیم یزدی با سفیر آمریکا بعد از انقلاب
سوال: شما در واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا حضور داشتید و از جمله مترجمان اسناد لانه جاسوسی بودید، کمی از جزییات حضورتان بگویید. چگونه با دانشجویان پیرو خط امام و رهبری ارتباط پیدا کردید؟ این ارتباط شما در زمان انقلاب فرهنگی صورت گرفت؟
روستا آزاد: تسخیر لانه جاسوسی توسط بچههای خوابگاهی دانشگاه شریف شکل گرفت، آن موقع، چون من تهرانی بودم، در جریان فعالیت آنها نبودم، اما وقتی که تسخیر صورت گرفت، متوجه شدم. از آنجایی که زبان انگلیسی من بسیار خوب بود در صدا و سیما در کنار آقای علی لاریجانی در دفتر مرکزی خبر کار میکردم و کارم این بود که اخبار انگلیسی را ترجمه میکردم. بعد از تسخیر بچههای خط امام گفتند اسناد بسیار مهم آمریکایی دست ما رسیده است و دنبال افراد خودی و با تجربه بسیار خوب میگردند که از صدا و سیما، من و چند نفر را معرفی کردند و ما جزو کسانی بودیم که برای ترجمه اسناد رفتیم.
از جمله اولین اسنادی که من ترجمه کردم، جزئیاتی از دیدار مخفیانه ابراهیم یزدی (وزیر خارجه وقت) با سفیر آمریکا به نام سالیوان در سفارت آمریکا بود که یزدی در این دیدار گفته بود بعد از انقلاب اسلامی، سیستم امنیت ساواک را از دست دادیم و انتظار داریم از دوستانی مثل آمریکا به ما در ایجاد سازمان اطلاعاتی جدید کمک کنند و عین این عبارت به آمریکا مخابره شده بود. حتی من هم که یک دانشجوی ۱۸ ساله بودم بسیار تعجب کردم. چگونه می شود در کشوری که انقلابی علیه آمریکا اتفاق افتاده است، وزیر خارجهاش بیاید با آمریکا دیدار کند و چنین حرفی را به صراحت بگوید.
اینکه امام گفتند، تسخیر لانه جاسوسی انقلاب دوم بود به خاطر این مسائل بود که بعضیها فکر میکردند انقلاب داخلی ایران بر ضد شاه و استبداد بود در حالیکه ماهیت ضد استکباری هم داشت. تسخیر لانه جاسوسی ماهیت ضد استکباری انقلاب را علنی کرد و از این جهت انقلاب دوم نامیده میشود. اینکه امام گفتند نهضت آزادی غیر قانونی است و اجازه فعالیت به آنها ندادند به خاطر چنین اسنادی بود.
سوال: در اسناد لانه جاسوسی چه موضوعاتی از اقدامات توطئه آمیزانه آمریکا علیه ایران وجود داشت؟
روستا آزاد: مطالبی که در اسناد لانه جاسوسی بود معمولا دیدارهای سالیوان با مقامات رسمی و غیر رسمی سیاسی بود که هر کدام بوی توطئه و غربزدگی و یک نوع تسلط دوباره آمریکا را داشت، جزئیات آن را یادم نیست، اما کلیات بود.
سوال: چند تیم برای ترجمه برای اسناد وجود داشت و تقسیم بندی و ملاک انتخاب برای افراد مترجم کننده چه بود؟
روستا آزاد: ما در رده بالایی نبودیم و آقای سیفاللهی که اکنون در مجمع تشخیص مصلحت نظام است در رده بالا بود، ما با آقای مهندس خلیل مشحون بودیم که از صدا و سیما معرفی شدیم. برای ترجمه هیچ هزینهای نگرفتیم و اینگونه نبود که دستهبندی خاصی را به ما بدهند و سندهای لانه جاسوسی همه در یک اتاق ریخته شده بود و آنها را برمیداشتیم.
ساواکیها بعد از انقلاب در بدنه انقلابیون نفوذ کردند
سوال: یکی از اعتراضات رهبر انقلاب در سال ۹۵ در سالروز واقعه ۱۳ آبان این بود که چرا هیچ نشانهای از اسناد لانه جاسوسی در کتب مدارس، دانشگاهها نیست در حالی که هفتاد جلد منتشر شده بود؟ به نظر شما چرا در این زمینه انفعال صورت میگیرد؟
روستا آزاد: از اول انقلاب یک خط لیبرالیسم موافق با آمریکا و غرب بود و حتی مخالفت با روحانیت در کشور وجود داشت. آن زمانی که انقلاب به پیروزی رسید، یک جریان قوی روحانیت در کشور ایجاد شد که همه این جریانهای مخالف را تحتالشعاع قرار داد.
همان سال ۵۸ که رفراندوم قانون اساسی برگزار شد، فقط ۹۸.۲ به جمهوری اسلامی آری گفتند و بقیه آری نگفتند، یک عده هم رای ندادند، شما حساب کنید از کل جمعیت آن زمان که ۳۵ میلیون نفر بود، در نظر بگیرید ۵ درصد رای ندادند و یا آری نگفتند، این افراد همان کسانی هستند که مخالف امام بودند و ماهیتاً لیبرال و شیفته آمریکا و غرب و فرهنگ غربی هستند، طبیعتاً آن زمان نمیتوانستند عرض اندام کنند، اما به تدریج هر چقدر جلو آمدیم آنها فرصت عرض اندام و شبکه سازی پیدا کردند.
