قدس آنلاین: این روزها مسئله سهام عدالت به دغدغه اول اقتصادی اکثریت مردم تبدیل شده است؛ به گونهای که بسیاری، در پی آشنایی با چگونگی دریافت سهام عدالت و مفهوم بورس برآمدهاند. اما این اقدام دولت، جدا از پیامدهای مثبت یا منفی آن بر اقتصاد کشور، کارشناسان اقتصاد اسلامی را نگران آینده بازار هیجانی بورس و تبعات فرهنگی آن بر اذهان عمومی کرده است. کارشناسان اقتصاد اسلامی نگران از رشد هیجانی بورس در برخی حوزهها، آن هم بدون ایجاد سازوکار هدایت این نقدینگی به حوزه تولید، آینده روشنی برای این مسئله متصور نیستند و درباره پیامدهای منفی فرهنگی آن هشدار میدهند.
در همین خصوص با دکتر سید محمد حسینی، عضو هیئت علمی دفتر تبلیغات اسلامی گفتوگو کردهایم که حاصل آن را در ادامه میخوانید.
آقای دکتر! با توجه به آزادسازی طرح سهام عدالت و اعلام این سیاست از سوی دولت، شاهد تمایل بیسابقهای از سوی مردم برای سرمایهگذاری در این بازار هستیم. جدا از تحلیل اقتصادی این پدیده، از حیث اندیشهای چه تحلیلی از این رفتار میتوان ارائه داد؟
برای پاسخ دادن به این پرسش باید مفهوم رقابت را در بستر شریعت و اخلاق تبیین و با معیار قرار دادن آن، رفتار مردم را از حیث روانشناسی اقتصادی تحلیل کنیم. پی بردن به لایههای پنهان یک معنا اسلوب و روشهای گوناگونی دارد. در اینجا به تحلیل مفهوم رقابت از طریق شبکه معنایی میپردازیم. یعنی واژهها به سبب ارتباط معنایی به صورت شبکهای به هم پیوسته ظهور میکنند و از این طریق ماهیت و حدود یک موضوع و مؤلفههای تشکیلدهنده آن با هم بررسی میشود.
اگر مفهوم رقابت را خارج از شبکه معنایی تحلیل کنیم، بعد منفی رقابت معنا پیدا میکند. یعنی بهکارگیری روشهایی که در میدان فعالیت ما را پیشرو گرداند و مانع از پیشرفت دیگران شویم. بنابراین اگر رقابت را در ارتباط با مفاهیمی از قبیل ایمان، تقوا و عمل صالح بازبینی کنیم معنایی متفاوت با معنای اول پیدا میکند که به روح شریعت به معنای عامش نیز نزدیکتر است.
بنابراین رقابت مبتنی بر شریعت اسلام، رقابتی است که نافی این سه مؤلفه نباشد. یعنی رقابت اگر قرار است رفتاری تلقی گردد که موجب تقرب به خداوند متعال شود باید قرین با ایمان باشد. تمام کسانی که در حوزه اقتصاد فعالیت میکنند، باید از خود بپرسند چه مناسبتی بین فرم، شکل و میزان فعالیت آنها با قرب الهی است. مؤلفه دیگر تقواست. در آیه ۱۳۰ سوره آلعمران (یا ایها الذین آمنوا و لاتاکلوا الربا اضعافا مضاعفه و اتقوا الله لعلکم تفلحون) انسانها را از رباخواری منع کرده است و این روابط را به تقوا گره زده است. برخی، رقابت را در بعد منفی آن منحصر کردهاند ولی اسلام رقابت را ذیل تقوا نه تنها میپذیرد بلکه بدان توصیه نیز میکند.
مؤلفه سوم عمل صالح است. بر اساس آموزههای قرآن کریم این کلان مؤلفه به مؤلفههای دیگری از قبیل استحکام و درستی، پیوند میدهد.
بعد اجتماعی عمل صالح چگونه در جامعه نمود پیدا میکند؟
جامعه صالح، اعضای صالح میخواهد؛ نمیتوان عمل صالح را از امور اجتماعی، صنایع و شغلهای حرفهای جدا کرد. یعنی معیار عمل مؤمنانه، استحکام عقلانی منطبق با شریعت و در راستای اخلاق است. البته عمل صالح مؤلفههای دیگری هم دارد که در عرصه اجتماعی قابل مشاهده است. مؤلفههایی مثل میانهروی؛ گشادهدستی و بخل هر دو در پرتگاه توقف قرار دارند؛ بنابراین اعتدال در فعالیتهای اقتصادی از معیارهای رفتار عقلایی فعال اقتصادی است. مؤلفه دیگر توجه به وجه اجتماعی است که بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه بسیاری از اعمال اقتصادی در ارتباط با دیگران تحقق مییابد. به عبارتی خوبیها از افراد برمیخیزد و در اجتماع گسترش مییابد و دوچندان میشود. مؤلفه دیگر همراه بودن با سعی و تلاش است. اکتساب انسان از تلاش خود و بهرهمندی او از حاصل سعی و کاری که انجام میدهد، امری پسندیده است.
