تحولات لبنان و فلسطین

صنعت نشر کشور در چند سال گذشته با مشکلات بسیاری مواجه است. از مساله بحران مخاطب و فعالیت ناشران سودجو گرفته تا کتابسازی و قاچاق کتاب و حالا هم بحران کاغذ. چرا با توجه به اینکه مسایل و مشکلات نشر، به صورت شفاف در رسانه‌ها منعکس شده، اراده‌ای در وزارت ارشاد برای از بین بردن معضلات این صنعت وجو ندارد؟ گزارش امروز ما پاسخ به این چرایی است.

چرا وزارت ارشاد به دنبال حل مشکلات صنعت نشر نیست؟

علیرضا بهرامی ‌مدیر نشر «آرادمان» برای نبود این اراده دو دلیل ذکر می‌کند. این شاعر می‌گوید: بسیاری از فعالیت‌هایی که کارکنان ارشاد مجبور به انجامش هستند به خاطر موظفی است و علاقه و انگیزه‌ای برای انجام آن وجود ندارد  مثلا برگزاری نمایشگاه کتاب یک موظفی اداری است و مسیری دارد که هر ساله مدیران همان مسیر را طی می‌کنند. به خاطر نمایشگاه سفره‌ای پهن می‌شود و بودجه‌ای هم وجود دارد که اعضا به این بودجه به عنوان مقرری نگاه می‌کنند پس به این فعالیت‌ها به عنوان وظیفه فرهنگی نگاه نمی‌کنند. مثلاً سال قبل و امسال مدیران نمایشگاه کتاب تغییر کرد. این دوسال مدیریت نمایشگاه چه تفاوتی باهم داشت و سیاست مدیر جدید نسبت به قبلی در چه بود؟  

بهرامی ‌دلیل دوم به سامان نرسیدن مشکلات نشر را در بازخواست نشدن، مسؤولان عنوان می‌کند و می‌گوید: آیا تا به حال شده وزیر ارشاد مدیر فرهنگی و یا مدیر نمایشگاهش را به خاطر وجود کتاب قاچاق در نمایشگاه کتاب توبیخ و یا برکنار کند؟

وقتی اراده‌ای برای برخورد وجود ندارد ، شرایط منفعت طلبی هم مهیا می‌شود. 

این شاعر با طرح یک مثال در حوزه بحران کاغذ بر بی توجهی مسؤولان ارشاد تاکید می‌کند. او می‌گوید: بعد از به وجود آمدن شرایط بحرانی اقتصاد یک کارگروه به وجود آمد برای نظارت بر وضعیت کاغذ اما در جریان افزایش‌های بی رویه کاغذ و ایجاد بعضی مشکلات این کارگروه اعلام کرد در زمینه نظارت بر کاغذ وظیفه‌ای ندارد سؤال ما این است که پس وظیفه این کارگروه چیست، این کارگروه نه تنها به وظیفه اش عمل نکرد که اتفاقا بعضی خواص را متمول تر هم کرد.

بهرامی‌ توضیح می‌دهد: طبق آمارهای رسمی‌ وزارتخانه و کارگروه، اعلام شد بیش از 93 درصد  از کاغذی که با ارز دولتی وارد کشور شد سرنوشت نامعلومی‌دارد این یعنی فساد بیش از 90 درصدی بعد از تشکیل همان کارگروه نظارت بر کاغذ هم به وجود آمد. اگر قرار بود نقش کارگروه کاغذ فقط تسهیل واردات برای برخی افراد خاص باشد، این واردات بدون تشکیل کارگروه هم  انجام می‌شد.

مدیر نشر آرادمان معتقد است وزارت ارشاد باید بر ساز و کار واردات کاغذ نظارت کند یعنی پیگیری کند سرانجام کاغذهای که با نرخ ارز دولتی وارد شد،  چه شد؟ چون می‌بینیم قیمت پشت جلد کتاب‌های ناشرانی که از این کاغذ استفاده کردند با قیمت پشت جلد کتاب‌هایی که با کاغذ ارز غیر دولتی منتشر شده، تفاوتی ندارد. پس سرنوشت آن کاغذهای ارزان چه شده است؟

به گفته بهرامی‌ ما در کشوری زندگی می‌کنیم که با پدیده ریاکاری مواجهیم یعنی مدیران شعارهای انقلابی می‌دهند اما عملکردشان به گونه‌ای است که  مفسدان را تقویت می‌کنند پس باید اتفاقی رخ دهد که شعارهای قانون اساسی و جمهوری اسلامی‌ محقق شود.