این خط در آموزش و پرورش در وزارت علوم، وزارت خارجه و حتی وزارت صنایع بود، مثال سادهای میگویم ۱۵ سال پیش میخواستم کارخانهای در یک شهرک صنعتی بزنم، هشت بار درخواست برق میدادم، اما درخواست من در اداره گم میشد و برق کارخانه من وصل نشد، وقتی که به اداره رفتم فهمیدم منشی اداره که تایپ نامهها را بر عهده داشت، مخصوصاً نامه من را گم میکرد که هیچ صنعتی در کشور پا نگیرد. یا زمانی که به شهرک صنعتی میرفتم، نیروی انتظامی من را جریمه میکرد و هر کسی که معلوم بود، صاحب صنعت و کارخانه است، را به انواع مختلف جریمه و اذیت میکرد و گواهینامه را به همدان میفرستاد و این امر معلوم میکرد که در نیروی انتظامی هم افرادی که در کلانتری و ژاندارمریهای سابق بودند، نفوذ کرده بودند.
در کشور مصر میگفتند نیروی امنیتیها با خانوادهشان ۵ میلیون نفر هستند، در ایران اگر ساواکیها ۵ میلیون نبودند، ۴ میلیون نفر میشدند آن ۴ میلیون نفر کجا رفتند؟ آیا یک شبه انقلابی شدند؟ قطعا آنها یک شبه رنگ عوض کردند و ریش گذاشتند و چادر سر کردند و به عنوان موافق و لیبرال نفوذ کردند.
حتی در وزارت دارایی ممیز به من گفت: مشکل این کشور امثال شما هستید که از خارج به کشور برگشتید و در حال تقویت رژیم آخوندی هستید. باید رژیم آخوندی به زمین بخورد، اینها همان نفوذیها هستند و شاید با توجه به اینکه فرصت دارند، ممکن است بیشتر شوند. این خط نمیخواهد بگذارد که آمریکا در کشور دفن شود.
امروز اگر انقلابی باشید حتی نمیتوانید یک نمایندگی لاستیک بگیرید!
در مورد اسناد لانه جاسوسی هم باید بگویم باید کسی در مورد آن قلم میزد و تصویرسازی میکرد و بر اساس آن کتاب مینوشت، اما آن خط لیبرال شیفته آمریکا نمیخواهد چنین اتفاقی بیفتد. امام میگفتند تا لیبرالها و غربگراها و شیفتگان آمریکا در کشور نفوذ داشته باشند شما نمیتوانید کشور را اداره کنید. این افراد پشتوانه خارجی دارند.
مثلا شما اگر بخواهید نمایندگی یک شرکت اروپایی را بگیرید، اگر زرتشتی باشید بسیار راحت به شما مجوز میدهند، اگر سنی باشید از شیعه راحتتر است، اگر شیعه ضد انقلاب باشید راحتتر از شیعه انقلابی مجوز میدهند، اما اگر یک فرد انقلابی باشید نمیتوانید حتی یک نمایندگی لاستیک بگیرید.
اگر حزباللهیها، طرفداران انقلاب، متدینین مثل اول انقلاب متحد باشند در مقابل خطی که از حمایت غربیها برخوردار است و سستیهایی که برخیها در داخل نشان میدهند، نمیگذارند آنها کاری کنند چرا که آنها عدد و رقمی نیستند، اما وقتی این گروهها فشل باشند و دنبال مال و اموال دنیوی باشند و یا خسته باشند، آنها جولان میدهند.
کسانی که از تسخیر لانه جاسوسی پشیمانند، نگران ویزای فرانسهشان هستند
سوال: برخی از دانشجویانی که آن موقع سفارت را تسخیر کردند و برخی از کسانی که حمایت کردند پشیمان شدند. دلیل این پشیمانی در چیست؟
روستا آزاد: تنها یک عده از کسانی که سفارت را تسخیر کردهاند پشیمان شدهاند، اصل کاری کسانی که در تسخیر مشارکت داشتند در هویزه شهید شدند، این کسانی که میبینید مانند عباس عبدی، اصغرزاده و میردامادی اینها کسانی هستند که در رده اول نبودند و از آن طرف کسی مثل سیفاللهی در رده اول بود که هنوز یک انقلابی مثل روز اول است و در مجمع تشخیص فعالیت میکند. همه برنگشتند، اولاً درجه یکها شهید شدند، ثانیاً در درجه دومیها و عدهای هم در درجه یکها کسانی بودند که پشیمان شدند و این افراد همان ریزشها هستند و همیشه ریزشها و رویشها وجود دارد.
سوال: به نظر شما علت این پشیمانی پیست؟
روستا آزاد: وقتی حرکتی صورت میگیرد عدهای در استخوان بندی اصلی حضور دارند، اما عدهای داغ هستند و انقلابی نیستند، جو دانشجویی بوده است. تغییر زمان باعث شده است که رفتن به سمت خدا خرج داشته باشد و کسی فکر میکند چنین سابقهای دارد و میخواهد به فرانسه برود و چون به او ویزا نمیدهند، از کار خود پشیمان میشود و اینها همان کسانی هستند که سستند و چون جو راه افتاده بود، در آن حضور پیدا کرده بودند.
