به این انگیزه با سعید رزاقی، یکی از پیشکسوتان هنر پینما گفتوگو کردهایم. رزاقی متولد ١٣٤٥ است. شروع به کار حرفهای او از سال ٦٥ بوده و کارشناسی ارشد رشته تصویرگری دارد. وی در زمینه نویسندگی و تصویرگری پینما فعال است. فعالیت با انتشارات مختلف، مطبوعات، سازمانها و نهادهای مختلف (در زمینه کمیک استریپ برای مخاطبان کودک و نوجوان) کشف و پرورش استعداد نویسندگی و تصویرسازی در این زمینه و داوری در جشنوارههای داخلی از دیگر فعالیتهای اوست.
به گزارش قدس آنلاین رزاقی در ابتدای صحبتهایش با بیان اینکه کمیک استریپ یک اصطلاح غربی است، عنوان کرد: بهتر است پیش از صحبت در مورد وضعیت این هنر در کشورمان، خود این واژه را تعریف کنیم. کمیک استریپ یک واژه فرنگی است برای یک قالب تصویری که مشخصههای خودش را مانند سوپرقهرمانها دارد که دارای یک فرهنگ خاص و سبک خاص خود غربیهاست. مشابه این هنر در کشورهای اروپایی هم هست که در آنجا هم تصاویر و ساختار کار دارای ویژگیهای خودش است و همینطور میتوان از این هنر در کشور ژاپن هم نام برد که آن هم مختصاتش خودش را دارد. حالا پرسش این است که ما در این قالب که موارد مشابه متعددی هم در دنیا دارد، میتوانیم مفاهیم و اطلاعات را با مختصات فرهنگی خودمان بگنجانیم یا نه؟ برای رسیدن به این مقصود، ما یک اسم خودی میخواهیم. اگر بر یک صنعت نام خارجی بگذاریم هیچ وقت نمیتوانیم از آن توقع یک اثر خودی داشته باشیم. توجه داشته باشید که اسم و رسم معمولاً در کنار هم استفاده میشوند و معمولاً این اسم است که رسم شخصیتها را مشخص میکند؛ اینجا هم دقیقاً همین اتفاق افتاده است. جایگزینی واژه پینما به جای استفاده از کمیک به همین منظور انجام شدهاست. «پینما» که دارای دو قسمت پی و نماست اشاره به دو ویژگی این هنر دارد. در واقع پینماها، تصویرسازیهای دنبالهداری هستند که ماجرایی را روایت میکنند.
به سابقه فرهنگیمان بیتوجهیم
این هنرمند پیشکسوت در ادامه با اشاره به نقدهایی که به این هنر شده و همواره به عنوان هنری غربی رانده شدهاست، میگوید: شاید بگویید که با این نامگذاری چیزی تغییر نکرد و تنها یک اسم عوض شده و قالب همچنان همان ماهیت غربی خودش را دارد؛ در پاسخ به این نقد باید بگوییم این تلقی که «پینما» یک هنر صرفاً غربی است کاملاً اشتباه است. ما نمونههای این قالب هنری را در گذشتههای دور در فرهنگ خودمان داشتهایم. به عنوان مثال میتوانم به پردهخوانیهای عاشورا یا نقاشیهای قهوهخانهای اشاره کنم. لازم نیست خیلی راه دور هم برویم، کافیاست نگاهی به ساختار پردهخوانیهای عاشورا بیندازیم، میبینیم که در اینجا هم شخصیت منفی داریم که همان اشقیا هستند؛ همچنین ابرقهرمانها هستند که شخصیتهایی مانند حضرت ابوالفضل(ع) یکی از نمونههای قهرمانها در این تصاویر است. از نظر خصوصیات تصویری، در پردهخوانی مانند «پینما» نمای لانگ شات و نمای کلوزآپ داریم. مورد دیگری که میتوان اشاره کنم تصویرهایی است که از وقایع در تخت جمشید میبینیم. همه این ویژگیها در این آثار هم هستند، اما ما این آثار را جدی نگرفتهو به سابقه فرهنگیمان توجه نکردهایم.
فرصتسوزی به خاطر برخورد سلیقهای و کج فهمی
وی در ادامه صحبتهایش با اشاره به جایگاه کنونی این هنر در کشورمان میگوید: متأسفانه تاکنون بیمهری زیادی به این هنر شده است. این اتفاق از یک طرف بهخاطر یکسری سیاستگذاریهای غلط که ناشی از برخورد سلیقهای و همچنین کج فهمی بوده، حتی به فرصتسوزی هم منجر شده است. با نگاه سلیقهای به این موضوع هیچ وقت نگذاشتهاند این هنر درست تعریف شود و به جایگاه خودش برسد و سالهای سال با تفکرات غلط مانع از رشد این هنر شدند. اکنون پس از دورانی طولانی تازه توجهاتی به سمت این هنر جلب شده است و انگار تازه متوجه شده اند که این هنر یک رسانه مناسب و پرکاربرد است.
رزاقی با اشاره به راهاندازی خانه «پینما» که زیر نظر دفتر علوم و فناوری نهاد ریاست جمهوری تأسیس شده و فعالیتهای سالهای اخیر در این حوزه میگوید: من به عنوان یکی از افراد با سابقه در این هنر با کسی تعارف ندارم، افرادی که در خانه پینما فعالیت میکنند، افراد خوبی هستند با نیتهای خیر، اما تاکنون راه را اشتباه رفتهاند. همانطور که گفتم چندسالی است توجه به این هنر در بین مدیران فرهنگی شکل گرفته است و این افراد با آزمون و خطا پیش میروند، البته خطایشان بیشتر بودهاست. اما کارها بدون همفکری و مشاوره پیش نمیرود و این دوستان هم به تازگی فهمیدهاند که به این همفکری و مشاوره احتیاج دارند؛ چون ما در حال ذائقهسازی هستیم و اگر مسیر را اشتباه برویم مخاطب را از این هنر دور خواهیم کرد و سبب خواهیم شد که مخاطب جذب همان فضای غیر خودی و آثار غربی بشود.
