ناهید لالهزاری/
در سوره مبارکه صافات، خداوند پس از اینکه ماجرای حضرت یونس(ع) را بیان میکند که در اثر ترک اولی در شکم نهنگ گرفتار شد و خود را ملامت کرد، میفرماید: «فَلَوْلاَ أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ» (صافات:143)؛ و اگر او از زمره تسبیحکنندگان نبود؛ «لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (صافات:144)؛ بدون تردید تا روزی که برانگیخته میشوند در شکم آن [ماهی] میماند.
در این آیات، راه نجات یونس(ع) از گرفتاریای که به آن دچار شده بود، تسبیح پروردگار دانسته شده؛ تسبیحی که در سوره انبیا جزئیات آن آمده است: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء:87)؛ و «ذوالنون» را [یاد کن] آن گاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم، تا در [دل] تاریکیها ندا درداد که معبودی جز تو نیست، منزهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم؛ «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ» (انبیاء:88)؛ پس [دعای] او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را [نیز] چنین نجات میدهیم.
در سوره مبارکه قلم نیز بیان شده است که اندوه و غم او سبب شد که مورد لطف خداوند قرار بگیرد و مجتبی شود؛ «إِذْ نَادَی وَ هُوَ مَکْظُومٌ» (قلم:48)؛ «فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ» (قلم:50)؛ پس پروردگارش وی را برگزید و از شایستگانش گردانید.
در آیه دیگری، دو عامل برای دوری عذاب از امت پیامبر(ص) ذکر شده است؛ یکی وجود ایشان در میان مردم و دیگری استغفار و استغاثه مردم به درگاه الهی است: «وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» (الأنفال:33)؛ تا تو در میان آنان هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند و تا آنان طلب آمرزش میکنند، خدا عذابکننده ایشان نخواهد بود.
خداوند یکی از اهداف ابتلائات بشر را این میداند که مردم رو به سوی خداوند آورده و استغاثه کنند: «وَ مَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ» (الأعراف/94)؛ و در هیچ شهری، پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم تا مگر به زاری درآیند.
یکی از عوامل استجابت دعا نیز در آیه 62 سوره نمل ترسیم شده و آن همان حالت مضطر شدن و بریدن از عوامل دیگر است: «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً مَا تَذَکَّرُونَ»؛ یا [کیست] آن کس که درمانده چون وی را بخواند اجابت میکند و گرفتاری را برطرف میگرداند و شما را جانشینان این زمین قرار میدهد؟ آیا معبودی با خداست؟ چه کم پند میپذیرید.
در آیه 77 سوره مبارکه فرقان خداوند به صراحت اعلام میفرماید اگر دعا و تضرع شما نباشد هیچ ارزشی ندارید: «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْ لاَ دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَاماً» (فرقان:77)؛ بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمیکند. در حقیقت شما به تکذیب پرداختهاید و بزودی [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.
برای نشان دادن اهمیت دعا و تضرع، روایات زیادی از معصومین(ع) نقل شده است مانند نمونههای زیر؛ رسول خدا(ص) فرمودند: «الدعاء سلاح المؤمن و عمود الدین و نور السموات والارض»؛ دعا اسلحه مؤمن و ستون دین و نور آسمانها و زمین است.
علی(ع) نیز فرمودند: «الدعاء مفاتیح الجنان و مقالید الفلاح و خیر الدعاء ما صدر عن نقی و قلب تقی»؛ دعا کلید پیروزی و گنجینه رستگاری است، بهترین دعا، دعایی است که از سینه پاک و قلب پرهیزگار برخیزد.
و از امام صادق(ع) هم روایت شده است که «الدعا انفذ من السنان»؛ دعا نافذتر از نوک نیزه است.
نظر شما