«کشتارگاه» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی عباس امینی و تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی است که برای نخستین بار در جشنواره فجر سال گذشته روی پرده رفت و یکی از متفاوتترین فیلمهای جشنواره سی و هشتم بود که مورد توجه مردم و منتقدین قرار گرفت. این فیلم چندی پیش اکران آنلاین شد و سپس در نوبت اکران «سینماماشین» قرار گرفت.
فیلم روایتی از مشکلات اجتماعی کشور و درباره مرد جوانی به نام امیر است؛ امیر به تازگی از فرانسه دیپورت شده و ناخواسته وارد ماجرایی میشود که زندگی او را به چند قتل ناخواسته و فساد در بازار زیرزمینی دلار گره میزند.
در این فیلم علاوه بر امیرحسین فتحی که نقش اول را بازی میکند، باران کوثری، حسن پورشیرازی و مانی حقیقی هم نقشآفرینی دارند. بخشهایی از «کشتارگاه» در جنوب ایران فیلمبرداری شده است، جایی که کارگردان آبادانی فیلم، نسبت به آن منطقه و مردمانش آشناست.
درباره وضعیت فروش فیلم در اکران آنلاین و جزئیات ساخت این اثر سینمایی با عباس امینی، کارگردان «کشتارگاه» که پیش از این تجربه ساخت فیلمهای قابلتوجهی چون «والدراما» و «هندی و هرمز» را داشته است، گفتوگو کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
از فروش فیملتان در اکران آنلاین راضی بودید؟
آمار فروش چندان دلچسب نیست، چون در دقایق اول اکران آنلاین، نسخه قاچاق فیلم منتشر شد و از شبکههای ماهوارهای هم پخش شد، به همین دلیل بخشی از مخاطبان را از دست دادیم. آنچه مهم است اینکه مردم بفهمند با دانلود غیرقانونی فیلم، به سرمایه شخصی افراد آسیب میزنند. به نظرم در این رفتار مردم، خشمی وجود دارد که بیشتر شبیه به یک رفتار اعتراضی است تا یک رفتار ضداخلاقی. عدهای نمیتوانند بین سرمایه شخصی و سرمایه دولتی تفکیک قائل شوند.
البته دانلود غیرقانونی و انتشار نسخه قاچاق فیلم در همه کشورها وجود دارد؟
بله، ولی در بسیاری از کشورها ساز و کاری برای مقابله با این معضل وجود دارد، یعنی ماهواره نمیتواند نسخه قاچاق را پخش کند یا سایت منتشرکننده نسخه غیرقانونی، پیگرد قانونی میشود. ضمن اینکه چون آن فیلمها پخش جهانی دارند در ساعات اولیه به سود خودشان میرسند. مگر مخاطب ما در ایران چقدر است؟ اکران سینمایی ما بسیار ناچیز است، چه برسد به اکران آنلاین. سال گذشته گردش مالی کل سینمای ایران ۲۵۰میلیارد تومان بود که هزینه ساخت یک فیلم سینمایی در هالیوود نیست. سینمای ایران، صنعت کوچکی با هیاهوی بزرگ است.
عدهای بر این باور بودند که برخی از فیلمها فقط به درد اکران آنلاین میخورند و با درخواست نوبت در اکران سینمایی فقط این صف را شلوغ میکنند. مثلاً گفته میشد فیلم خروج حاتمیکیا که در اکران آنلاین بالای ۲میلیارد تومان فروخت، اگر در اکران سینمایی قرار میگرفت زیر یکمیلیارد تومان هم نمیفروخت. شما فکر میکنید «کشتارگاه» از آن دست فیلمهایی بود که اکران آنلاین آن موفقتر از اکران سینماییاش باشد؟
به نظرم این موضوع غیرقابل پیشبینی است، باید دید چه موجی برای یک فیلم ایجاد میشود، ضمن اینکه تبلیغات فیلم هم بسیار مهم است. مثلاً فیلم ما هیچ هزینه تبلیغاتی نداشت در حالی که برخی فیلمهای دولتی، هم سالنهای سینما را در اختیار دارند و هم به دفعات تبلیغات تلویزیونی و شهری میشوند، ولی فیلمهای خصوصی امکانات تبلیغاتی ندارند، به همین دلیل پیشبینی این مقایسه دشوار است که فلان فیلم در اکران عمومی از اکران آنلاین موفقتر میشود یا نه. فیلمهایی که شاید در جذب مخاطب چندان موفق نبودند با حجم تبلیغاتی به فروش خوبی رسیدند. این تبلیغات برای «کشتارگاه» وجود نداشت و هزینه تبلیغات آن بسیار ناچیز بود.
