قدس آنلاین: «کشتارگاه» با بازی مانی حقیقی، حسن پورشیرازی، امیرحسین فتحی و باران کوثری، چهارمین فیلم امینی است و این فیلمساز در روزهای تعطیلی سینما و آینده نامعلومی که پیش روی اکران سال ۹۹ است، به نمایش آنلاین فیلم جدیدش رضایت داده است. وی درباره فرایند رسیدن به تصمیم عرضه اینترنتی فیلمش گفته: «طی توافقی که با سرمایهگذار اثر داشتیم، تصمیم گرفتیم «کشتارگاه» را به صورت آنلاین به نمایش بگذاریم، ضمن اینکه با توجه به وضعیت پیش آمده فکر نمیکنم امسال سینماها رونقی داشته باشد. از سوی دیگر حجم فیلمهای انباشته شده زیاد است و باید در نوبت اکران قرار بگیرند که ماجراهای پیچیدهتری را رقم میزند. با وجود این شرایط و بحرانها و اتفاقات عجیب و غریبی که در سالهای اخیر در حوزه اکران عمومی داشتیم، شانسی برای خودم نمیدیدم که بتوانم در این وضعیت فیلمم را به اکران عمومی برسانم».
آنچه برای این کارگردان اهمیت دارد، دیده شدن «کشتارگاه» است و به گفته خودش موضوع فیلم بهروزترین موضوعی است که تماشاگر میتواند ببیند و حس کند این اتفاقات در حال رخ دادن در جامعه است؛ دردی که همه ما در آشفته بازار دلار درگیرش هستیم. در واقع «کشتارگاه» سعی کرده لایههای پنهان ماجرای بازار زیرزمینی دلار را در قصهای جذاب روایت کند. به بهانه اکران آنلاین فیلم «کشتارگاه» که پیشبینی میشود همچون دیگر فیلمهای اکران آنلاین به توفیق نسبی دست یابد، با دو منتقد سینمایی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
* روایتی سرراست و بدون حاشیه
آرش خوشخو، منتقد سینمایی با بیان اینکه «کشتارگاه» فیلم خوبی است، به خبرنگار ما میگوید: شیوه روایت فیلم سرراست و بدون حاشیهپردازی است یعنی برای کنش شخصیتها دنبال روایت پیشزمینه و پسزمینه و حتی انگیزه خاصی نمیرود که موجب میشود فیلم شکل و شمایل مدرنی پیدا کند.
وی درباره اینکه فیلم آستانه هیجانانگیز و هولناکی دارد، اما در ادامه ریتمش کند میشود، خاطرنشان میکند: این طور نیست، من از تماشای فیلم احساس خستگی نکردم یا احساس نکردم که فیلم ریتم کندی دارد. این فیلم بخشی از کارکردش را روی شگفت زده کردن مخاطب متمرکز کرده است و دوربین کارگردان به جاهایی میرود که شاید کمتر کسی این فضاها را دیده باشد یا از وجودش باخبر باشد، همچون بازار زیرزمینی خرید و فروش دلار یا بازار مرزی برای جابهجایی دلار و دام و جاهای دیگر.
خوشخو ادامه میدهد: فیلم «کشتارگاه» در روایت کمی گنگ است ولی فیلمساز این گنگی را با سلیقه و برنامه انجام میدهد که مخاطب را یاد فیلمهای معاصر فرانسوی میاندازد. اگرچه ممکن است این گنگ بودن برای تماشاگر عام کمی گیجکننده باشد، ولی فضاسازی فیلم درست است. ما یاد گرفتیم که از فیلم، داستان بخواهیم در حالی که فیلمهای چند دهه اخیر سینمای جهان، مسئله روایت را به شکل مستقیم کنار میگذارند و برای مخاطب فضاسازی کرده و او را تهییج و کنجکاو میکنند. فیلم کشتارگاه در این مسیر حرکت کرده و کارش را خوب انجام میدهد که از معدود فیلمهای خوب جشنواره فیلم فجر سال گذشته بود.
این منتقد سینمایی با اشاره به قابهای سینمایی فیلم کشتارگاه میگوید: این فیلم جزو فیلمهای پرده بزرگ است همچون فیلم «خروج»، ولی امکان اکران آنلاین، این فرصت را به فیلمها داده است که از بحران مخاطب خارج شوند. شاید اگر این فیلم روی پرده سینماها میرفت، فروش آن به یکمیلیارد تومان هم نمیرسید ولی در اکران آنلاین این فرصت به آن داده شده که مخاطب جدیتر و عامتری پیدا کند، البته امیدوارم فرصت اکران روی پرده هم بیابد.
وی ادامه میدهد: این فیلم از جنس فیلمهای گیشهپسند نیست، همچون فیلم «طلا» که بازیگران چهره زیادی داشت، ولی در اکران عمومی احتمالاً به فروش بالایی نمیرسید در حالی که اکران آنلاین به این فیلمها کمک کرده تا مخاطبان بالفعل بیشتری پیدا کنند و فروش بهتری داشته باشند.
