قدس آنلاین: آقای حنیف اتمر چند روز پیش با دهها همراه از مقامهای بلندپایه افغانستان وارد تهران شد. یک هفته پیش از آمدن او، وزارت دفاع کشور کوچک آلبانی در جنوب اروپا، اعلام کرد دو گروه از نیروهای ویژه ارتش خود را به افغانستان میفرستد. آلبانی عضو پیمان نظامی ناتو و جمعیت آن تقریباً برابر با یکی از کلانشهرهای ایران، مثلاً اصفهان است. شهرت این کشور نزد ایرانیان اما به سبب استقرار نیروهای بدنام فرقه منافقین است. در سالهای حضور آمریکا در افغانستان «تیرانا» هیچگاه نقشی در معادلات نظامی ناتو در آن کشور نداشته، اما اکنون که آمریکا با طالبان دم از صلح زده، هزاران تن از نیروهای خود را خارج کرده و ترامپ به خبرنگاران تأکید میکند پلیس منطقه نیستیم و باید از جنگهای بیحاصل خارج شویم؛ کشور کوچک آلبانی تازه به فکر اعزام نیرو به افغانستان میافتد. پیامد این اعزام نیرو هم، آقای اتمر به عنوان سرپرست وزارت خارجه افغانستان با تأکید غنی در کابینه که باید به ایران رفته و پیگیر امور مهاجران باشد، راهی تهران میشود.
در افغانستان همه میدانند سرپرستهای وزارتخانهها در کمتر از دو هفته آینده جابهجا میشوند و آقای اتمر هم به احتمال زیاد جایش را به چهرهای جدید خواهد داد. از سوی دیگر افغانستان یک وزارت مستقل به نام وزارت امور مهاجرین و بیجا شدگان دارد و اگر بنا بود دغدغه آقای غنی اوضاع مهاجران باشد، باید وزیر مربوطه راهی ایران میشد، نه وزیری نامربوط که چهرهای کاملاً امنیتی با سوابق امنیتی است و با یک لشکر همراه از وزارتخانههای مختلف برای امضای انبوهی از قراردادها و پیمانهای تجاری و آموزشی و گمرکی و... که تقریباً کمترین منفعتی برای مهاجران ندارد. به عبارت دقیقتر، اشرف غنی از فشار رسانهای و هیجانهای ایجاد شده در فضای مجازی توسط مهاجران و برخی گروههای دستنشانده اداره امنیت خود در کابل بهره برد تا در فجازی هیاهو به راه انداخته و سپس با گسیل هیئتش به تهران، زمینه قراردادهای مهمی را فراهم نموده، پیش از آمدن وزرای جدید و استقرار تیم عبدالله در بخشهایی از کابینه، این موفقیت را به نام خود سند بزند. همچنین رئیس هیئت را یک چهره با سوابق صد درصد امنیتی برگزید و هشدار آلبانی را هم پیشاپیش صادر نمود تا بلکه در گرفتن این امتیازات کارش سادهتر شود.
در کمال تأسف، عمده مهاجران و نخبگان آنها ضمن هیاهو برای هیچ، در پازل غنی و برای رسیدن او به اهدافش بهترین نقش را ایفا کردند. حالا هیئت غنی با دستی پر از قراردادهایی که به استحکام موضع او در سیاست امروز افغانستان کمک شایانی میکند به کابل برگشته و اما در این میان آنچه نصیب مهاجران شده، چراغ سبزی است که همین هیئت منجی مهاجران برای اخراج 1.5 میلیون مهاجر به تهران نشان داد و پیامد آن یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تهران اعلام کرد، حدود 1.5 میلیون نفر از مهاجران غیرقانونی طی دو دوره 6 ماهه از ایران اخراج خواهند شد. نتیجه این بازی از آغاز روشن بود. در این همه سال چرا آقای غنی به مشکلات و حوادث بسیار مهمتر مهاجران در ایران بیاعتنا بود؟ چرا ناگهان با وجود انبوه مشکلات در داخل و دریای مشکلات مهاجران افغانستانی در هند و ترکیه و یونان و اخراج مستمر آنها از آلمان و غیره، دلسوزی ارگ برای مهاجران ساکن ایران به اوج رسیده بود؟ دریغ آنها که باید این سیاست دوگانه و سوءاستفاده آشکار از مهاجران را برای آنها تشریح میکردند، خود بخشی از این بازی شدهاند. حالا تیم ارگ با دست پر به کابل برگشته و مهاجران با مشکلاتی که دو برابر شده و نیم آنها با خطر اخراج باقی ماندهاند. مهمتر از آن با رفتارهایشان در فجازی کاری کردند تا ملت و دولت ایران دوست و دشمن روزهای سخت خود را بشناسند.
نظر شما