به گزارش قدس آنلاین، عروسک دوتوک، دستساز سنتی زنان خراسان جنوبی تازهترین تولید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که قرار است به زودی با عنوان کتاب عروسک در سه نوبت پیاپی در شمارگان ۲هزار و ۵۰۰ نسخه و در مجموع هفتهزار و ۵۰۰ نسخه و در بستهبندی متفاوتی عرضه شود.
عروسکهای بومی و دستساز «دوتوک» ریشه در فرهنگ مناطقی از استانهای خراسان جنوبی و مناطق بلوچنشین استان سیستان و بلوچستان دارد و یادآور لالاییها، شعرهای قدیمی و خاطرات زندگی روستایی و عشایری است. این عروسکهای سنتی توسط زنان استان خراسان جنوبی با استفاده از مواد حافظ طبیعت تولید می شود. هر کودک و زن این روستاها عروسکی میسازد و داستان زندگیاش را در قالب این عروسک روایت میکند.
زهره پریرخ نویسنده این کتاب و پژوهش آن برعهده افسانه احسانی بوده است.
افسانه احسانی از سال ۸۰ وارد صنعت گردشگری شده و گردشگری پایدار و توان افزایی جوامع بومی از طریق آن، کار اصلی اوست. او مؤلف کتاب «اکوتوریستم راهی برای گردشگری پایدار» است و به عنوان یک کارآفرین روستایی شناخته میشود.
وی درباره ماجرای احیای عروسکهای بومی میگوید: این داستان از سال ۱۳۸۴ آغاز شد. گردشگران فرهنگی با سفر به مناطق مختلف علاقهمند به تهیه سوغات فرهنگی آن منطقه بودند و ما پیشنهاد کردیم به جای اینکه گردشگر جنس چینی بخرد، روی محصولاتی که جنبه هویتی دارند تمرکز کرده و براساس آن یک محصول را با سه ویژگی در نظر گرفتیم که در وهله اول گردشگر به آن علاقهمند باشد، دارای هویت بومی و در نهایت تولید آن با نفع اقتصادی برای بومیان همراه باشد.
احسانی میافزاید: سال ۸۴ برای تدریس در یک دوره آموزشی گردشگری به خوزستان دعوت شدم، یکی از بانوان روستایی یک عروسک پارچهای دست دوز به نام «لیلی» به من هدیه دارد و من از دریافت آن بسیار خوشحال شدم. بعدها نوه آن خانم به نقل از مادربزرگش گفت که تا بحال هیچ کس از گرفتن این عروسک خوشحال نشده و همه گفتهاند این عروسک زشت است! خوشبختانه این عروسک ثبت ملی شد و به تولید انبوه رسیده است اما آن زمان ناشناخته بود و امروز همان کسانی که میگفتند این عروسک زشت است عاشقانه آن را دوست دارند و معتقدند باید زودتر احیا میشد. نکتهای که فکر میکنم باید به آن حتماً اشاره کرد این است که نباید فراموش کنیم زیبایی امری نسبی است و نگاه ما نسبت به زشتی و زیبایی برگرفته از تجربیاتمان است.
وی در ادامه به جرقههایی که باعث شروع این کار شد اشاره میکند و میگوید: سالها بعد در سفری که به ترکیه برای شرکت در یک کنفرانس داشتم، متوجه شدم که عروسکهای دست دوزشان را در خیابانها میفروشند و این فکر به ذهنم رسید که چرا ما چنین کاری نکنیم! مدتی بعد در سفر به قشم که برای یک پروژه زیست محیطی حضور داشتم از زنان کهنسال قشم خواستم که عروسکهای بومی را درست کنند، اما آنها نمیتوانستند عروسکها را به یاد بیاورند، در نهایت با تلاش و ممارست بسیار توانستیم این عروسکها را از حافظه تاریخی مادربزرگها بیرون بیاوریم.