مؤلفه دیگر تناسب عمل با شاخصهای مناسب است، قرآن سرمایه انسان را زندگی او میداند و انسان اگر در عمل و عقیده از حق پیروی کند، حیاتش سودبخش و در آینده از شر در امان است.
هر کس میتواند بر اساس بازتعریف رقابت مبتنی بر تحلیل مفهومی آن از طریق شبکه معنایی این مفهوم با مفاهیم سه گانه تقوا، ایمان، توصیه به حق و صبر، رفتار اقتصادی خود را تبیین کند. بنابراین اگر هر یک از این مؤلفهها در بستر رقابت اقتصادی در سطح فرد یا بنگاه آسیب ببیند، میتوان به تعبیر شما آن را پدیدهای هیجانی تلقی کرد که در مقابل عقل معاش معنا پیدا میکند.
به طور مصداقی مناسبات میان تقوا و رقابت را تبیین میکنید؟
تقوا دارای شئونات مختلفی است، شأن جسمی، اخلاقی، فکری، اجتماعی و شأن اقتصادی. پاسخ پرسش شما ناظر به شأن اقتصادی تقواست. تقوا در حوزه اقتصاد در محبت و روابط گرم انسانی، در عدالتورزی و عدالتمحوری، در توانمندی و مهارتآموزی اقتصادی، در تعاون و روحیه همکاری در فعالیتهای اقتصادی و در کمک به دیگران معنا پیدا میکند و رقابت، در روابط انسانی، کمک به دیگران و توانمندی اقتصادی جریان دارد. از این منظر میتوان به شکل عینی تقوا و رقابت را در ارتباط با هم دید.
همواره باید متوجه این نکته بود که اسلام در سه لایه اعتقادات مبنایی، اخلاقی و فقه به معنای احکام، تبیین میشود. بنابراین چه بسا از منظر فقهی فعالیت بورسی مردود نباشد اما اخلاق مانع از چنین فعالیتهایی شود. یعنی چنین فعالیتهای میتواند سازنده طمع در انسان باشد. یعنی انسان را در آستانه نفی خیرخواهی مطلق و مادی بودن قرار میدهد.
با توجه به حجم گسترده تبلیغات برای حضور مردم در بازار بورس، به نظر شما تبلیغ به معنای خاص آن در حوزه اقتصاد چه حد و مرزی دارد؟
تعیین حد و مرز تبلیغ مربوط به فعالیت اقتصادی فرع بر پاسخ به این سؤال است که ما تا کجا میتوانیم نیازسازی کنیم؟ تمام مشکلات بشر در نگاه تمدن غربی در گرو کمیابی است و از آنجا نیازسازی معنا پیدا میکند. اساس لیبرالیسم نیازسازی است و در مکانیسم بازار دائم نیاز ساخته میشود و به تعبیر شهید آوینی غرب نیاز میسازد تا نیاز برطرف کند. اگر در ساختن نیاز محدودیت ایجاد کردیم، در تبلیغ هم میتوانیم محدودیت ایجاد کنیم.
این نیازسازیها خودش را در زندگی روزمره نشان میدهد. درواقع فناوری با سرعت در حال پیشرفت است، اما انسان همواره خودش را ناقص میداند و نظام سرمایهداری همواره او را ترغیب میکند تا این نقصها را رفع کند و در این راستا مکانیسم بازار رخ میدهد.
البته پاسخ کامل این پرسش بر عهده فلسفه است که به اقتصادیها بگویند تا کجا باید نیاز ساخت!
در رقابت اسلامی باید همکاری و همیاری مشاهده شود
در داوری درباره رقابت باید دقت داشت و از افراط و تفریط در آن پرهیز کرد. نمیتوان معتقد شد تمام موارد رقابت مبتنی بر قدرت است و با هدف حذف دیگران انجام میشود، در نتیجه سبب تضعیف انسجام اجتماعی میشود. همچنین نمیتوان معتقد شد رقابت همیشه مبتنی بر آزادی است و در تمام موارد آن مصالح دیگران و جامعه در نظر گرفته میشود. البته باید رقابت به گونهای بیان و تفسیر شود که در دل آن نوعی همکاری و همیاری نهفته است. به این معنا که رقابت بین افراد آنان را وادار نکند که در جهت حذف یکدیگر بکوشند، بلکه بقا و پیشرفت خود را در بقای کارآمدی و موفقیت دیگران ببینند.
نظر شما