قدس آنلاین: این روزهــا که همــه از آدمهــای خــاص حــرف میزنند، ما آدمهای معمولی نیــاز بــه دســتگیرههایی داریم تــا پنجــرهای رو به دنیای خودمــان باز کنیم و زندگیمان را که زیبا و خاص هم هست درست ببینیم، تا بتوانیم دوام بیاوریم و ادامه بدهیم.
تلویزیونها و رادیوها و حتی گوشیهای همراه ما در تســخیر آدمهای خاص هســتند، آدمهای خاص بر پرده سینما و میدان فوتبال جولان میدهند و این اواخر آدمهای خاص از میان خود ما آدمهای معمولی انتخاب میشــوند، به رخ کشــیده میشوند و به قول امروزیها ســلبریتی میشــوند.
حتی کســی که در خانه از دیوار راست بالا میرود و معلق و پشــتک و وارو میزند میتواند امیدوار باشــد که به زودی ممکن اســت یکی از دهها برنامه استعدادیابی در تلویزیون و رادیو یا شبکههای مجازی و غیره او را کشف کند و از غربت و گمنامی دربیاید و به باشــگاه ستارهها بپیوندد.
ستارههایی که باید طوری نشان داده شوند کــه انگار تمامی ندارند و هر کدام از ما میتوانیم یکی از آنها باشــیم و برای همین است که باید این ستارهها حتی از میان بچههای معمولی هم انتخاب شوند.
اما ما آدمهای معمولی هم هســتیم و وجود داریم، آدمهایی که هیچ وقت خاص نخواهیم شد، اما هستیم و خوب هم هستیم. ما نیز مردمی هستیم، مردمی که حتی اگر شــهید شویم شهید شاخص نمیتوانیم باشیم، چون هیچ ویژگی خاصی نداریم؛ نه خیلی باســوادیم و نه خیلی زیبا، نه خیلی قدرتمندیم و نه عضو یک خانواده خاص، ما آدمهایی معمولی هستیم که هستیم و حالا که هستیم خوب هم باید باشیم و باید خوب باشیم.
رمان خواندنی و گرم و گیرای «شــهربانو» از خواهر ارجمندم خانم مریم قربانزاده رمانی اســت درباره مادری از میان ما آدمهایی که در دنیا هیچ جا به حســاب نمیآییم، اما در آسمانها حساب و کتابها فرق میکند.
«شهربانو» رمانی است درباره یکی از زوایای جنگ که شاید برای نخستین بار است در یک رمان به این خوبی روایت میشود. مادری بسیار معمولی که فرزندش جانباز میشــود و به تعبیر پزشــکی «زندگی گیاهی» دارد.
رابطــه عجیب این مادر و دیگر فرزندانش با این جانباز عزیز با نثر روان و پر عاطفه خانم قربانزاده در قالب رمان شهربانو ادبی شده است و ابدی شده است و ماندگار.
لحظات درخشــان در این کتاب خوب بســیارند. به نویسنده گرامی برای این توفیق بزرگ در ثبت بخشــی از حماسه آدمهایی که دیده نمیشوند، تبریک میگویم و از خدا میخواهم که توفیق داشته باشم آثار بیشتری از این قلم پرتوان بخوانم.
قلمی که با دقت و عاطفهای مادرانه و خواهرانه و با صمیمیت و تپشی شبیه صمیمیت و گیرایی آثار هوشنگ مرادی کرمانی، یک اثر ارجمند آفریده است.
«شهربانو» را پیدا کنید و بخوانید، رمانی که در چند ماه به چاپ هشتم رسیده است. «شهربانو» را به همه کسانی که به دنبال معنای مادری هستند توصیه میکنم، معنایی که سوگمندانه باید گفت گویا در حال انقراض است.
نظر شما