اینکه «خوئینیها رهبر معنوی جریان دانشجویان خط امام بوده باشد» حرف مفت است!
سوال: برخی همچون امثال آقای موسوی خویینیها اکنون پیشنهاد حذف شعار مرگ بر آمریکا را مطرح میکنند، چه دلیلی دارد که چنین اظهاراتی را مطرح میکنند؟
روستا آزاد: یکی از چیزهایی که در فضای مجازی بسیار جالب پخش شد، تماس بنی صدر با سفارت آمریکا بود که ترجمه هم شد و آن زمان صحبت انتشار اسناد بود. اما چه کسانی جلوی آن را گرفتند؟ امثال آقای خوئینیها. درست قبل از انتخابات ریاست جمهوری بود و اگر این اسناد منتشر میشد، بنیصدر دیگر رای نمیآورد. به نظرم آقای خوئینیها فرد مشکوکی است و شبیه مهدی هاشمی در دفتر آقای منتظری است، او هم با وجود اینکه روحانی بود، ولی روحانی شاه بود. یکی از راهبردهای شاه، روحانیون درباری قبل از انقلاب بود.
آقای خوئینیها سابقهاش را روشن کند، حتی آن زمانی که آیتالله هاشمی فشار آوردند که آقای خوئینیها برای مدت کوتاهی دادستان کشور شود، امام ایشان را تائید نکرد و به فشار این افراد که آقای هاشمی هم جزو آنها بود، امام در حکم خوئینیها نوشت به زعم برخی از آقایان ایشان فقاهت دارند و این مشخص میکند که خود امام روی ایشان مشکوک بود.
همین آقای روحانی وقتی گعدهای ضد جنگ در مجلس ایجاد کرد، امام از آنجایی که میدانست آیتالله هاشمی از آنها حمایت میکند، به ایشان گفتند شنیدم چنین حرکتی در مجلس رخ داده است قضیه چیست و بعد آقای هاشمی ندا دادند که این جریان فیتیله خود را پایین کشید و این از جمله موارد نفاق و نفوذ است.
سوال: از موسوی خویینیها به عنوان رهبر معنوی دانشجویان خط امام نام برده میشود، آیا این مسئله صحت دارد؟
روستا آزاد: نه اصلا چنین چیزی نبود. رهبر معنوی دانشجویان خط امام خود حضرت امام (ره) بودند و اگر کسی چنین حرفی را جا بیندازد، حرف مفتی زده است. حداقل من که در آن زمان بودم و اکنون هم حاضر هستم چنین حرفی را نشنیدم. این حرف مفتی است که برخیها میخواهند منافعی از آن کسب کنند، در واقع همان خط نفوذ است که میخواهند چنین منفعتی کسب کند.
تسخیر لانه جاسوسی بار اول توسط چپیها و کمونیستها اتفاق افتاد اما نیتشان تخریب نظام بود
سوال: ایشان اخیرا گفته است مخالفت مشورت با امام برای تسخیر لانه جاسوسی بوده است؟ کمی از دانشجویان شرکت کننده در آن ماجرا بگویید؟
روستا آزاد: تسخیر لانه جاسوسی بار اول یکی دو هفته قبل توسط چپیها و کمونیستها اتفاق افتاد. آنها برای اینکه طرفدار شوروی بودند و میخواستند مقابل لیبرالها بایستند.
سوال: آنها مدارکی را هم برداشته بودند؟
روستا آزاد: نه، آنها از دیوار سفارت بالا رفتند و آن را تسخیر کردند، اما کار به گرفتن مدارک نرسید. آنها فکر میکردند با این کار به جمهوری اسلامی لطمه میزنند و این یکی از نیات آنها بود. اما نظام و آقای بازرگان و یزدی به سرعت آنها را بیرون کردند چرا که دولت با این افراد مخالف بود.
بار دوم دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که قصد لطمه زدن به نظام و امام و مخدوش کردن رابطه ایران با غرب و طرفداری از شرق نداشتند، این کار را کردند. اگر بخواهم شفاف بگویم بچهها از اول نمیدانستند چه کاری انجام میدهند. یعنی ابعاد قضیه را نمیدانستند و فکر میکردند این موضوع یک هفتهای تمام میشود بعد از اینکه امام این حرکت را تائید کرد و آن را انقلاب دوم نامیدند، متوجه تاثیرات این حرکت شدند.
سوال: آیا با امام(ره) در این زمینه مشورتی انجام شده بود؟
روستا آزاد: خیر، مشورتی نشده بود. بحث این بود که نباید امام (ره)را درگیر کرد. اگر این قضیه لو میرفت که با امام هماهنگ شده بود، دانشجویی بودنش، شفافیت و لطافت و خودجوش بودن حرکت دانشجویان از بین میرفت. آنها فکر میکردند یک هفته آنجا را میگیرند و مثل چپیها، آنها را بعد از یک هفته بیرون میکنند و فکر نمیکردند چنین عظمتی پیدا کند.