شما از میزان فروش فیلمتان در اکران آنلاین راضی نبودید، آیا مجبور به اکران آنلاین شدید، چون امیدی به اکران عمومی فیلم نداشتید؟ به نظرتان فیلمهایی همچون «کشتارگاه» که دغدغههای اجتماعی دارند، قربانی چرخه اکران میشوند؟
به نظرم این مسئله خیلی واضح است، تولید و پخش فیلمهای سینمایی پس از انقلاب با شعار و تأثیرات فرهنگی، ادامه حیات داد ولی کمکم این شعار و تأثیر فرهنگی به یک مسئله اقتصادی بدل شد به طوری که نگاه فرهنگی در آن نازلترین جایگاه را دارد. اگر به فیلمهای پرفروش ۱۰ سال اخیر سینمای ایران نگاه کنید میبینید که در آنها هیچگونه دغدغه فرهنگی وجود ندارد. تعداد فیلمهای مستقل و فرهنگی بسیار کم هستند. در حالی که چند سال پیش فیلمهای مجید مجیدی که بازیگران ناشناخته داشت، به راحتی در سینماها اکران میشد و فروش داشت، ولی اکنون از این گونه فیلمها استقبال نمیشود. این نشان میدهد که مسئله اقتصاد بر فرهنگ در سینمای ایران میچربد. ضمن اینکه فیلمهایی که دغدغه فرهنگی دارند با شرایط سختتری به مرحله تولید میرسند.
در سالهای اخیر موج نو فیلمسازی ایران به طبقه فرودست توجه ویژهای داشته است و فیلم کشتارگاه نیز در همین مسیر قرار دارد. با وجود دشواریهای تولید در این حوزه که خودتان به آن اشاره کردید، چرا همچنان این گونه فیلمسازی مورد اقبال فیلمسازان جوان است؟
به نظرم این موج نو در سینمای ایران نیست، فیلمهای زیادی داریم که سالها قبل درباره طبقه فرودست ساخته شدهاند، ولی عمده این فیلمها بخت بلندی در گیشه نداشتند. توجه به مسائل طبقه فرودست جامعه و دغدغههایشان همیشه وجود داشته، ولی آثار تولیدی این حوزه در سالهایی فروش داشته است و در سالهایی نه. این موجی که آن را به سالهای اخیر نسبت میدهند توسط رسانهها و شبکههای اجتماعی ایجاد شده، در حالی که اینطور نیست و این توجه از سالها پیش در میان فیلمسازان وجود داشته است.
فیلمسازی درباره طبقه فرودست جامعه، جذابیت زیادی برای مخاطب دارد، چون دوربین فیلمساز به مناطقی میرود که کمتر دیده شدهاند یا سراغ قصه آدمهایی میرود که کمتر شنیدهایم. شما چطور به بازار زیرزمینی دلار و فسادهای پشت پرده آن رسیدید؟
به خاطر پیشینه مستندسازی که داشتم، مسئله پژوهش در فیلمنامه داستانی برایم بسیار مهم بود، به همین دلیل قصههایی که سراغشان میروم به واقعیت و اتفاقات روز متصل هستند. سعی میکنم این موضوعات را با قصه، سینمایی کنم تا برای مخاطب جذاب باشد. تمام لوکیشنهایی که در فیلم میبینید را پیش از این دیده بودم و برایشان وقت گذاشتم.