* سوار بر موج نوی سینمای ایران
خوشخو با بیان اینکه فیلم ریتم خوبی دارد و مخاطب را از یک صحنه عجیب به صحنه عجیب دیگری میبرد، توضیح میدهد: امیرحسین فتحی به عنوان بازیگر اصلی فیلم با وجود تلاش زیادی که دارد، اما برای این نقش کم است و شخصیت امیر نیاز به بازیگر مسلط تری داشت. حسن پورشیرازی بازی بسیار خوبی دارد و باران کوثری هم که در نقش یک دختر عرب ظاهر میشود یکی از بهترین بازیهای خود را در این فیلم ایفا میکند.
وی درباره اینکه فیلمساز پایانبندی پرریسکی دارد، توضیح میدهد: کشتارگاه فیلم مدرنی است که در فضای امروز سینمای ایران جایش خالی بود، اگرچه ممکن بود با مخاطب عام روی پرده سینما ارتباط کافی را برقرار نکند، ولی در اکران آنلاین احتمالاً مخاطبان بیشتری دارد.
این منتقد درباره مضمون فیلم کشتارگاه که به رؤیاهای طبقه فرودست جامعه میپردازد، یادآور میشود: فیلمهای جشنواره فجر سال گذشته که کارنامه سینمای امسال را نشان میدهد، بیشتر به طبقه فرودست جامعه پرداخته بود. معمولاً از سینما مینالیدیم که چرا فقط به طبقه متوسط و آپارتماننشین میپردازد، ولی اکنون اکثر فیلمها در بازار زیرزمینی دلار، قاچاق موادمخدر و قمار میچرخد و دوربین سینماگران به جاهایی میرود که برای مخاطب دیدنی است. موج فعلی سینمای ایران داستان آدمهای طرد شده و منزوی است از «شنای پروانه» بگیرید تا فیلم «خروج».
وی اضافه میکند: این موج پس از موفقیت فیلم «ابد و یک روز» شروع شد و با «مغزهای کوچک زنگزده» ادامه یافت. البته پیش از این عبدالرضا کاهانی در فیلمهای «استراحت مطلق» و «بیخود و بیجهت» این کار را کرده بود، اما در آن زمان دیده نشد در حالی که امروز به موجی در سینمای ایران تبدیل شده که تماشاگر هم دارد.
* یک فیلم حادثهای متوسط
جبار آذین، منتقد سینما با بیان اینکه عباس امینی از سینماگران جوان و کاربلد سینمای ایران است که مضامین فیلمهایش اجتماعی است، به خبرنگار ما میگوید: این فیلمساز مانند همنسلان خود، جامعه را نه از ابعاد مختلف بلکه از دریچه نگاه خاص خود مینگرد که با واقعیتهای جامعه و نگرش علمی به مسائل اجتماعی متفاوت است.
به باور او، در یک فیلم اجتماعی ممتاز، شخصیت اصلی خودِ جامعه است که چندان مورد توجه تولیدات شبهگونه اجتماعی قرار نمیگیرد. آذین با بیان اینکه عنوان آخرین ساخته امینی، نام پرمسمای «کشتارگاه» است، میگوید: این فیلم سمت و سوی اجتماعی دارد و به یکی از معضلات جدی کشورمان میپردازد که از امتیازات فیلم به شمار میرود، زیرا توجه به مسائل و مشکلات اجتماعی و دغدغههای مردم باید در دستور کار هنرمندان باشد. توجه سینماگر به معضل آشفته بازار دلار مهم است، ولی نگاه فیلمساز به موضوع بسته و محدود است در حالی که بهتر بود ابعاد مهمتر موضوع باز شود نه اینکه فقط نیم نگاهی به روابط ناسالم اقتصادی داشته باشد.
این منتقد سینمایی خاطرنشان میکند: این فیلم با توجه به مضمون بهروز و جذابی که دارد میتوانست محتوای غنیتر و قویتری داشته باشد، ولی نگاه گنگ و محدود کارگردان به موضوع پولشویی و بازار زیرزمینی دلار، آن را به یک فیلم حادثهای متوسط تبدیل کرده است.
آذین با بیان اینکه یکی از ضعفهای کشتارگاه در شخصیتپردازی است که موجب میشود شخصیتها به تیپ گرایش پیدا کنند، میگوید: شخصیتپردازیهای فیلم خوب و کامل نیست و فقط گوشهای از ابعاد وجودی آنها به تصویر درآمده است و مخاطب بسیاری از مناسبات پشت پرده را نمیداند. وی یادآور میشود: این فیلم در مجموع بازیهای قابل قبولی دارد که نگاهی حاشیهای به یک معضل اجتماعی دارد. کارگردانی، میزانسن و قاببندیهای سینمایی فیلم و فضاسازی نسبتاً خوب آن موجب میشود تماشاگر فیلم را تا پایان همراهی کند در حالی که از نظر مضمون و ساختار هنری میتوانست اثری قویتر و تأثیرگذارتر ساخته شود.
نظر شما