به گزارش قدس آنلاین حالا حتی در آمریکای جنوبی که روزگاری سرزمین کودتاهای خونین و پیدرپی بود، کودتا و کودتاگران شکل و شمایل دیگری دارند. کودتاچیان امروزی میتوانند از جمله شخصیتهای روشنفکر، آزادیخواه و سیاستمداران پرطرفداری باشند که کمترین علاقهای به توپ و تانک ندارند و پشتشان هم به نیروهای نظامی گرم نیست و چه بسا هرگز با یک افسر ارشد، سر یک میز ننشسته و جامی را به امید پیروزی و سلامتی یکدیگر بالا نینداختهاند. یک نمونهاش «خوان گوایدو»، مهندس و سیاستمداری که مدتی پیش، یکباره به سبک و سیاق خودش کودتا کرد و مثلاً رئیس جمهور موقت ونزوئلا شد!
بیخانمان
ما اسمش را کودتاچی گذاشتیم وگرنه «گوایدو» و طرفداران داخلی و خارجیاش، خود را انقلابی میدانند. آقای مهندس «خوان خراردو گوایدو مارکز» هیچ سابقه و سوءسابقه نظامی ندارد، سال 1985 در خانوادهای بزرگ، متعلق به طبقه متوسط بالای جامعه به دنیا آمده، پدرش خلبان یک شرکت هواپیمایی و مادرش معلم بوده و تنها پیشینه نظامی زندگیاش، پدربزرگهایش هستند که یکی سرباز گارد ملی ونزوئلا و دیگری هم کاپیتان نیروی دریایی بوده است.
«گوایدو» در 14 سالگی وقتی هنوز دانشآموز دبیرستان است، مثل هزاران ونزوئلایی دیگر، بی خانمان میشود! دلیلش هم سیل و رانش زمین است که سال 1999مردم ایالت «وارگاس» را بیچاره و وادار به ترک خانه و کاشانهای که دیگر وجود ندارد، میکند. میگویند این آوارگی، از دست دادن خانه و کاشانه، مرگ دوستان و آشنایان و قولی که دولت «چاوز» برای جبران خسارتهای این فاجعه میدهد و نمیتواند چندان به آنها عمل کند، در شکلگیری دیدگاهها و گرایشهای سیاسی آینده او تأثیرگذار بوده است.
هماهنگ کننده اصلی
نوجوان توفانزده ایالت «وارگاس» که به مخالف سرسخت «هوگو چاوز» تبدیل شده، بعدها دوره دبیرستان را تمام میکند، در دانشگاه و تا مقطع کارشناسی ارشد، مهندسی صنایع را میخواند و البته یکی دو مدرک تحصیلی دیگر در رشته مدیریت دولتی از دانشگاه کاراکاس و همچنین «جورج واشنگتن» در آمریکا میگیرد. البته اگر فکر میکنید دلیل حمایتهای اخیر آمریکا از «گوایدو» و برنامهها و ایدههای سیاسیاش، همین دوران تحصیلش در دانشگاه «جورج واشنگتن» است، اشتباه میکنید. آنچه شخصیتی مانند «گوایدو» را برای آمریکاییها و اجرای کودتاهای مخملی، جذاب میکند، مقبولیت سیاسی، مخالفتش با «چاوز» و «مادورو»، روشنفکری و در کل ماجرا، گذشته سیاسیاش است. «گوایدو» از جوانی و در اعتراض به سیاستهای «چاوز» دست به ایجاد یک جنبش سیاسی میزند، اعتراضات دانشجویی را برای راه انداختن شبکه تلویزیونی RCTV هدایت میکند، با دیگر رهبران برجسته دانشجویی مخالف حکومت همکاری و نشست و برخاست دارد و خیلی سفت و سخت جلوی اصلاحاتی که حکومت «چاوز» مدعی انجام دادن آنهاست میایستد. «گوایدو» در سن 29 سالگی، هماهنگکننده اصلی حزب «اراده ملی» میشود و در کنار «لوپز» که رهبر مخالفان دولت ونزوئلا به حساب میآید، به فعالیت مشغول است.