این تعدد لوکیشن موجب نشد ساخت فیلم برایتان پرهزینه شود آن هم برای کارگردان جوانی چون شما که شاید پیدا کردن سرمایهگذار برایش چندان آسان نباشد؟
کشتارگاه جزو فیلمهای ارزانقیمت است و با نصف بودجه فیلمهای متوسط ساخته شده است. به هر حال هزینههای سینما خیلی بالاست، ولی این فیلم گران تمام نشده است.
درباره ترکیب بازیگران فیلم هم صحبت کنید، چطور به امیرحسین فتحی برای نقش اول رسیدید، فکر میکردید که از پس این نقش بربیاید؟
دوست داشتم برای نقش اول فیلم از یک چهره جدید در سینما استفاده کنم. ضمن اینکه امیرحسین فتحی، ظرفیتهای خوبی در ایفای نقش داشت. انگیزه او را در سالهای اخیر و روی صحنه تئاتر دیده بودم و حواسم بود که از او استفاده کنم. به نظرم با توجه به تلاشی که خودش دارد، بیواسطه مسیر درستی را طی میکند.
یعنی پدرش حسن فتحی، واسطه ورود او به عرصه بازیگری نبود؟
این تصور غلطی است که درباره بچههای سینما وجود دارد، چون ورود به عرصه سینما سخت است و علاقهمندان زیادی هم دارد. این شائبه درباره فرزندان سینماگران به وجود میآید که با رابطه و واسطه آمدهاند. تعداد زیادی از علاقهمندان به سینما، استعداد کافی را در این عرصه ندارند و فکر میکنند عدهای جای آنها را گرفتهاند. واقعیت این است که اگر آقای فتحی در کار ساختمانسازی بود احتمالاً پسرش را تشویق میکرد که مهندس عمران یا معماری شود. اینطور نبوده که امیرحسین از سوی پدرش حمایت ویژهای شده باشد.
نخستین گزینه شما برای انتخاب نقش اصلی فیلم، امیرحسین فتحی بود؟
نه، گزینه نخست من امیر جدیدی بود که آن زمان مشغول بازی در فیلم روز صفر بود. البته نسخه فیلمنامهای که به او دادم برایش خیلی جذاب نبود و همکاری میان ما اتفاق نیفتاد. پس از بررسی گزینههای دیگر، به اینجا رسیدیم که چهره جدیدی به سینما معرفی کنیم و به امیرحسین فتحی رسیدیم که دارای فیزیک و چهره فتوژنیک بود و از پشتکار و توانایی او در بازیگری مطلع بودم.
عدهای میگفتند بازی قوی دیگر بازیگران مکمل، ضعفهای بازی امیرحسین فتحی را پوشانده بود، موافقید؟
این طور نبود که یکی بهتر بازی کند و یکی ضعیفتر بلکه بازیها به تعادل خوبی رسیده بود. به نظرم در یک همکاری سالم، بازی ضعیف و قوی نداریم. هر کدام از بازیگران با منطق آن شخصیت بازی میکردند.
درباره منطق شخصیتهای فیلم هم ابهاماتی وجود دارد، آیا کاری که شخصیت دخترعرب فیلم با بازی باران کوثری در پایان فیلم انجام داد، با منطق شخصیتی او مطابق بود؟
چرا وقتی قرار است کسی کار عجیبی انجام دهد انتظار داریم که شخصیت عجیبی داشته باشد؟ من میخواستم تصویری از یک دخترعرب خوزستانی را نشان بدهم که قدرتمند است، دنبال حق و حقوق خودش میرود و از خطر کردن نمیرسد. کاراکتر این دختر، ذهنیتها را درباره یک دختر روستایی شکست، اینکه مورد ظلم واقع نمیشود و حق خودش را میگیرد. ضمن اینکه زنان عرب از نظر شخصیتی بسیار قوی هستند و شخصیت دختر فیلم هم کاراکتر ناآشنایی نبود.
نظر شما