قدس آنلاین: امروز، سی و یکم شهریور، مصادف است با سالروز آغاز جنگ تحمیلی استکبار جهانی به جمهوری اسلامی ایران و نخستین روز از هفته دفاع مقدس؛ دوران شکلگیری مقاومت هشتسالهای که بیتردید ریشه در پیام حیاتبخش عاشورا داشت؛ درست همانند انقلاب اسلامی که امام خمینی(ره) درباره آن فرموده بود: «احیای دین در این عصر بدون احیـای عملیِ منطق عاشورا ممکن نیست؛ چون تـنها راهکار بـرای احیای دین، انقلاب بوده و تنها راه به حـرکت درآوردن چرخ عظیم انقلاب، احـیای عاشورای حسینی است». به بهانه تقارن هفته دفاع مقدس با واپسین روزهای محرمالحرام، در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر غلامحسن محرمی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به پیوند اندیشه مقاومت با قیام سیدالشهدا(ع) پرداختهایم که در ادامه میخوانید:
ریشه انقلاب ما به عاشورا میرسد
حجتالاسلام دکتر غلامحسن محرمی در ابتدای سخن و در بیان ریشههای انقلاب اسلامی کشورمان میگوید: با بررسی و مطالعه اندیشههای امام راحل به روشنی دیده میشود که هر جا حرف از انقلاب و دگرگونی است، به انقلاب ابیعبدالله الحسین(ع) اشاره میشود؛ به بیانی دیگر ریشه انقلاب ما به نهضت عاشورا میرسد و نهضت امام خمینی(ره) استمرار نهضت امام حسین(ع) است. او اضافه میکند: امام حسین(ع) با نهضت و فداکردن فرزندان و یاران با وفای خود حکومتی که از مسیر حق خارج شده بود را از بین برد؛ کاری که امام خمینی(ره) از آن درس گرفت و حکومت طاغوت را نابود و حکومتی اسلامی را جایگزین آن کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه به دوران هشتساله دفاع مقدس نیز اشاره کرده و توضیح میدهد: در دوران جنگ تحمیلی نیز به تأسی از قیام اباعبدالله الحسین(ع) روحیه جانبازی و شهادتطلبی بسیاری وجود داشت و نهضت عاشورا مهمترین پشتوانه جنگ ما محسوب میشد. رزمندگان به عشق امام حسین(ع) به میدان میرفتند و برای نابودی باطل از جان خود میگذشتند. امام حسین(ع) و نهضت عاشورا در هشت سال دفاع مقدس، نقش محوری در استقامت و تلاش رزمندگان داشت و بیتردید میتوان گفت نهضت امام خمینی(ره) با قیام حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پیوند عمیقی دارد.
گفتمان عاشورا در وصیتنامه شهدا
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه میگوید: امام(ره) روحیه شهادتطلبی و آمادگی برای فدا شدن را که در میان رزمندگان اسلام بسیار دیده میشد، بارقهای از روح عاشورایی میدانست و میفرمود: «ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئهای هراس ندارد؛ هراس آن دارد که شهادت، مکتب او نیست». ادعایی که کلمه به کلمه آن را در وصیتنامهها، نوشتهها و گفتههای شهدا میبینیم. نوشتههایی که در خطوط آن ظلمستیزی، شهادتطلبی و سخنان امام حسین(ع) موج میزند. انقلاب ما بیشترین شباهت را به واقعه عاشورا دارد.
دکتر محرمی با تأکید بر اینکه نهضت امام حسین(ع) نهضتی بحق بود، بیان میکند: در حدیثی از رسول الله(ص) آمده است: «أفضَلُ الجِهادُ کَلِمَةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائرٍ» یعنی برترین جهاد، سخن عادلانه در برابر پیشوایی ستمگر است. جملهای که راهبرد امام حسین(ع) را بیان میکرد و آن ایستادگی در مقابل باطل بود؛ البته ایستادگی امام حسین(ع) مانند سایر ائمه(ع) نبود؛ تمام آنها پس از امام حسین(ع) ایستادگی داشتند زیرا مکتب تشیع بر اثر ایستادگی رشد یافته است اما سنخ ایستادگی سیدالشهدا(ع) با همه تفاوت داشت؛ ایستادگی سایر ائمه(ع) نرمافزاری و فرهنگی بود و با اقدامات فرهنگی، جامعه شیعی را به سمت مقابله با دستگاه باطل و طاغوت میکشاندند.
امام حسین(ع) آشکارا در مقابل طاغوت ایستاد
این پژوهشگر دینی تصریح میکند: ایستادگی امام حسین(ع) بیش از اینکه نرمافزاری جلوه کند، سختافزاری جلوه کرد. این حضرت آشکارا در مقابل باطل و طاغوت ایستاد و این ایستادگی زمان خاصی را شامل نمیشود؛ پس از جریان سقیفه و در نکوهش تعیین جانشین برای پیامبر(ص) مقاومت و مخالفت خود را ابراز کرد و این جریان ادامه داشت و پس از شهادت امام حسن(ع) این مبارزه شکل جدیتری به خود گرفت.
او در بیان مبارزات امام حسین(ع) به روایتی در این زمینه اشاره کرده و توضیح میدهد: پس از درگذشت معاویه، یزید در نامهای به ولید بن عتبه، حاکم مدینه دستور داد حسین(ع) را احضار کرده و برای خلافتش بیعت بگیرد و در صورت امتناع، سر او را از بدن جدا کند. ولید نیز به سراغ مروان بن حکم، حاکم پیشین مدینه رفت و نظر او را خواست. او هم تأکید کرد اگر امام حسین(ع) بیعت نکرد، پیش از آنکه از مرگ معاویه آگاه شده و علیه یزید قیام کند، سر او را جدا کن!
حجتالاسلام محرمی در پایان یادآور میشود: حضرت وارد دارالاماره مدینه شد و ولید در حالی که مروان بن حکم نیز بود نامه یزید را برای امام حسین(ع) قرائت کرد؛ اما حضرت فرمود: «ما کنْتُ اُبایعُ لِیزِیدَ»؛ من هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد. مروان گفت: با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کن. امام حسین(ع) فرمود: وای بر تو که سخن به گزاف گفتی! چه کسی یزید را بر مؤمنین امیر کرده است؟ مقاومت و مبارزهای که سبب شد حضرت در ادامه و در پاسخ به تأکید مروان برای بیعت گرفتن بیان کند: «عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ بُلِیتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزِیدَ وَیحَک یا مَرْوانَ اَتَاْمُرُنِی بِبَیعَةِ یزِیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ» یعنی فاتحه اسلام را باید خواند آن زمانی که امت گرفتار امیری چون یزید گردد؛ وای بر تو ای مروان، آیا مرا به بیعت با یزید فرمان می دهی، در حالی که او مرد فاسقی است؟ تمام سخنان امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا همه در رد یزید و حکومت غاصب او است.
نظر شما