سوال: شائبهای وجود دارد که در جریان بررسی اسناد لانه جاسوسی بخش عظیمی از آنان به بیرون از سفارت انتقال داده شد، اسنادی که تا به امروز خبری از آنان نیست، این مسئله صحت دارد؟
روستا آزاد: من نمیتوانم صد در صد چنین حرفی را تائید یا رد کنم، چون عالم سیاست مسائل محرمانهای دارد و همه چیز ممکن است، اما در حد اطلاع و اشراف من این موضوع رد شده است، چون بچههای مسلمان خط امام مسئول این کار بسیار صادق و مخلص بودند و دیگر اینکه جریان قوی دیگری در این جریان نبود که بتواند نفوذ کند. تمام بچهها یکدست بودند.
سوال: نفوذی هم در آنها رخ نداده بود؟
روستا آزاد: فکر نمیکنم. نه نفوذی شد و نه میتوانست انجام شود. مگر در این جریان کسی میتوانست اسناد بیرون بیاورد؟ وقتی در صداوسیما مترجم بودم یک خانوم از همکاران تلکستهایی که میآمد را در کیف خود برای حزب توده میبرد، ولی در سفارت آمریکا که اسناد همه بریده بریده بودند و بدون دسته بندی بودند، تصور نمیکنم که کسی بتواند آنها را بیرون بیاورد.
سوال: کمی به قبل از واقعه لانه جاسوسی برگردیم، چطور سال اول دانشجویی در صداوسیما کار میکردید؟
روستا آزاد: وقتی انقلاب شد، من سال ۵۸ وارد دانشگاه شدم، تسخیر لانه جاسوسی ترم اول من اتفاق افتاد. جزئیات یادم نیست تسخیر لانه جاسوسی دانشگاهها را ملتهب کرد و بعد از آن دانشجویان مسلمان برای تعطیلی دانشگاهها شروع شد و همان انقلاب فرهنگی اتفاق افتاد. معتقد بودم روحیه انقلابی باید کار انقلابی انجام دهد. از اینکه در شهرداری تهران برای پاکسازی جنوب شهر بروم، یا در نهضت سوادآموزی کل کشور، جهاد سازندگی و جهاد دانشگاهی و آموزش و پرورش حضور پیدا کردم احساس شرم نمی کردم. آن زمان وقتی بود که شهید رجایی و شهید باهنر امور تربیتی را در آموزش و پرورش راه انداختند و من و دوستانم به آموزش و پرورش رفتیم.
وقتی دانشگاه تعطیل شد هم در صدا وسیما و هم در آموزش و پرورش پارهوقت کار میکردم. من در بسیاری از ادارات کار کردم؛ مثلا جزو نیروی عقیدتی سیاسی نیروی دریایی، صداوسیما، آموزش و پرورش، جهاد سازندگی بودم.
سوال: فضای انقلاب و دهه فجر کجا بودید باتوجه به اینکه در اوج زمان کنکور شما هم بوده است؟ چقدر فعالیتهایتان به این مسئله اختصاص داشت؟
روستا آزاد: دهه فجری که امام وارد شدند، سال آخر دبیرستان خوارزمی بودم. خانه ما نیروی هوایی در شرق تهران بود. امام که به وارد دوشان تپه شد، کارکنان دوشان تپه صلوات فرستادند و عدهای شاه پرست و شاه دوستها عصبانی شدند، گارد به همافران حمله کرد و منزل ما کنار پادگان دوشان تپه بود ما کوکتل مولوتف درست میکردیم تانکها را از آن بالا میزدیم و پس از آن اسلحهها هم دست ما آمد. دم در دوشان تپه سنگر درست میکردیم و پاس میدادیم. یادم میآید یک گاردی به ما تسلیم شد، اما وقتی نزدیک او رفتم فهمیدم بسیار الکل خورده بود و در واقع آنها را مست میآوردند و در واقع اعتماد نمیکردند افراد هوشیار بیاورند. آن زمان ما سنگربندی کردیم و از پادگان دوشان تپه و نیرو هوایی همافران مقابل گاردیها حمایت کردیم. گاردیها کلانتری را هم گرفته بودند، اما آن را پس گرفتیم.
اولین بار رساله امام راحل را در سخنرانی بوئین زهرا خریدم
سوال: موقعی که امام آمد به استقبال نرفتید؟
روستا آزاد: این اتفاقات قبل از ۱۲ بهمن بود و از آنجایی که امام قرار بود ششم بهمن به ایران بیایند، این درگیریها بین ششم تا ۱۲ بهمن رخ داد. ۱۲ بهمن به فرودگاه مهرآباد رفتیم. بعد از آن میخواستیم به بهشت زهرا برویم که با وجود بارندگی گل شده بود و از گلها خود را به دیوار نردهای بهشت زهرا رسیدیم که با خانواده یعنی پدرم، مادرم و خواهرم همگی به دیوار نردهای بهشت زهرا تکیه دادیم و سخنرانی امام را از نزدیک گوش دادیم. من برای اولین بار رساله امام را در بهشت زهرا پیدا کردم و خریدم. اتفاقا کتابی با چاپ بسیار بد و صحافی ضعیف بود که هنوز آن را دارم.
سوال: برای ادامه تحصیل شما به کشورهای ترکیه، کانادا و آلمان رفتید، چرا برای ادامه زندگی خارج از ایران را انتخاب نکردید؟
روستا آزاد: سال ۵۸ که وارد دانشگاه و در سال ۶۴ به عنوان رتبه اول از دانشگاه صنعتی اصفهان فارغالتحصیل شدم. در طول تحصیل سه بار به جبهه رفتم و در شعبه وزارت سپاه در اصفهان در جنگ افزارهای شیمیایی کار میکردم. بعد از فارغالتحصیلی به سربازی رفتم و در سربازی در ش.م.ر سپاه برای پدافندهای شیمیایی در داروسازی سپاه کار میکردم و دستم از مواد شیمیایی آسیب دید.