* مشکلات صنعت نشر فقط گرانی کاغذ نیست

مدیر انتشارات سپیده باوران بر این باور است وزارت ارشاد حتی پیش تر و قبل از گرانی کاغذ هم باید به فکر نظارت فنی و کیفی بر عملکرد ناشران می‌بود.عابس قدسی معتقد است: مشکلات صنعت نشر فقط گرانی کاغذ نیست. نشر کشور ما مشکلات بسیاری دارد که گرانی کاغذ یکی از آن‌هاست. متأسفانه ناشران حرفه‌ای همیشه این مشکلات را متذکر شده اند اما از سوی وزارت ارشاد هیچ انگیزه‌ای برای به سامان رسیدن وضعیت نشر وجود ندارد.  

وی با بیان اینکه از آن جا که مشکلات صنعت نشر فقط مربوط به ناشر نمی‌شود و ناخودآگاه گریبان مخاطب کتابخوان را هم می‌گیرد، به یکی از این مشکلات اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: گرانی کاغذ، نابسامانی نمایشگاه  کتاب تهران و نمایشگاه‌های کتاب شهرستان، کتابسازی و قاچاق کتاب مشکلاتی است که فقط مربوط به ناشران نیست و تبعات آن مربوط به کل جامعه است. 

او از بعضی ناشران به عنوان ناشران بساز بفروش یاد می‌کند که فقط به دنبال کتابسازی و سود بیشتر هستند و به مسایل کیفی اهمیت نمی‌دهند. قدسی معتقد است آنچه در حوزه نشر در حال رخ دادن است در ادامه همان اتفاقی است که در سیستم‌های دیگر وجود دارد. آیا حوزه صنایع، ساختمان سازی و یا پزشکی ، مبتنی بر استانداردهای حرفه‌ای خودشان فعالیت می‌کنند ؟ مسلم است که چنین نیست اما در این بین، حوزه نشر از همه بلاتکلیف تر است.   

مدیر انتشارات سپیده باوران در ادامه صحبت‌هایش به مشکلات دیگر ناشران اشاره می‌کند. او می‌گوید: مساله ممیزی و عدم صلاحیت افرادی که کتاب‌ها را بررسی می‌کنند، ناشران را با مشکلات زیادی مواجه کرده است. گاهی ممیزان ارشاد در مسایلی سختگیری می‌کنند که در حوزه صلاحیت آن‌ها نیست مثلا توقع دارند وقتی شخصیت داستان، لمپن است با ادبیت مودبانه‌ای صحبت کند. چرا؟ چون ممیز حوزه‌ ادبیات کمترین آشنایی با مبانی ادبیات داستانی ندارد اگر این سختگیری‌های نابجا جایش را  به اعمال نظر یک تیم فنی و خبره در باب بدیهی‌ترین مبانی ترجمه، تالیف، ویراستاری و کلاً کتابسازی بدهد اوضاع نشر بسامان خواهد شد.  

چرا کارمندان ارشاد باید ناشر باشند؟

قدسی می‌گوید: مسایلی در حوزه نشر اتفاق می‌افتد که ذهنیت ناشران را نسبت به خود وزارت ارشاد منفی کرده است. مثلاً مساله قاچاق کتاب که ماه‌ها فضای رسانه‌ای را درگیر خودش کرده بود، چطور اتفاق می‌افتد؟ کتاب من ناشر، مجوز نشر نمی‌گیرد و بعد همان کتاب بدون طی مسیری به صورت افست منتشر می‌شود و در حاشیه خیابان  انقلاب و کنار خیابان به فروش می‌رود، آیا با کنار هم گذاشتن این مسایل، این شائبه به وجود نمی‌آید که بین قاچاقچیان و افرادی که به بهانه‌های مختلف به آثار مجوز نمی‌دهند ارتباطی وجود دارد  تا به این وسیله بخشی از اقتصاد کثیفی که سیستم کتاب‌های افست آن را تأمین می‌کند، از بین نرود؟

این ناشر ادامه می‌دهد: وقتی وزارت ارشاد می‌بیند نمایشگاه‌های کتاب محل عرضه و فروش کتاب‌های قاچاق و کتاب‌های بنجل و بی‌کیفیت است چرا ساز و کار نمایشگاه را تغییر نمی‌دهد. در حال حاضر ملاک ناشران برای گرفتن غرفه، اعلام وصول است و ارشاد اصلا به کتاب‌هایی که توسط ناشر به نمایشگاه می‌آید  کاری ندارند.  

