زهرا طوسی/
پس از یک هفته اصلاح و ریزش مداوم، فشار فروش و افت چشمگیر قیمتها، بازار بورس با کاهش تنشهای سیاسی، یکی از بزرگترین ریسکهای سیستماتیک را از سرگذراند و هفته سبزی را آغاز کرد.
در هفتهای که انتظار میرفت ارزش تمامی داراییهای سرمایهای از جمله املاک و سهام به شدت افت کند، اقدامات حمایتی سازمان بورس، صندوق توسعه و صندوق تثبیت بازار و برخی حقوقیها، از شدت ریزش بازار سرمایه جلوگیری کرد و کاهش دامنه نوسان نیز از افت قیمتها تحتتأثیر فروشهای هیجانی، جلوگیری کرد. هر چند با توجه به ادامه دامنه نوسان ۲درصدی، حجم معاملات در این بازار چندان بالا نبود و بیشتر سهمها با حجم پایین مورد معامله قرار گرفتند، اما به عقیده کارشناسان روند معاملات مثبت در بازار ادامه خواهد یافت. بدینترتیب با وجود اینکه در کوتاهمدت ممکن است شاهد استراحت شاخصها در بازار سهام باشیم، ولی عوامل بنیادی اقتصادی در بلندمدت به نفع بازار سرمایه رقم خواهد خورد.
برخی از کارشناسان بازار سرمایه بر این باورند رشد مجدد و احتمالی تورم در سال آینده با توجه به مفاد بودجه تنظیم شده توسط دولت، بازار سرمایه را از جمله محلهای اصلی برای حفظ ارزش داراییها تبدیل خواهد کرد. از سوی دیگر برخی نیز بر این اعتقاد هستند هر گونه تشدید ریسک سیاسی مجدد میتواند منجر به خروج سرمایه از این بازار و حضور در بازارهای امن سنتی از جمله طلا خواهد شد. حال این پرسش مطرح می شود بازار بورس با این همه نوسان و استرسی که دارد، آیا گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری محسوب میشود؟
رشد و سود بورس در سال آینده
علی حیدری، کارشناس بازار بورس در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: با احتمال حداقل ۳۵ درصد تورم پایه در سال ۹۹، بورس ما در بدترین حالت میتواند این تورم را پیشخور کند، یعنی مدیران شرکتها که اکثر خصولتی هستند حتی اگر سال آینده هیچ عملکرد مثبتی نداشته باشند، به لطف تورم از رشد و سود سهام شرکتها برخوردار خواهند بود و سهامداران نیز میتوانند با خیال راحت از این بازار سود خودشان را دریافت کنند.
حیدری میگوید: آنچه همواره یک سرمایهگذار را درگیر خودش میکند، دو مقوله مهم تحولات اقتصادی و سیاسی در حیطه بینالملل است که بر اقتصاد داخلی تأثیرگذار هستند، مثل تروری که توسط ایالاتمتحده انجام شد و ایجاد ترس و رعب در بین سرمایهگذاران مبنی بر احتمال وقوع درگیری بیشتر بین ایالاتمتحده و مقامات جمهوری اسلامی، این ترس موجب شد بازار با ریزش سنگین مواجه شود. پس از ترور شاید بشود به حافظه تاریخی برخی به سال ۶۸ که جنگ نفتکشها شکل گرفت و خسارات زیادی به ایران وارد شد، رجوع کرد و همان ترس و نگرانی بازار را با سنگینی ریزش مواجه کرد. اما پس از انتقام که آبی بر آتش بود، آنچه در بازار خودش را نشان داد این بود که احتمالاً طرفین به توافق یا آتشبس اولیه رسیدهاند به همین خاطر بازار به یک آرامش نسبی دست پیدا کرد.
بورس ایران حراج سهام
حیدری معتقد است اگر تنشها ادامه پیدا کند میتواند بر بازار سایه بیندازد. اما آنچه میتوان برای بازار سهام تحلیل کرد این است که بازار ایران همواره تابع دو شرط است و با توجه به اینکه در حال حاضر هر دو شرط بر بازار سنگینی میکند، من پیشبینی میکنم بازار کماکان در حالت انتظار و در برخی نمادهای صادراتمحور با حجم بالایی از خرید مواجه شود.
وی میگوید: بازار سهام ایران یک بازار تکبعدی است، بازار بورس به معنای واقعی آن نیست که متشکل از بازارهای موازی هماهنگ با چارچوب مشخص باشد و بتواند یک سبد از انواع داراییها را درون خودش جمع کند، بازار سهام ایران تکبعدی است که به خاطر ساختارهای قانونی و نرمافزارهایی است که وجود دارد و آن را بیشتر شبیه یک بازار حراجی کرده که هر کسی بالاترین قیمت را دارد، مالک سهم خواهد بود. برای همین اگر شخصی وارد آن شد نیاز دارد در کنار آموختن مباحث علمی روشهای تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال در بازار بورس، دسترسی بالایی هم به منابع خبری داشته باشد. شاید این جمله گفتنش درست نباشد ولی داشتن رانت اطلاعاتی در بازار سهام ایران میتواند برگ برنده برخی سهامداران تلقی شود.