در واقع از ۶۶ تا ۶۸ سرباز بودم. آن زمان بورس دانشجویان به خارج از کشور قطع شده بود آن زمان ایران دکترا نداشت بنابراین ادامه تحصیل در کشور ممکن نبود. سال ۶۸ گفتند دولتهای دوست تعدادی بورس به ایران اهدا کرده است. کشورهایی مثل ژاپن، سودان و ترکیه و هر کسی که میخواست ادامه تحصیل دهد باید درخواست میداد. من به ادامه تحصیل علاقهمند بودم و درخواست دادم بعد گفتند برای ژاپن انتخاب شدهای، اما سازوکار بورس دست بچههای تحکیم وحدت بود، به من زنگ زدند از آنجایی که تو عضو حزب جمهوری اسلامی هستی نمیتوانی بورس شوی و به همین گستاخی به من گفت: جبهه "راست" نباید برود. این آقایان که اکنون برای بورس یقه پاره میکنند خودشان اینگونه بودند. یکی از بچههای دفتر تحکیم وحدت هم محل ما در نیروی هوایی بود رفتم به او که با من دوست بود گفتم. گفت: بیخود کردند.گوش آنها را کشید و نهایتا بورس من تائید شد البته نه برای ژاپن بلکه برای ترکیه و با اینکه من اعتراض کردم، اما نگذاشتند من ژاپن بروم و گفتند ظرفیتش پر شده است و میخواستند اذیت کنند و زهر بریزند. آن زمانی که بورس من هم درست شد، باید ظرف یک هفته همه کارهایم را انجام میدادم و معلوم بود که میخواستند من نروم. وقتی هم به ترکیه رسیدم گذرنامه مرا مهر نزده بودند و وقتی به ترکیه وارد شدم، نگذاشتند وارد شوم، اما بعد از آن ارفاق کردند که در کنسولگری ایران پاسپورتم را مهر بزنم.
سوال: انجمن اسلامی دانشجویان در ترکیه را شما راه اندازی کردید؟
روستا آزاد: آنجا که رفتیم اولین کار در فضای پلیسی کشور ترکیه، تشکیل انجمن اسلامی بود. شبی در حوالی ساعت ۲۲ پلیس به سراغم آمد و به من گفت: شنیده شده اقدام به راه اندازی انجمن اسلامی دانشجویان کردهای! که خوشبختانه موفق به پیدا کردن مهر انجمن نشدند که در صورت پیدا شدن عواقب زیادی داشت. در ترکیه تلاش کردیم تا دانشجویان را متحد کنیم و برای مثال به تقویت برنامههای فرهنگی مثل جلسات دعای کمیل پرداختیم. در آن زمان اکبر گنجی، عرب سرخی یا رضازاده که متولی خانه فرهنگ بودند، چندان تمایلی به چنین اقداماتی نداشتند، اما دانشجویان چنین برنامههایی را در ترکیه پیگیری می کردند. پس از حضور در کانادا نیز تلاش کردیم با تشکیل انجمن اسلامی دانشجویان جلسات روضه، جشن یا برنامههای ورزشی را با حضور غیرمسلمانان نیز ادامه دهیم.
سوال: آیا تلاشی برای بازگشت دانشجویانی که از کشور خارج شده بودند داشتید؟
روستا آزاد: بله تلاش داشتیم. اگر چه در آن زمان اینترنت چندان گسترش نیافته بود، اما وب سایتی را به عنوان «اخوان» راه اندازی کردیم. در این پایگاه که فضایی مشابه شبکههای اجتماعی امروزی داشت، دانشجویان و افراد میتوانستند با یکدیگر ارتباط بگیرند که نه تنها ایرانیان بلکه تمامی مسلمانها میتوانستند از آن استفاده کنند. امری که البته بدون دردسر نیز نبود و پلیس کانادا با تصور اینکه وب سایت «اخوان» در ارتباط با جنبش «اخوان المسلمین» است در تلاش برای اخراج بنده از کانادا بود. پلیس با استاد راهنمایم در دانشگاه ارتباط گرفته بود و استادم از من درباره فعالیتهای سیاسی سوال کرده بود که به او گفتم ما درحال برگزاری برنامههای فرهنگی و فعالیتهای اجتماعی هستیم. اما پلیس برای نظارت بیشتر بر فعالیتهای من، یک عرب القاعده را مامور تعقیب و نظارت کرده بود.
