سجاد علیزاده/
نشست خبری روز دوشنبه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه که به مناســبت روز خبرنگار برگزار شد، حاوی جملاتی کلیدی بود. جملاتی که میتوان هر کــدام را از زاویهای خاص مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
او در قسمتی از سخنان خود گفت: «نتانیاهو مطلع نیست که چه مقدار آمریکایی در جنگهای مختلف کشته شدهاند.»
در ظاهر امر ممکن اســت که این جمله را به عنوان گزارهای بسیط و ساده در نظر بگیریم؛ اما با مقداری بررسی، به بنیانهای جالب توجهی از آن بر خواهیــم خورد. روندهای راهبردی در حوزه علوم نظامی معاصر، شــاهد چند تحول تاریخی گسترده بوده است که دو اتفاق عمده، به دلایل مختلفی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
رویداد نخست، Revolution: RMA inMilitaryAffairs بــه معنای انقالب در امور نظامی و دیگری Revolution: RAM در انقلاب in Attitudesto the Military رویکردهای نظامی اســت.
در حوزه انقلاب در امور نظامی، کشــورها شاهد تحولی عظیم در حوزه علوم نظامی بودهانــد؛ به گونهای که آن تحول، به تنهایی قابلیت این را داشته است که در سطوح مختلف نبردها، تعیین کننده ظاهر شــده و تأثیر جدی بگــذارد.
عالیترین مثال برای آن را میتوان اختراع بمب اتم دانســت. با ظهور بمب هســتهای، مجموعه جنگها به همراه راهبردهــا و تاکتیکهای آن با تحولات چشمگیری روبهرو شدند؛ به گونهای که نسبت به گذشــته آن کاملاً دگرگون شده بود.
اما در باب تحــول دوم، یعنی «انقلاب در رویکردهای نظامی»، بحث بســیار متفاوت است. در این جا ســخن از برتری صرف نیروی نظامی نیست؛ بلکه بر حول روشهای نوین تحمیل شکست بر رقیب چه در حین جنگ و چه بدون جنگ و عمدتاً به صورت غیر نظامی میچرخد.
در ســالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ ،جنگی فراگیر میان نیروهای متحد کمونیسم و نیروهای متحد آمریکایی در ویتنام، الئوس و کامبوج درگرفت که با شکست نیروهای آمریکایی و متحدان آن پایان یافت.
استراتژیستهای نظامی در بررسی دلایل شکست ایالات متحده بر این نظرند که آمریکا جنگ را در خاک ویتنام و در مجموعه عملیاتهای نظامی به دشمن نباخته است، بلکه آنها در مدیریــت ادراک مردم ایالات متحده ناتــوان بوده و در خاک کشــور خــود، با موج تظاهراتهای ضد جنگ رو به رو شدند.
آنجایی که مردم با انبوه حدود ۶۰ هزار تابوت سربازان کشته شده، مواجه شده و در تماشای آن با ســؤلاتی جدی در مورد ضرورت جنگ در منطقهای با فاصله چند هزار کیلومتری رو به رو میشــدند
. فاصله گرفتن مردم از قرائت رسمی در مورد ضرورت جنگ در ویتنام و فشار آنها بر مقامات، ایالات متحده را با مانعی بزرگ بر ســر راه تداوم جنگ رو بهرو کرد. در حین همین تحولات و به خصوص پس از حمله عید تت بود کــه دولت آمریکا به اجبار تصمیم به خــروج از ویتنام و پایان جنگ گرفت؛ چرا که مردم آمریکا، به سربازان کشته شده، به عنوان قهرمانانی که باید مسیر آنها با جدیت بیشتر ادامه پیدا کند، نگاه نکرده و برایشان فداکاری در جنگهــای برونمرزی از هرگونه ضرورت، عاری بود.
به نظر میرسد که این جمله محمدجواد ظریف بر همین اساس، بنیان شده باشد. وزیر خارجه با زیرکی، مردم ایالات متحده را مخاطب سخنان خود گرفته و به دنبال تأثیر بر آنها به منظور تولید فشــار علیه سیاستهای دولتی است.
او به درستی میکوشد که در مقابل سیاستهای جنگ طلبانه تیم ب، فشار اجتماعی ایجاد کرده و هزینههای اعمال آن را افزایش دهد.
در واقــع، اصلیترین دلیل ایجاد محدودیت در رفــت و آمد وزیر خارجه در نیویورک به خاطر همین توانمنــدی تأثیرگذاری وی بر مخاطب بوده اســت. تاکتیکی که تا پیش از این جواب داده و تا مردم آمریکا، ســربازان کشته شده در جنگهای برون مرزی را قهرمان نپندارند، این روش جواب خواهد داد.
نظر شما