سرمایهدار استرسی است
وی تأکید میکند: از لحاظ علمی به سرمایهداران حق میدهم هیجانی برخورد کنند و با ترس و نگرانی از بازار خارج شوند، در بازار بینالمللی اصطلاحی وجود دارد به نام کبوترسفید که به سرمایهگذار اطلاق میشود، چرا که کبوترسفید حتی موقع تغذیه دائم اطراف را رصد میکند و با کوچکترین اضطراب و استرسی از بازار خارج میشود. در بازارهای بینالمللی نیز دقیقاً همینطور است و عمده سرمایهگذاران بینالمللی با کوچکترین احساس تنش و نه خود تنش، سهام خود را در بازارهای سهام بزرگ و کشورهایی که اعتبار اقتصاد بالایی دارند، سریع به داراییهایی مثل اونس طلا و ینژاپن تبدیل میکنند.
وی یادآور میشود: بازار سهام ایران نهتنها امسال بلکه سال بعد با ریزشهای موقت روبهروست ولی در مجموع روندی صعودی را طی خواهد کرد و حتی با احتمال حداقل ۳۵ درصد تورم پایه در سال ۹۹، مدیران شرکتها به لطف تورم از رشد و سود سهام شرکتها برخوردار خواهند بود و سهامداران نیز میتوانند با خیال راحت از این بازار بهره ببرند.
ثبات بورس در گرو مشارکت بیشتر
حمید اعرابی، کارشناس بازار سرمایه نیز در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: اگر مشارکت مردم در بازار بورس بیشتر شود و بازارگردانهای حرفهای نیز از بورس حمایت کنند و نقدشوندگی در این بازار به همین منوال فعلی ادامه داشته باشد، بورس محل خوبی برای فعالیت است.
وی میگوید: در اغلب کشورهای دنیا ۸۵ درصد مردم سهامدار بازار بورس هستند. وقتی مردم در یک جامعه در بورس آن کشور فعال هستند، همیشه دنبال ثبات و آرامش هستند، چرا که بورس از تنش متنفر است و دوست دارد حالت ثبات داشته باشد. از طرفی اگر مردم یک کشور در بورس و تولید کشورشان مشارکت داشته باشند و از این محل کسب درآمد کنند، به طور قطع از تأثیرگذاری خود بر اقتصاد مطلع بوده و با این دیدگاه اگر فعالان بازار سرمایه در کشور کثرت داشته باشند، درگیر مسائل هیجانی نمیشوند. به عبارتی هزینه فایده بروز رفتارهای هیجانی خود را بر اقتصاد کشورشان میسنجند چون ممکن است روی سرمایه خودشان نیز تأثیر منفی بگذارد، اما در کشور ما سهامداران اندک هستند و از تأثیر بروز تنش بر سرمایه واهمهای ندارند و ممکن است با بروز رفتارهای هیجانی سبب ریزش و رویش مکرر در بازار شوند. در چنین شرایطی فعالان بازار نیز نمیتوانند با دید بلندمدت اقدام به سرمایهگذاری در این بازار کنند.
نیاز به بازارگردانهای حرفهای
وی معتقد است سقوط و صعود سهام جزئی از ذات بازار بورس است، چون پول ترسوست و با هر تنشی میخواهد گوشهای پناه بگیرد. یادمان باشد شهادت سردار سلیمانی، جریان انتقام و حادثه هواپیما به اندازه کافی رویدادهای بزرگی بودند که بتوانند شاخصهای بورس را جابهجا کنند، ولی مهمتر از این ریزش که طبیعی بود، عملکرد صندوق توسعه بازار، صندوق تثبیت بازار و صندوقهای سرمایهگذاری بود که بسیار عالی عمل کردند به صورتی که هر کسی میخواست سهمی بفروشد میتوانست و این نقدشوندگی بازار که ملاک مهمی است در ۸۰ درصد سهام بازار، واقعاً محقق شد و به نظر میرسد برای پاسخ مناسب به رفتارهای هیجانی طبیعی که در صورت بروز تنشها روی میدهد میتوان از کمک بازارگردانها بهره گرفت. حال چه بازارگردان عمومی مثل صندوق توسعه بازار که پولش از محل بانکها و شرکتهای بزرگ باشد یا خود شرکتها که میتوانند یک صندوق بازارگردان برای روان کردن سهم داشته باشند.
به گفته وی ما حدود ۴۰ تا ۵۰ بازارگردان داریم ولی با توجه به اینکه ۷۰۰ شرکت داریم، برای رسیدن به عدد مطلوب فاصله زیادی را باید طی کنیم. هماکنون ۲۰ تا ۳۰ درصد از عدد مطلوب محقق شده ولی برای ایجاد بازارگردانهای حرفهای متناسب با تعداد شرکتها باید باز هم تلاش کرد، در این صورت بورس محل جذابتری برای سرمایهگذاری خواهد بود.
نظر شما