فناوری ماهوارهها را میتوان از جمله دستاوردها و ثمرات انقلاب دانست
سوال: از جمله اقدامات گسترده شما بحث ماهوارهها بود، ما پس از انقلاب اسلامی چه روندی را در این حوزه داشتیم و در دوره فعلی نیز این مسئله چه وضعیتی را دارد؟
روستا آزاد: فناوری ماهوارهها را میتوان از جمله دستاوردها و ثمرات انقلاب دانست. در چند بازه زمانی به خصوص در دولت آقای احمدی نژاد اقدامات صیانتی شکل گرفت که دانشگاههای علم وصنعت، شریف و امیرکبیر از جمله پیشتازان این حوزه بودند و پس از آن دانشگاههای دیگری به آن پیوستند. در آن دوره آقای طالب زاده مسئول سازمان هوا و فضا بود که بعدها به عنوان مسئول هوا و فضای ما در چین مشغول شد. در این دوره حرکتی برای فضاسازی و ظرفیتسازی در میان دانشجویان بود که اطلاع آنها نسبت به چنین فناوری و فضایی ایجاد شود. حتی شاید نیت ایجاد ماهواره نداشتند از آنجایی که حرفهای بزرگ پولهای درشت به همراه دارد و میخواستند به نحوی منتفع شوند. در زمان پیگیری پروژه در دانشگاه شریف بنده به عنوان معاون پژوهشی دانشگاه مشغول به فعالیت بودم. متاسفانه همکاران به دنبال انجام کارهای نمایشی بودند و علیرغم تایید گزارشهای ارسالی به سازمان هوا و فضای کشور از سوی این نهاد، بنده به عنوان معاون پژوهشی دانشگاه گزارشها را تایید نمیکردم.
به دلیل پیگیری پروژههای ماهوارهای در جریان مذاکرات، به دفتر ریاست جمهوری فراخوانده شدم
سوال: چرا در دولت اخیر توجه به ساخت ماهواره در ایران کمرنگ شده است؟
روستا آزاد: مدیریت برنامه ماهوارهای ایران چندین بار جابجا شد. در دوره مذاکرات برجام به آقایان ظریف و عراقچی گفتیم که چرا مانع ادامه پروژه میشوید؟ در صورت موفقیت در پرتاب، از آن میتوانید به عنوان یک برگ برنده در مذاکرات استفاده کنید. اما پارادایم حاکم بر مذاکرات نسبت به دوره آقای احمدی نژاد تغییر کرده بود و مخالف ادامه پروژه بودند. حتی در حالیکه روند ساخت ماهواره به طور کامل مخفیانه دنبال شده بود و قصد رونمایی از آن را داشتیم با آن مخالفت شد، اما با مسئولیت خودم قصد برگزاری برنامه را داشتم و برای ایشان دعوتنامه نیز ارسال شد. چون دیگر پروژهها رونمایی شد، قصد داشتم برای دلگرمی ۱۵۰ پژوهشگر جوان دانشگاه شریف که بر روی این پروژه فعالیت میکردند، از آن رونمایی کنم، اما سنگ اندازیهایی رخ داد. سرانجام در روزی که برنامه تدارک دیده شده بود، پیغامی مبنی بر عدم برگزاری برنامه رونمایی دریافت کردم. به نظر میرسید مساله جدی بود و حتی با رونمایی مخالف بود. نامهای با دستخط آقای شریعتمداری مبنی بر اینکه چنین مسائلی در حوزه اختیارات ریاست دانشگاه نیست، دریافت کردم و برنامه رونمایی منتفی شد.
پس از آن با چند رسانه مصاحبه کردم و نسبت به موضوع ابراز نگرانی کردم که از سوی دفتر ریاست جمهوری فراخوانده شدم. آنجا به بنده گفتند که دلیل مخالفت ما با رونمایی از پروژه، کامل نبودن آن است که در پاسخ گفتم سازمان هوا و فضا به صورت مکتوب به دانشگاه اعلام کند پروژه چه نقصی دارد و چرا کامل نیست، اما پاسخی دریافت نکردم.
بعدها متوجه شدم برای عزل بنده برنامه ریزی صورت گرفته بود و اگر می توانستم از پروژه ماهواره شریف به عنوان یک پروژه موفق رونمایی کنم، دیگر بهانهای برای این عزل وجود نداشت به همین دلیل اجازه رونمایی را ندادند. در حال حاضر هم اگر رونمایی یا پرتاب آن به تعویق میافتد به دلیل نبود پاسخ درخور به این سوال است که چرا پس از ۵ سال، این پروژه هنوز بر روی زمین مانده است. متاسفانه تصور بر این است که رونمایی و پرتاب این ماهواره میتواند برای بنده اعتبار بیاورد که به دوستان گفتم اگر ضرورت دارد بنده با مسئولیت خودم استعفا میدهم، اما مانع پرتاب این ماهواره نشوید که جمعبندی آنها این بود چنین امری، فضای نامطلوبتری را ایجاد خواهد کرد.
درآمد یک شرکت آمریکایی از پرتاب ماهواره، ۶ برابر درآمد سالیانه نفتی کشور است
سوال: در حال حاضر وضعیت کشور را در حوزه فناوریهای ماهوارهای چگونه ارزیابی میکنید؟ با توجه به اینکه پروژه پرتاب ماهواره پیام در پاییز سال گذشته نیز با شکست مواجه شد.
