حجتالاسلام حسین مهدیزاده/
اندیشه: یکی از گزارههایی که پس از سیطره و رشد پلتفرمها و استارتآپها بهوجود آمد این بود که چرا کارکرد فضای مجازی وقتی توسط بخش خصوصی مدیریت میشود بهتر از زمانی است که یک دولتمرد بخواهد مدیریتش کند؟ چون فساد و لختی در شخصیت سیاسی وجود دارد که سعی میکند با رابطه و نه خلاقیت، کار خود را پیش ببرد؛ این سبب میشود شرکتهای خصوصی از شرکتهای دولتی بهتر عمل کنند.
فضای مجازی سبب شده شرکتها اطلاعات و نیازهای مردم و سبک زندگی آنها را ثبت کرده و در حقیقت مدیریت یک جامعه را بر عهده بگیرند؛ اکنون تاکسی اینترنتی رقیب مدیریت نهاد حمل و نقل دولتی است. دولتمرد سیاسی در این میان بهطورقطع حذف خواهد شد و نمیتواند مدیریت و رقابتی را شکل دهد؛ چرا که سرعت خلاقیت او بالا نیست. دولتمرد باید از نظامهای قانونی مجوز بگیرد تا سلسله مراتب را طی کند ولی در شرکت خصوصی اینگونه نیست. در این مدل، قدرت کمکم از دست دولت خارج و در دست ابرشرکتها متمرکز میشود؛ قدرتی که قرار بود جلو تمرکز آن گرفته شود دارد به دست ابرثروتمندها میافتد. در ماجرای تلگرام در دی 96 وزیر ارتباطات به پاول دوروف، مؤسس تلگرام توییت زد و به یک پیام در شبکه اجتماعی متوسل شد؛ یعنی حتی این تحول، نهاد قضاوت را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
نهاد امنیت نیز در این فضا در حال تحول است؛ نمونه ساده و همه فهم آن بازی پوکمون بود که در آن میتوانستند به کمک یک بازی، مردم را در یک نقطه جمع یا از یک مکان دور کنند. ابزارهای امنیتی که این دستگاهها آورده است در عین اینکه به مردم آزادی داده، رفتار مردم را نیز ماشینی کرده است. از یک طرف میتوانند مردم را مدیریت کنند و از طرفی آنهایی که میتوانند مردم را مدیریت کنند، نه دولتها بلکه ابرشرکتها هستند؛ تمام مسائلی که در مورد آزادی وجود دارد، به نحو صددرصدی به دست شرکتها رسیده است.
نظر شما