جنگ نیابتی
مشکلات سیاسی و اقتصادی در ونزوئلا را نمیشود منکر شد. این یعنی جدای از جدال سیاسی میان اردوگاه شرق و غرب، دولت «مادورو» در میان بخشی از مردم و سیاستمداران ونزوئلا، منتقدان و مخالفانی دارد که نمیشود آنها را نادیده گرفت. اما این را هم نمیشود نادیده گرفت که آمریکا پس از سالها کلنجار رفتن با حکومت «چاوز» و پس از آن «مادورو» و به تصور خودش از دست دادن منافع و منابع نفتی این کشور، ظاهراً احساس کرده، میتواند از وجود مخالفان، منتقدان و معترضان به دولت برای راه انداختن جنگی نیابتی علیه روسیه و چین استفاده کند و دولتی متمایل و وابسته به اردوگاه غرب را روی کار بیاورد. دوران کودتاهای مرسوم نظامی و کودتاچیان نظامی هم، همانطور که ابتدای مطلب گفتیم به پایان رسیده است. بنابراین بهترین گزینه برای براندازی نرم، چهرههای موجه، حتی انقلابی و خوشسابقهای مانند «گوایدو» هستند که هم تریپ نظامی و نظامیگری ندارد و هم خیلیها حاضرند به طرفداری از او به خیابانها بریزند و نقش معترضان و انقلابیون را بازی کنند.
من رئیس جمهورم!
«گوایدو» که حدود سه سال سابقه عضویت در مجلس ونزوئلا را داشت، در نخستین روزهای سال نو میلادی به عنوان رهبر مخالفان دولت به ریاست مجلس هم رسید. هنوز 20 روز از آغاز ریاستش نگذشته بود که در اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری، آن را ساختگی و همراه با تقلب خواند و بعد هم خودش را رئیس جمهور موقت این کشور نامید! ظاهر ماجرا این بود که «گوایدو» تنها به شورشهای خیابانی معترضان دل بسته، چون او از طرفدارانش خواست به خیابانها بریزند. واقعیت اما این بود که سیاستمدار منتخب اردوگاه غرب در وهله اول روی حمایتهای آمریکا و پس از آن کودتای ارتش حساب کرده بود. روز بعد هم از نظامیانی که چند روز پیش به دولت اعتراض کرده بودند خواست تا او را همراهی کنند. «یورونیوز» در همین روزها و با ظاهری بی طرف درباره رخدادهای ونزوئلا نوشت: «خوآن گوآیدو رهبر اپوزیسیون دولت مادورو که اکنون خود را رئیس جمهور موقت ونزوئلا خوانده است، تا این اواخر چهرهای نسبتاً ناشناخته محسوب میشد... رسیدن او به مقام ریاست پارلمان ونزوئلا، به مخالفان دولت این کشور که دستگاه سرکوب مادورو طی سالها آنها را فرسوده و چندپاره کرده بود، جانی دوباره بخشید»!
یک سناریوی دیگر
همان طور که شاید در اخبار ماههای اخیر دیده و شنیده باشید، آمریکا پیش از همه، از ریاست جمهوری «گوایدو» اعلام حمایت کرد و در روزهای بعد نیز قول حضور و حمایت نظامی از رئیس جمهور خودخوانده را داد. در شرایطی که موافقان و مخالفان «مادورو» در ونزوئلا، بشدت به تیپوتار هم زده بودند و مشکلات اقتصادی مردم این کشور را تحت فشار گذاشته بود، ترامپ از امکان دخالت نظامی میگفت، «گوایدو» علیه «مادورو» حرف میزد و مردم و ارتش را به قیام دعوت میکرد و دولت قانونی هم بدون اینکه «گوایدو» را دستگیر و یا محدود کند، برای بقا تلاش میکرد. «گوایدو» و غرب انتظار داشتند، دولت دست به کشتار و بگیروببندهای گسترده بزند و حتی رئیسجمهور موقت را دستگیر کند تا مخالفان و معترضان دولت ونزوئلا و بعد هم ارتش به خیابانها بریزند و کار «مادورو» را یکسره کنند. ماجرا اما باب میلشان پیش نرفت و کودتای مخملی کاری از پیش نبرد. 15 اریبهشت «گوایدو» به شکست طرح کودتا اعتراف کرد و گفت هنوز ارتش برای حمایت از من آماده نیست!
اگرچه به نظر میرسد «گوایدو» از طرح براندازی سریع و مخملی ناامید شده اما آمریکاییها هنوز به او امیدوارند! چند روز پیش «آلفرد زایاس»، گزارشگر سازمان ملل در گفتوگو با «اسپوتنیک» گفت: «حتی اگر آمریکا موفق به قتل مادورو شود، براساس بند ۲۳۳ قانون اساسی ونزوئلا، معاون وی رئیس جمهور میشود و شانسی برای گوایدو وجود نخواهد داشت.... ممکن است یک سناریوی دیگر وجود داشته باشد... بر این اساس سازمان سیا دست به قتل «گوایدو» میزند و از این اقدام برای توجیه حمله به ونزوئلا استفاده میکند».
انتهای پیام/
نظر شما