روستا آزاد: پروژههای مرتبط با حوزه ماهواره را میتوان به سه قسمت ساخت و عملکرد ماهوراه، پرتاب آن و دیگری ارتباط با ایستگاه زمینی تقسیمبندی کرد. در حال حاضر ما در حوزه ساخت ماهواره در وضعیت مطلوبی به سر میبریم کما اینکه ماهواره پیام حتی پس از سقوط در اقیانوس همچنان با ایستگاه زمینی ارتباط داشت و تبادل پیام انجام میگرفت. در بحث ایستگاههای زمینی و برقراری ارتباطات نیز با مشکل چندانی مواجه نیستیم، اما همچنان در حوزه پرتاب ماهوارهها با مشکلاتی مواجه هستیم. پرتاب ماهوارهها نیز حوزه مهمی تلقی میشوند، برای نمونه شرکت IBM آمریکا در طی یک سال گذشته تنها از حوزه پوشش خدمات مرتبط با پرتاب ماهوارهها ۳۰۰ میلیارد دلار هزینه پرتاب گرفته است. این مبلغ معادل ۶ برابر درآمدهای سالیانه نفتی کشور ماست. پرتاب ماهوارهها نیازمند موشکهای قدرتمند بالستیک است که در این زمینه هنوز عقب هستیم که با شهادت سردار تهرانی مقدم روند پیشرفت ما در این حوزه کند شد. شاید اگر شهید تهرانی مقدم در حال حاضر زنده بودند، تاکنون به پرتاب مطلوب هم دست پیدا کرده بودیم، اما متاسفانه افرادی که بعد ایشان کار او را دنبال کردند به قدرتمندی ایشان نیستند، ولی اگر همتی باشد درست میشود. به خصوص در این دولت با رویه ذلیلانهای که دارد مثلا در موضوع اینستکس که شرط گذاشتند FATF را تایید کنید و مذاکرات را شروع کنید و این واقعا بسیار ذلیلانه است. به قول آقای لاریجانی به خاطر یک آب باریکه این همه امتیاز بگیرند؟
سوال: به نظر شما نقش شرکتهای دانش بنیان در آینده توسعه و پیشرفت ایران چقدر است و آیا میتواند ما را به چشم انداز ۱۴۰۴ برساند؟
روستا آزاد: مشکلی که در فضای کسب و کار وجود دارد برخی شرکتهای سابقه دار و گردن کلفت ماندگار شدهاند و گرفتار این فضا هستند در چنین شرایط شرکتهای دانش بنیان مشکلات ببیشتری دارند؛ یعنی جایی که یک درخت تناور ۱۰۰ ساله مشکل دارد نهال دو ساله نمیتواند بیمشکل باشد، اما باز نا امید نمیشویم. انصاقا در شرکتهای دانشبنیان حرکتهای خوبی انجام شده است که روزنه امیدی بوجود آورده. گردش مالی شرکتهای دانش بنیان که تعداد آنها به حدود ۳ هزار میرسد، بیش از ۴۰ هزار میلیارد تومان در سال است که این نشان میدهد روزنه امیدی وجود دارد.
بیش از ۵۰۰ شرکت دانش بنیان با محور دانشگاه در حال فعالیت است
سوال: یکی از بحثهایی که در ایران ۱۴۰۴ مطرح است بحث علم و فناوری است؛ به نظر شما ما چقدر به چشم انداز این سال نزدیکیم؟
روستا آزاد: در دانشگاهها و کشور فاز جدیدی درست شده است که به سمت فناوری برویم. جالب است بدانید دانشجویانی در دانشگاه شریف هستند که از دکترا انصراف میدهند و معتقدند ادامه تحصیل به نفعشان نیست و به سمت کار رفته اند. هرچند برخی استادان اظهار ناراحتی میکنند که چرا شرکتهای دانشبنیان باعث شده دانشجویان کمتر به خارج روند و این باعث کاهش اعتبار ما میشود.
بیش از ۵۰۰ شرکت دانش بنیان با محور دانشگاه در حال فعالیت است و این باعث میشود که ما امیدوار شویم. هرچند این شرکت ها خیلی خیلی قوی نیستند اما نهالهایی هستند که با عنایت خداوند میتواند تبدیل به درختی تنومند شود و بسیاری از مشکلات شرکتهای غیر دانش بنیانها را نداشته باشد. دانش بنیانها ابزارهایی دارند که مشکلاتی، چون مالیات، بیمه و عوارض و امثالهم کمتر میتواند به آن آسیب برساند.
غرب به دنبال جریان جوان و بالنده داخل کشور است
سوال: ما در حوزههای علمی جزو کشورهای صادر کننده علوم به شمار میآییم. با توجه به کیفیت آموزشی دانشگاه شریف و نحوه ارتباطش با صنعت، فکر میکنید الگوبرداری از این مسئله چقدر میتوانند به خودکفایی کشور کمک کنند؟
روستا آزاد: متاسفانه مدیریت دانشگاه خیلی همراه این جریان نیست. ولی خوشبختانه مدیرانی در دانشگاه شریف هستند که حتی برخلاف ذهنیت حاکم بر دانشگاه، خودشان راهشان را پیدا کردهاند و در این رابطه مدیران لایه پایینی هستند که حرکتهای خوبی میکنند و این شرکتها را تاسیس میکنند. نمیخواهم بگویم مدیریت دانشگاه مخالف است، اما خیلی در این ذهنیت نیست. خوشبختانه دورهای که من ریاست پژوهشی دانشگاه را بر عهده داشتم ظرفیتهایی در دانشگاه ایجاد شد که خودجوش حرکتهای خوبی را انجام میدهند. جالب است بگویم از آمریکا و اروپا با من و امثال من تماس میگیرند و درباره خرید دانش فنی که تجاری سازی آن در داخل با مشکل روبروست اعلام آمادگی می کنند. حتی حاضرند سهم ایران را هم بدهند.