وی با اشاره به کارهای پراکندهای که در این سالها در حوزه پینما منتشر شده و عدم شکلگیری یک صنعت فرهنگی با گردش مالی خوب در کشور، توضیح داد: میشود گفت ما که تازه آغاز کردهایم و در قدمهای اول هستیم، این هنر به شکل یک نوزاد است و به همین خاطر من به نامگذاری آن اشاره کردم. لازم است که این هنر مورد خطاب قرار بگیرد و خودش را بشناسد و در طی سالیان بتواند روی پای خودش بایستد و به عنوان یک صنعت فعالیت کند. فعلاً ما داریم روی خطاهایمان پیش میرویم، حتی من که سابقه 33 سال کار در این حوزه را دارم نمیتوانم بگویم که حرفهای شدهام. حرفهایگری در این هنر زمانی اتفاق میافتد که ما از الآن خیلی منسجم در کنار هم کار کنیم و با رقابت و رفاقت جلو برویم، نه اینکه هر کسی ساز خودش را بزند، چون میدانید که یک ساز خوب بدون هماهنگی به یک انسجام و وحدت نمیرسد و خواهی نخواهی مخاطب امروز که بیشترنوجوانها هستند انتخاب خواهند کرد که همچنان کار تقلیدی را دنبال کنند یا به سمت کار ملی بروند! اما خروجی کار ما و اینکه یک کار ملی پرقدرت را ارائه میدهیم یا نه در این انتخاب مؤثر خواهد بود. ما تا کنون با ترس و احتیاط به سراغ این هنر رفتهایم، اگر این ترس و احتیاط را رها کرده و حرکت کنیم شاید در چند سال دیگر به یک نقطه از این صنعت دست یابیم.
همه یک کار زود بازده میخواهند
تصویرگر کشورمان با اشاره به ورکشاپهایی که گاه در ایام مناسبتی برگزار میشود، ذکر کرد: برگزاری ورکشاپها در ایام مناسبتی هر چند اتفاق خوبی است اما من در جریان برگزاری اینگونه ورکشاپها همیشه نکتهای را به مسولان بازدیدکننده ذکر میکنم. مناسبتهای مذهبی و ملی ما هر سال تکرار میشوند اما ما معمولاً شب امتحان به یاد میآوریم که باید کاری انجام بدهیم. اگر ما میخواهیم دیگران برایمان نسخه نپیچند، باید خودمان به فکر باشیم و با نظم و برنامه و مهندسی شده در مسائل فرهنگی کار کنیم. متأسفانه به دلیل نبودن یک رویکرد مهندسی خیلی از کارها با شتابزدگی انجام میشوند. ما اگر نتیجه بهتری میخواهیم، باید این رویکرد را ترک و این ایراد را اصلاح کنیم. همه به فکر این هستند در این موقعیتها کاری کنند که صدایی از آن دربیاید و بتوانند رزومهای ارائه بدهند و دغدغه فرهنگی کار در این میانه گم شده است. با این روش نیروی متخصص و کار ماندگار تولید نمیشود. در کار فرهنگی گاه ما بذری را میکاریم و 10 سال بعد نتیجهاش را برداشت میکنیم. متأسفانه کسی به دنبال کاشت درخت گردو نیست و همه یک کار زود بازده میخواهند.
قالبی مناسب برای نوجوان امروزی
رزاقی با اشاره به ویژگیهای هنر «پینما» آن را بسیار مناسب نوجوانان امروزی میداند و میگوید: «پینما» مدیوم خوبی برای مخاطب کودک و نوجوانی است که این روزها به شدت از مطالعه فراری است. توجه شما را به کاربرد پردهخوانی در قدیم جلب میکنم. آن زمان هم این هنر برای این بین مردم آمده بود که مفاهیم سخت را به مردم عامه انتقال بدهد. مردمی که شاید حوصله یا وقت مطالعه فرهنگی را نداشتند و پای صحبت نقال مینشستند و به کمک این رسانه با مفاهیمی مانند عاشورا و اتفاقات آن آشنا میشدند. این ویژگی هم اکنون میتواند با استفاده از «پینما»در انتقال مفاهیم برای کودک و نوجوان مورد استفاده قرار بگیرد. نوجوانی که امروز بیشتر با تصویر سرو کار دارد و در خواندن تنبل است و مدام پیگیر فضای مجازی است، به راحتی میتواند با این قالب ارتباط برقرار کند و اکنون بهترین موقع است که به سراغ این قالب برویم. البته باید به مخاطب هم توجه داشته باشیم و رگ خواب او را بدست بیاوریم و بفهمیم که نوجوان امروز چه کاری را میپسندد. خدا را شکر که تعدادی از ناشران هم به این نکته وقوف پیدا کرده و دست به انتشار آثاری با این قالب زدهاند. اینکه این قدمها کی به یک صنعت منجر شوند، بستگی به این دارد که چقدر ناشران و مدیران فرهنگی در این کار جدی باشند.
انتهای پیام/
نظر شما