گروه جامعه – محمود مصدق/
«وظیفه مهم دانشگاهها در قبال جامعه «مواجهه با مسائل اجتماعی و تلاش برای یافتن راهحلهای آن» است. دانشگاه نباید از مسائل مردم و جامعه جدا و منزوی باشد؛ بنابراین استادان و جامعه دانشگاهیان با ایجاد ساز و کار مناسب بکوشند دانشگاه را درگیر مسائل اجتماعی کنند، البته دستگاههای مختلف نیز وظیفه دارند از دانشگاهها کمک و راهنمایی بخواهند».
آنچه خواندید بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با استادان دانشگاههای کشور برای نقشآفرینی جامعه دانشگاهی در حل مسائل و آسیبهای اجتماعی بود.
براستی جامعه دانشگاهی برای حل مشکلات امروز جامعه بویژه در شرایط فعلی چه گامهایی برداشته است؟
*تحقق تحقیقات نداریم
دکتر حسین خنیفر، رئیس دانشگاه فرهنگیان میگوید: هنوز اداره دانشگاهها در ایران برای تأمین نیاز بازار یا جامعه نیست در واقع دانشگاهها هنوز نگاه کلاسیک دارند.
وی با اشاره به حضور 5/4 میلیون دانشجو در دانشگاههای کشور، میافزاید: از این تعداد، نزدیک به 700 هزار دانشجوی تحصیلات تکمیلی یعنی کارشناسی ارشد، دکترا و یا عضو هیئت علمی هستند که باید این افراد در محورهای مختلف فرهنگی، خانواده، آسیبهای اجتماعی و مسائل کیفی ورود کنند. یعنی مسائل جامعه را جستوجو کنند و برای آنها راه حل ارائه بدهند.
وی ادامه می دهد: سالیانه از چند هزار پایاننامه دانشگاهی دفاع میشود که اگر موضوعات این پایاننامهها را براساس نیازهای جامعه تعریف بکنیم، دستکم سالی 2000 مسئله یا مشکل جامعه حل و به بخشی از نیازهای جامعه پاسخ داده میشود.
خنیفر از وجود نیروی کیفی بسیار زیاد اما معطل مانده در مقطع تحصیلات تکمیلی خبرمیدهد و میگوید: این درحالیست که ما میتوانیم این نیروها را به سمت پروژهها یا پایاننامههای مربوط به مشکلات و مسائل جامعه هدایت کنیم. تاکنون نیز به صورت خودجوش دانشجویان و استادان دانشگاهی به مسائل اجتماعی ورود داشتهاند اما این ورود قطرهای بوده و با برنامه و نظاممند نبوده است.
وی در خصوص میزان استفاده از راهکارهای جامعه دانشگاهی در زمینه موضوعات اجتماعی و راهحلهای آنها توسط دستگاههای اجرایی و سیاستگذاران کشور میگوید: خیلی از تحقیقات دانشگاهی از قفسهها بیرون نمیآید و مقصر دانشگاهها هستند چون قانونی در دنیا حاکم است که نتایج هر پایاننامهای فوراً باید به اطلاع مردم برسد. ما در این زمینه اصطلاح «تحقق بعد از تحقیق» را به کار میبریم. بنده 10 سال پیش گفتم که روی پروژههای زیادی تحقیق و دفاع میشود اما خیلی از آنها محقق نمیشوند چون کسی نیست آن تحقیق 500 صفحهای را به پنج صفحه تبدیل کند. درحالی که تحقق بعد از تحقیق خیلی مهم است.
وی با تأکید بر اینکه تحقق بعد از تحقیق یک پروژه کار سیاستگذاران است، میگوید: یعنی این یک مثلث سازی بین دانشگاهها، جامعه و سیاستگذاران است که اگر هر یک از اجزای این مثلث کم باشد مشکلساز میشود که متأسفانه در حال حاضر ضلع سوم این مثلث که سیاستگذاران باشد بخوبی شکل نگرفته است. یعنی به نظرم جامعه نیازهایی دارد و تحقیقات هم با وجود همه نقصها، به میزان کافی انجام شده و یا دارد انجام میشود. در واقع از 20 هزار پایاننامه دستکم 200 موردش خوب است اما در تحقق این پایاننامهها ضلع سوم که همان سیاستگذاران یا دستگاههای اجرایی باشد غایب است چون دستگاهها و سیاستگذاران ما به حفظ وضع موجود عادت کردهاند.
* به یک خانه تکانی فکری نیاز داریم
عبدالرحیم نوه ابراهیم، مدیرکل پیشین دفتر برنامهریزی آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری معتقد است: در حال حاضر دانشگاهها از مسائل مردم و جامعه جدا هستند. در واقع دانشگاهها، شورای عالی انقلاب فرهنگی و همه دستگاههای اجرایی باید مسائل و آسیبهای اجتماعی را بشناسند که این موضوع مستلزم رصد کردن است، در حال حاضر هیچ بخشی این کار را نمیکند، گویی که همه مسائل حل شده است.
وی میافزاید: هیچ کدام از بخشهای یاد شده نیازهای جامعه را نمیسنجند، چون اگر غیر از این بود دستکم در راستای رفع نیازها اقداماتی میشد ولی ما اکنون بیشتر نیازهایمان را در داخل برآورده نمیکنیم بلکه عملاً از خارج وارد میکنیم.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از دانشگاهیان افراد وطن دوست و متعهد اما جدا از مسائل جامعه ما هستند، میگوید: این هم به خاطر فرهنگ حاکم بر دانشگاههای کشور است. همه نگاهها به سمت غرب و دائماً گفته میشود ما فلان تعداد قرارداد با غرب داریم یا با همکاری چند دانشگاه غربی مدرک مشترک ارائه میدهیم. انگار خودمان هیچ چیزی نداریم و موجودیت ما به کمک غرب حصول پیدا میکند. این مشکل فعلی دانشگاههای ما باید تغییر پیدا کند.
وی با اشاره به اینکه در خصوص مسائل، آسیبهای اجتماعی و راههای برون رفت آنها، تحقیقات مناسبی از سوی دانشگاههای کشور انجام نشده است، میگوید: ما ظرفیت زیادی داریم، آدمهای نخبه هم داریم اما از فکر آدمهای نخبه تاکنون استفاده نشده است. بسیاری از کمیتههایی که تاکنون تشکیل شده از دوستان و اشخاص صاحب مقام بوده است. یعنی کار فکری نشده است. اگر کره جنوبی به جایی رسید برای این است که آن موقع رئیسجمهورش گفت نخبگان دانشگاهی بنشینند و اولویتهای کشور را تعیین کنند اما در ایران اصلاً به نخبگان کاری ندارند. البته نخبه را هم خودشان تعریف میکنند، از سرآمدان علم، آن هم آنهایی که مقالاتشان زیاد است، حالا میخواهد این مقالات با مسائل و مشکلات مردم جامعه همخوانی داشته باشد یا خیر؟ یا اینکه مقالات، نوعآوری داشته باشند یا نداشته باشند، همه معیارها را خودشان تعیین میکنند . براساس آن معیارها هم افراد را انتخاب میکنند؛ بنابراین ما به یک خانه تکانی فکری نیاز داریم تا فرهنگ اصیل اسلامی حاکم شود نه فرهنگ ناقص غربی.
نظر شما