این امر به این معنی این است که برخی افراد در اروپا و آمریکا نشستهاند و ظرفیتهای ایران را از بیرون میبیند. این چیزی نیست که من بگویم. آنهایی که پیشرفت علم و تکنولوژی را رصد میکنند، احساس میکنند که یک جریان جوان، اما بالنده در کشور در زمینه علم و تکنولوژی هست که جلوی آن را نمیتوانند بگیرند. درست است به این جریان در کشور چندان توجهی نمی شود و مانند یک طفل تازه متولد شده است، اما این سیستم بیولوژی میتواند دیواره بتونی تحریمها را بترکاند. آنها این موارد را میبینند و احساس میکنند نمیتوانند جلوی این جریان اصیل و بالنده را بگیرند و میخواهند تا دیر نشده با این جریان همراه شوند تا این جریان دشمنشان نشود بلکه احساس کنند آنها همراهشان هستند و به نظر من آینده روشن است.
چین فروش بینالمللی دوربین دید در شب ایرانی را بر عهده گرفته است
سوال: چه بخشهایی از علم و فناوری را صادر میکنیم؟
روستا آزاد: در بخش آیتی قطعا ظرفیت صادرات داریم. بخش نانو اخیرا رشد کرده است. بخش بایو رشد کرده است و تا اندازهای مواد نو رشد کرده است و حتی در تکنولوژیهای نو و حتی پزشکی حرف برای گفتن داریم. در متالوژی فعلا پتانسیل نمیبینم. در صنعت مکانیک نیز هست، اما برای صادرات ضعیف است. در سلاح ظرفیت فوقالعاده بالایی داریم و اخیرا هم چین، فروش بینالمللی برای دوربین دید در شب ساخته شده توسط ایران را بر عهده گرفته و این افتخار است. سلاح و مهمات نظامی پتانسیل خوبی داریم و اکنون صادرکننده آن هستیم. حتی میتوانیم در بخش ماهواره صادرکننده تکنولوژی به کشورهای لیبی، عراق، ونزوئلا باشیم.
سوال: وضعیت ساخت ماهواره در کجا هستیم؟
روستا آزاد: در ساخت ماهواره و ایستگاههای ماهواره خوب هستیم اما در پرتاب ماهواره ضعیف هستیم.
اگر تحریمها نبودند امروز در جایگاه فعلی صنعتی قرار نداشتیم
سوال: شما فکر میکنید اگر این تحریمها نبود یک همچنین وضعی در ارتباط صنعت با دانشگاه کمتر برقرار میشد؟
روستا آزاد: اصلا و عمرا این رابطه برقرار نمیشد. رشد وقتی است که کالای برتر خارجی بخاطر این که پول نداریم، یا تحریم هستیم نمیآید و ما فرصت پیدا میکنیم جنس دیگری را تولید کنیم. تحریمها خیلی مثبت بود و فرصت خوبی برای ما شد.
سوال: به عنوان سوال آخر با توجه به اینکه فعالیت حزبی و سیاسی هم دارید، اکنون مشغول به چه کاری هستید و عضو جمعیت ایثارگران هستید درست است؟ ایا فعالیتهای انتخاباتی را در دست دارید؟
روستا آزاد: من اسما جزو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران هستم. هرچند بخاطر فشارهای کاری و بیماری سکته خیلی فرصت نمیکنم به آنجا بروم. در جمنا حضور دارم هرچند ممکن است نقشی که قبلا به عنوان رئیس واحد اقشار داشتم، نمیتوانم داشتهباشم. در مجمع تشخیص مصلحت هستم. از جلسات انتخاباتی جمعیت ایثارگران خبر ندارم و در جمنا هم کم و بیش میروم و حرکتهایی شروع شده، اما هنوز به نظرم پررنگ نیست. من در آستان قدس رضوی عضو هیئت امنا هستم و رییس کمیته علمی هستم. کم و بیش با بسیج اساتید و با بسیج مهندسین همکاری میکنم.
نظر مجمع درباره پالرمو مثبت نیست اما باز هم یک عده میخواهند جام زهر به رهبری بنوشانند
سوال: آیا نظر مجمع درباره پالرمو معلوم است؟
روستا آزاد: ذهنیت مجمع در مورد پالرمو مثبت نیست منتهی عواملی به خصوص در دولت فشار میآورند که به قول خودشان یک بار دیگر جام زهر را که امام نوشید، رهبری هم بنوشد؛ و خیلی سیاسی شده است. البته قبلا هم ما در صحن بدون حق رای شرکت داشتیم که این چند وقت پس از حضور اقای لاریجانی با دیدی غیر قابل رای، حضور افراد غیر از اعضای اصلی مجمع در صحن، محدود شده است. قبلا ما در صحن مینشستیم و یادداشت میدادیم و گوش میکردیم و به صورت کتبی نظر میدادیم بدون این که صحبت کنیم، اما اکنون گفتهاند در یک اتاق دیگر از طریق ویدئو کنفرانس جلسه را دنبال کنیم که به نظرم این کار زشتی بود که از آیتالله لاریجانی هم بعید بود.
سوال: فکر میکنید که مجمع تشخیص به پالرمو رای میدهد؟
روستا آزاد: فکر نمیکنم. اینگونه که من الان میبینم، جو مساعد پالرمو نیست.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتهای پیام/
نظر شما