احسانی میگوید: عروسکها در قشم احیا شد و سال ۸۹ جشنواره عروسکها را راهاندازی کردیم و در عین حال که بسیاری به ما انتقاد کردند که این عروسکها بسیار زشت هستند اما توانستیم با کمک پژوهشگاه میراث آنها را ثبت ملی کنیم و هنرمندان و بچهها از آنها استفاده کردند و آن چیزی که مدتها به چشم همه زشت بود دیگر زیبا شده بود.
وی درباره مقدمات آشنایی با روستاهای مختلف میگوید: ماجرا ادامه پیدا کرد تا سال ۹۱ که گروهی از مسئولان سازمان جنگلها و مراتع از قشم بازدید کردند و از نزدیک با این فعالیتها آشنا شدند و برایشان جذاب بود و پیشنهاد دادند طرح توانمندسازی زنان روستایی را در ۵ روستا انجام دهیم.
تجربه تاجمیر
این پژوهشگر در ادامه یادآور میشود: یکی از این روستاها تاجمیر بود که کار در در آن به سختی پیش میرفت، به دلیل این که بانوان بلوچی زیاد صحبت نمیکردند، جلوی دوربین نمیآمدند و ذهنشان در یادآوری عروسکها و ساخت آن یاری نمیکرد. تقریباً ۸ ـ۹ ماه به همراه یک تیم بزرگ به روستای تاج میر میفتیم تا بالاخره عروسکها از حافظه تاریخی آنها بیرون آمد، بازآفرینی شد و در نمایشگاهها و همایشهای مختلف در موردش صحبت کردیم، مهارت ساختش ثبت ملی شد و چندین بار از طرف یونسکو دعوت شدیم که تجربیاتمان را با آنها به اشتراک بگذاریم و کم کم جایگاه خودش را پیدا کرد، به طوری این زنان در روستایشان دو فروشگاه دارند که این عروسکها در آن عرضه میشود.
احسانی میگوید: روستای تاجمیر در ۹۰ کیلومتری مرز افغانستان واقع شده با این که با معضلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند اما در بیرجند مکانی برای عرضه این عروسکها تدارک دیدند که بومیان از طریق ساخت این عروسکها ارتزاق میکنند و تا به حال بیش از ۲۰ ـ۳۰ هزار عروسک تولید شده و محصولی است که جواب خودش را پس داده است.
وی درباره نحوه استفاده از این عروسکها در تولید جدید کانون میگوید: اندازه عروسکهای اصلی بزرگتر بوده و میخواستیم آنها را به گردنبند و اکسسوری تبدیل کرده، در کتاب عروسک جایگذاری کنیم، در نتیجه با مشورت با کارشناسان کانون این اندازه را انتخاب کردیم و کاربری آن برای این نیست که بچه بخواهد با آن بازی کند. این کتاب روایتی از داستان موفقیت روستای عروسکی تاج میر است و مخاطبش گروه سنی نوجوان است.
وی می گوید: کانون در قالب یک تفاهم نامه این عروسکها را سفارش داده و قرار است تعداد ۷۵۰۰ عدد تولید شود و از سال گذشته حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر این عروسکها را برای کانون تهیه و تولید میکنند. من در سالهای ۹۱ تا ۹۳ تقریباً ماهی یک بار به روستای تاجمیر میرفتم و زمانی که به پایداری رسیدند سالی یک بار به آنها سر میزدم، آنجا یک تعاونی روستایی دارند که ۳۷ روستا را شامل میشود و بخشی از مدیریت این کار توسط تعاونی انجام میشود.
احسانی میافزاید: طبق پژوهش و مشاهدات ما، در هرنقطه از ایران عروسکها به نامهای بومی آن منطقه نامگذاری میشود، به طور مثال عروسکهای بومی در قشم، کرمان، هرمزگان و ... به نام محلی شان ثبت شده است. «دوتوک» نیز در زبان بلوچی به معنای دختر کوچک است.
