نقوی، فاطمینژاد:/
سید حسین شهرستانی، مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در همان ساعات اولیه پس از شهادت سردار قاسم سلیمانی در یادداشتی از ضرورت مشارکت همه مردم در «برنامه ملی انتقام» سخن به میان آورد. در نظرگاه او انتقام تنها یک واکنش احساسی نیست، بلکه هم از نظر نمادین و هم از نظر واقعیت عاقلانهترین تصمیم است. این کار از حیث داخلی، بازیابی روحیه ملی و گذار از سوگ به حماسه است، چنانکه رستم، سوگ سیاوش را به رزم با توران بدل کرد و از حیث خارجی بازیابی موازنه میدان و شرط حضور دوباره ایران در کارزار سیاست جهانی است. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی ما با دکترسیدحسین شهرستانی، مردمشناس، درباره نقش شهادت قاسم سلیمانی در بازیابی هویت ایرانی است.
آقای شهرستانی! آثار شهادت سردار قاسم سلیمانی از نظر شما چیست؟
شهید سلیمانی توانست بین ارزشهای ملی و اسلامی و شیعی و ارزشهای جهانی پیوند برقرار کند. پیوندی که واقعی و مستحکم بود و صرفاً در مقام گفتار نمانده بود. در واقع کل ایران و هر کسی که علاقهای به ایران دارد، به کسی ادای دین میکند که فرمانده نیروی قدس و با ایده رهایی قدس کار میکرده است. کسی که هم با آرمان انقلابی رهایی قدس، هم با آرمان شیعی دفاع از حرم و هم با آرمان انسانی و جهانی مقابله با خشونت و افراطیگری شناخته شده بود. شهید سلیمانی بین لایههای هویت ملی، هویت شیعی، هویت اسلامی و هویت جهانی ارتباط و وحدت برقرار کرده است.
در دوران پست مدرن اینگونه تلقی میشود که اسطوره شدن برای انسان میسر نیست. چطور در این دوران حاج قاسم تبدیل به یک اسطوره میشود؟
البته در عین حال در دوران پست سکولاریسم و پساعرفی شدن نیز هستیم که در آن هویتهای دینی و عمیق تاریخی برعکس میشود. پدیده ملی و منطقهای سلیمانی نشانه ظهور این حقیقت است که هویتهای کهن و اصیل تاریخی و فرهنگی به شکل معاصر و متأخری در حال بازیابی هستند که در برابر سیستم فرهنگی غرب عرض اندام میکنند و تواناییهای قدرتمندی برای بسیج تودهها و پیوندهای اجتماعی تولید کردهاند و نسبت ما را با غرب از انفعال مطلق خارج میکنند.
چه اتفاقی به لحاظ مردمشناسی در حال روی دادن است که افرادی که در پازل مصرفگرایی و سلبریتیگرایی قرار دارند نیز تحت تأثیر این هویت قرار میگیرند؟
موج محبوبیتهای سلبریتیها سطحی و روبنایی است اما موج محبوبیت شهید سلیمانی هم در زمان حیات و هم پس از شهادت، بر واقعیترین بنیانهای اجتماعی سوار شده است. ما با پدیدهای بسیار استثنائی مواجه بودیم، چرا که پیش از شهادت، آمار محبوبیت بسیار بالایی داشت و صرف دراماتیک و شوکهآور بودن این حادثه نبود که این موج را ایجاد کرد. با شهادت، این محبوبیت به فعلیت رسید و تشدید پیدا کرد. دلیل این اتفاق نیز این بود که شخصیت قاسم سلیمانی محصول بنیانهای فرهنگی تاریخی هویت ملی ماست. از طرفی سلیمانی برآمده از سنت فتوت و پهلوانی در شاهنامه است که نشانگر دارا بودن شرایط دلاور خردمند مهربان و عاشقپیشه و رند است. از طرف دیگر وامدار و وارث نماد تبار فرهنگی و تاریخی تشیع و سنت اسلامی است. در واقع محبوبیت او نتیجه پروپاگاندای رسانهای نیست، بلکه بر بنیادهای عمیق فرهنگ ملی و شیعی ما استوار است و نماد جمع هویت ملی و دینی ماست. پیش از شهادت مردم در چهره سلیمانی آرش و رستم و پوریای ولی و تختی را مشاهده میکردند و از سوی دیگر مالک اشتر و اباالفضل العباس را میدیدند. هر کسی میتوانست این موضوع را درک کند. جدا از این مسئله و غیر از ریشههای مردمشناختی، در عرصه میدانی نیز مردم فکر میکردند یک سپر امن برای ثبات ایران و منطقه است که دستاوردهای بالفعل نیز مؤید همین رویکرد است. جمع کردن تهدید داعش در منطقه و امنیت مرزها، مسئلهای بود که همه آن را احساس میکردند. حس پدری که مردم نسبت به حاج قاسم داشتند برایشان حائز دو چهره بود، یک چهره پرغرور در مقابل دشمنان و یک چهره آرام و مهربان در برابر مردم. دلربایی که در چهره حاج قاسم وجود داشت و چتر گستردهای که برای همه جریانهای داخلی داشت، این احساس را تقویت میکرد که او متعلق به همه مردم است و در قطببندیهای داخلی جا نمیگیرد.
با مدل مثل حاج قاسم هویت تاریخی ما بازیابی میشود؟
ته نشستهای ذهنی در فرهنگ عمومی ما وجود دارد و مردم با حافظ و فردوسی آمیختهاند، هرچند بالفعل با آنها سروکار نداشته باشند. هم این محبوبیت و هویت ملی و داستانهای ملی به این موضوع کمک کرد و هم این موج اجتماعی به بازیابی هویت تاریخی و ملی و شیعی کمک میکند.
شهادت حاج قاسم سلیمانی مواجهه ما با غرب را چقدر متأثر از این اتفاق میکند؟
ما وارد دوره تازهای شدیم که دشمن نهایی و غایی ما دست به این ترور زد. آمریکا با مسئولیت مستقیم خود این کار را انجام داد و الآن مواجهه ما با غرب و آمریکا وارد مرحله جدیدی شده است و مناسبات منطقهای را نیز به هم ریخت. حتی جریانهای جهادی جهان اسلام که در دورهای به سمت تقابل با ایران و تشیع رفته بودند، برمیگردند و امواج ضدغربی و ضدآمریکایی در جریان جهادی اهل سنت را تقویت خواهند کرد و دست کم جبهه منطقهای در برابر آمریکا شکل خواهد گرفت.
ترس از تبدیل شدن این شهادت به یک مناسک وجود ندارد؟
این مسئله طبیعی و واقعیت است که در طول تاریخ تبدیل به مناسک شود. این مناسک هم تضمین جاودانه شدن این واقعه است و هم میتواند این رویداد را سرد کند. این یک دینامیزم تاریخی و فعال است. این یک فرایند ضروری تاریخی است؛ البته تا آنجایی که میسر است باید از حالت مناسک و آیین دفاع کرد و نگذاشت که اصل قضیه در حجاب رود.
نظر شما