او می‌گوید: متاسفانه ناشران حرفه‌ای همیشه این مشکلات را متذکر شده اند اما از سوی وزارت ارشاد هیچ اراده‌ای وجود ندارد تا مشکلات حوزه نشر را از بین ببرد و عده‌ای می‌خواهند شرایط این حوزه به سامان نرسد چون به منافع شخصی افرادی بر می‌گردد که به سامان رساندن این وضعیت به نغفع شان نیست و دست بر قضا بعضی از همین افراد خود در این ساز و کار معیوب تصمیم‌ساز و دخیل‌اند.

 مثلا بعضی از کارمندان ارشاد ناشر هستند. ناشری که خودش کتابسازی می‌کند چطور باید دغدغه اصلاح این وضع را داشته باشد؟   

مدیر موسسه کافه کتاب آفتاب توضیح می‌دهد همه مشکلات از زمانی شروع شد که مجوزهای بی قاعده به افرادی که صلاحیت‌های لازم را برای دریافت مجوز نشر نداشتند، داده شد  و خود کارمندان وزارت  ارشاد حتی ناشر شدند.  ناشران تازه کار هم زمانی که کاغذ دولتی بوده، در نبود یک سیستم نظارتی سالم با پروانه نشر کاغذ دولتی می‌خریدند وکاغذها را  در بازار،  به قیمت آزاد می‌فروختند و به این صورت سود کلانی نصیب عده‌ای می‌شده بدون اینکه کار فرهنگی انجام شود.

قدسی ادامه می‌دهد: اگر روزی برسد که وزارت ارشاد بخواهد از ناشران امتحان بگیرد تا متوجه میزان کتابخوانی آن‌ها شود، فکر می‌کنید چند نشر در امتحان قبول می‌شود؟ این افراد چون در فضای فرهنگی نشو و نما پیدا نکرده اند ، برای فرهنگ و بقای ادبیات هم دلسوزی نمی‌کنند و به همین دلیل فرهنگ ما با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند. 

این ناشر معتقد است حتی در نحوه استخدام کارکنان وزارت ارشاد هم باید سختگیری‌هایی وجود داشته باشد. کارمند ارشاد باید با کارمندان دیگر تفاوت داشته باشد در حالی که وقتی با کارمندان فعلی ادارات ارشاد مواجه می‌شویم، می‌بینیم با کارمندان دیگر تفاوتی ندارند. 

به گفته این فعال فرهنگی  سیستم فعلی ارشاد سازو کار یک نهاد فرهنگی را ندارد و بیشتر شبیه به یک نهاد و ارگان اقتصادی است تا فرهنگی. وقتی با کارمندان ارشاد مواجه می‌شویم با مدیران ادارات دیگر تفاوتی ندارند، این کارمندان آداب و منش فرهنگی ندارند، ، نه ارتباطشان با ارباب رجوع فرهنگی است و نه آدم‌هایی اند که به خاطر حرفه شان  با کتاب سروکار داشته باشند. در خوش بینانه ترین حالت فقط شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی،  همان چند معاون و شاید مدیر کل ارشاد بعضی استان‌ها، دغدغه‌های فرهنگی و منش فرهنگی باشند و ذاتا انسان‌های فرهنگی و دغدغه‌مندی باشند و عمده‌ی کارکنان وزارت فرهنگ گویی با این فضا بیگانه‌اند و از آنجایی که اغلب اینان در استخدام این وزارت‌خانه‌اند تغییر وزیر و معاونانش تاثیر چندانی بر امور جاری در این سازمان ندارد.

قدسی در پایان می‌گوید: همه این مسایل بدیهیات حوزه نشر ما است اما آن قدر از این مشکلات  گفته شده و تغییری حاصل نشده که تکرار آن‌ها از سوی امثال من مصداق عمل لغو است.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.