آسیبشناسی ساختارهای حکومتی یکی از عوامل ارتقای کارآمدی یک نظام سیاسی است. به ویژه آنکه این نظام سیاسی الگویی بدیع، بیسابقه و متمایز داشته باشد که در دنیا نتوان شبیه آن را یافت.
جمهوری اسلامی ایران چنین خاصیتی را دارد. در این نظام سیاسی، مجلس شورای اسلامی بر اساس تلفیق دو عنصر مذهب و سیاست شکل گرفته است. در همین راستا گرچه بر مبنای اصل ۷۱ اختیار قانونگذاری در عموم مسائل را دارد اما حدود آن طبق اصل ۷۲ قانون اساسی این گونه تعیین میشود که مغایرتی با اصول و احکام مذهب رسمی کشور یا قانون اساسی نداشته باشد و تشخیص این مغایرت نیز بر مبنای اصل ۹۶ قانون اساسی بر عهده رکن دیگر قوه مقننه، شورای نگهبان گذاشته شده است.
حال پس از تقریباً ۴۰ سال از تأسیس نخستین دوره مجلس، نقاط قوت و ضعف این نهاد بیش از پیش آشکار شده است. در مجموعه یادداشتهایی قرار است تا آسیبهای ساختاری و عملکردی مجلس بررسی شود.
منظور از آسیبهای ساختاری عواملی هستند که در بیرون یا درون مجلس موجب تضعیف آن میشوند. عواملی که در طول زمان شکل گرفته و استوار شدند و گاهی به زمینههای متعدد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وابسته هستند.
از جمله ساختارهای بیرونی در این باره میتوان به نبود نظام حزبی و فقدان احزاب واقعی و کارآمد اشاره کرد. تشکلهایی که اغلب به نام حزب در طول تاریخ ایران فعالیت داشتند و دارند و از ساختار و کارکرد یک حزب واقعی دور بوده و هستند.
نبود حزب به معنای واقعی موجب اولویت سیاست فرقهای و دورهای شده است که پیشینهای تاریخی در ایران دارد. همین امر یکی از دلایل نبود نهادینگی سیاست و برجستگی کانونی شخصیتها در فرایند انتخابات از جمله انتخابات مجلس می-شود. تمامی این عوامل موجب شده است تا احزاب نهادینه نشده و عرصه سیاست بیشتر تحت تأثیر شخصیتها باشند؛ بنابراین سیاست در ایران متغیر و ناپایدار است. مواضع افراد بر حسب شرایط تغییر میکند و موضعگیریهای آنها گاهی در یک قالب مشخص تعریف نمیشود.
افزون بر این وجود انبوهی از تشکلها، جمعیتها و انجمنها در عرصه سیاسی کشور نیز نه تنها به تقسیمبندی دیدگاهها و برنامهها کمکی نکرده است بلکه موجب اغتشاش و سردرگمی نیز شده است. همین سبب میشود تا نمایندگان در مجلس انسجام نداشته باشند و موجب تضعیف مجلس شوند.
از سویی نیز به دلیل نبود حزب، سیستم ضمانتی که بتواند نمایندگان را به وعدههای انتخاباتی متعهد نگه دارد و رأیدهندگان بتوانند مطالبات خود را از او بازخواست کنند وجود ندارد. در واقع نمایندگان همچون دیگر مقامات در قبال اقدامهای خود پاسخگو نیستند.
در حالی که در صورت وجود احزاب، بر عملکرد نماینده از طریق سازوکار حزبی، نظارت میشود. در صورت عملکرد ضعیف نماینده، حزب در دور بعدی برای حفظ جایگاه خودش هم که شده او را معرفی نمیکند.
ساختار بیرونی دیگر نظام انتخاباتی است. نخستین کاستی نظام انتخاباتی مجلس در ایران به بیثباتی قانون انتخابات بازمیگردد. در هر دوره مجلس، چندین بار قانون انتخابات تغییر کرده است اما باز هم در همین دوره انتخابات، سخنگوی شورای نگهبان از ضعف قانون انتخابات سخن میگوید.
تغییر و تحول مستمر این قانون، نشان میدهد یک نگاه جامع به اصلاح قانون انتخابات وجود ندارد و بیشتر با نگرشی سیاسی، تغییرات صورت گرفته است. در واقع در هر دوره با روی کار آمدن یک گروه سیاسی، قانون انتخابات بر مبنای نظرات آن گروه اصلاح میشود. یکی از این موارد که در دورههای گوناگون تغییر یافته، کاهش یا افزایش سن رأی است که شائبه منافع گروهی در آن وجود دارد.
همچنین اکثریتی بودن نظام انتخاباتی مجلس شورای اسلامی موجب تشدید فضای دوقطبی در زمان انتخابات میشود. با توجه به تنوع موجود در جامعه ایران این شیوه ظرفیت لازم برای ورود و کارآمدی احزاب در انتخابات را ندارد و نمیتواند زمینه مناسب برای ورود عادلانه آنها به عرصه سیاسی کشور را تضمین کند. در واقع میان نظام انتخاباتی موجود با شکلگیری نظام حزبی نسبتی وجود ندارد و این نظام انتخاباتی تقویتکننده شکلگیری احزاب نیست.
نظر شما