سینا واحد/
آیا نباید اندیشه کرد که «معاویه» پروش یافته در شهر «مکه «چرا باید بیش از هزار کیلومتر آن طرفتر، در کنار دریای مدیترانه، شهر «دمشق» را برای تأسیس یک حکومت جدید گزینش کرده و از آنجا مدیریت سیاسی تخریبگرانهاش را در جغرافیای خاورمیانه هدایت کند؟
برای اینکه دمشق در ۴۰۰ کیلومتری «قسطنطنیه» است و «ارتباط» در نهایت سرعت و سهولت برقرار میشود و از طرفی، نیروی دریایی قدرتمند امپراتوری میتواند از تنگه بسفر تا شمال دمشق در زمانی کمتر از یک روز، قدرتنمایی کند و چتر حفاظت را بر سر «امویان» بکشد.
آری، بیهیچ تردید، آنچه توسط «یزید بن معاویه» پلید انجام گرفت، پایان بخشی خونین و ظالمانه به خط صراط مســتقیم رسول گرامی و «اندیشه ولایت» بود که با حمایت سیاسی و مالی امپراتوری روم شرقی صورت پذیرفت تا امپراتوری و سیاســتمداران رومی و ثروتمندان و بازرگانان و بزرگان از هرگونه «تهدید «سیاسی و دلهرههای مذهبی رهایی یابند و کلیسای بزرگ «ایاصوفیه» احساس امنیت کند و در برابر سیاستهای «امنیتی- مذهبی» خویش، تهدید قدرتمند و غیرقابل کنترلی مشاهده نکند!
در آن هنگام که «یزید» مجلس پیروزی و جشن تشکیل داد، نمایندگان و سفرای امپراتوری روم شرقی و دیپلماتهای برجسته «قســطنطنیه» در مجلس شرکت کرده بودند و با او احساس مشترک پیروزی داشتند و این حضور در جشن پیروزی، نشانگر اطلاع سیستم سیاسی امپراتوری از نقشه سرکوب خونین خط اصلی و حقیقی رسول گرامی است.
اکنون، که تاریخ پرتحول و پرتکاپوی خاورمیانه، حکایتگر تولد پر قدرت کلمه «حسین «شــده است و صدای پررایحه و پر از عطر ولایتخواهی را در جامعه جهانی منتشر میکند؛ میراثداران امپراتوری روم شرقی را دگرباره هراسان کرده و «تهدیدها» را در برابر چشمانشان، همچون بازهای شکاری به پرواز درآورده و خواب را از اعماق چشمان ترسیدهشان، بیرون کشیده است.
بدین سبب چونان گذشته تاریخ، در جستوجوی شبانهروزی شخصیتهای بیوطن و بیدین و خائنی هستند که چونان «یزید» پلید، هم اهل خیانت به «دین» باشند و هم اهل خیانت به «وطن «!
سران و رؤســای امپراتوری تمدن غربی، که همیشه دشمن تاریخی «اندیشه ولایت» بودهاند و هســتند، بیگمان در برابر این «تولد اقتدار جدید» و غیرقابل اندازهگیری، به شــدت آکنده از ترسهای غیرقابل پیشبینی شــده و حجم خطرنــاک این «ترسهای فزاینده» آنان را به ســوی نقشــههای پر از خون و خونریزی و تولید ناامنی در سراسر منطقه خاورمیانه سوق خواهد داد تا شاید بتوانند در برابر قدرت این تولد دوباره تاریخی «اربعین» بایســتند، اما حقیقت درخشنده تاریخ آینده، عبارت است از: شکست تاریخی امپراتوری تمدن لیبرال و پیروزی «قدرت اربعین» و سپس سقوط پی در پی «قسطنطنیه» های مدرن قرن بیست و یکم.
نظر شما