عروسکهایی که بوی مادران را داشت
وی درباره کاربری عروسکها میگوید: اینها عروسکهای بچههای دیروز و مادران امروز است. یکی از دلایل ورود ما به این قضیه این بود که اعتماد به نفس، خودباوری و احساس خوب به مادران امروز و بچههای دیروز منتقل شود. امروز با بحران هویت روبهرو هستیم و مادران برای فرزندانشان چیزی نمیسازند. در گذشته مادران با تکه پارچههای دورریز عروسک درست میکردند و تکهای از موی خودشان را قیچی کرده و روی سر عروسک میگذاشتند تا فرزندانشان با عروسکی که بوی مادر را همراه خود داشت دوری را تاب بیاورند. این در واقع فلسفه ساخت عروسک بومی است.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه عروسکهای بومی اساساً برای رقابت با عروسکهای خارجی تولید نمیشوند و هدفشان چیز دیگری است، میگوید: آمریکا برای صنعت باربی سرمایه گذاریهای انسانی و مالی کلان انجام میدهد، اما سوال اینجاست حالا که ما چنین امکانی نداریم آیا باید خودمان را زیرمجموعه آنها بدانیم یا این که انتخاب کنیم تولید داخلی را رونق ببخشیم؟ به نظرم باید از یک جایی شروع کرد، ما بیش از ده سال است که فعالیت در این حوزه را آغاز کردیم و به نسبت کاری که به عنوان یک گروه کوچک انجام دادهایم اثرات قابل توجهی بر جای گذاشتیم. عروسکهای بومی در ایران جا افتادند و در اقامتگاههای بوم گردی وجود دارند، از طرفی بچه ها از این عروسکها استقبال میکنند.
وی درباره جایگاه عروسکهای بومی و اهمیت آنها به عنوان یک شناسه فرهنگی میگوید: این عروسکها نماینده فرهنگ بومی هستند و اتفاقاً هر روز هم اصیلتر میشوند اما در مورد استقبال کودکان از این عروسکها باید گفت ما هیچ ادعایی نداریم و در این یک دهه به این توجه شده که خاطرات مادران دیروز باز آفرینی و ارتباط بین نسلها برقرار شود، رسیدن به هویت، خودباوری و استفاده از دست و ... جزو محاسن این طرح است. تاکنون تلاش ما بر این بوده که این عروسکها را از مرگ خاموش نجات دهیم و آنها را معرفی کنیم چون با درگذشت هر یک از مادربزرگان بخشی از این ماجرا هم به خاک میرود و شاید دیگر هیچگاه نتوانیم آن را بازآفرینی کنیم.
احسانی با تأکید برضرورت حمایتهای مالی برای گسترش و توسعه پروژههای بومی میگوید: در حال حاضر شرایط به گونهای شده که ما بومیان را به ساخت عروسک و گردشگر را به خرید آن تشویق کردیم اما از اینجا به بعد اگر گروههایی کنار ما باشند و سرمایه گذاری کنند و اگر یک هزارم کاری که باربی انجام میدهد را برای ما انجام دهند ما هم آرام آرام این عروسکها را به ذائقه کودک نزدیک میکنیم.
وی در پایان میافزاید: تجربه نشان داده عروسکهایی که بچهها بتوانند آن را در آغوش بگیرند فروش بیشتری دارد، کودکان زیر ۵ سال عروسکهای نرم و بدون صورت را بیشتر دوست دارند، اگر حامی مالی داشته باشیم میتوانیم عروسکهای بومی را به سلیقه بچهها نزدیکتر کنیم. فراموش نکنیم آگاهی سلیقه را تغییر میدهد؛ متأسفانه ما با بحران ناآگاهی روبهرو هستیم و همین ناآگاهی سلیقه جامعه ما را تغییر داده است و چشمها به باربی عادت کرده است.
انتهای پیام/
نظر شما