تعاونیها در اقتصاد ایران برخلاف اقتصاد بسیاری از کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه دنیا، هنوز جای پای خود را پیدا نکرده است. این درحالی است که این حوزه تا سال ۱۳۹۰ دارای وزارتخانه مستقل تعاون بود و پس از این سال با دو وزارتخانه کار و امور اجتماعی و رفاه ادغام شده است.
با وجود این، پرسش این است که چرا تعاونیها هنوز نتوانستهاند جای پای خود را در اقتصاد ایران پیدا کنند، به طوری که از ۱۹۸ هزار تعاونی ثبت شده، حدود ۴۳ درصد آنها غیرفعال و راکد هستند؟
مهجوریت و مظلومیت تعاون
روح الله ایزدخواه، پژوهشگر اقتصادی و عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی در پاسخ به قدس میگوید: تعاون در حال حاضر در کشور بسیار مهجور و مظلوم است، چون پس از جنگ با رویکردهایی که در اقتصاد به اسم خصوصیسازی و کوچکسازی بدنه دولت دنبال شد، بخش تعاونی دیده نشد و ما بهدلیل عدم نگاه درست به تعاون، استفاده از الگوهای قدیمی و شکستخورده بلوک شرق در تعاون و افراط در سیاستهای اقتصاد بازار آزاد موجب شدیم تعاون و تعاونیها در کشور پا نگیرد تا جایی که امروز زمزمه شکست الگوی تعاون از محافل سیاستگذاری و علمی کشور شنیده میشود.
البته الگوی تعاون در کشور شکست نخورده است. تعاونیها آن طور که باید در کشور رشد نکردهاند که این به معنای شکست ذاتی الگوی تعاون نیست. ما در حوزه اشتغال باید محوریت را به تعاونیهای بزرگ میدادیم، اما این کار را نکردیم و سراغ بنگاهای شخصی رفتیم؛ در حوزه تولید هم باید خوشههای تولید تعاونمحور را هدف قرار میدادیم، چون متناسب با ساختار اقتصادی کشور است اما چنین نکردیم و به سمت بنگاههای بزرگ و یا به سمت بنگاههای بسیار خرد و جدا از هم رفتیم. در حوزه خصوصیسازی نیز همینطور. در سیاستهای کلی خصوصیسازی از تعاونیها نام برده و حتی مقرر شده ۳۰ درصد منابع خصوصیسازی به بخش تعاونیهای فراگیر تعلق گیرد، اما چنین اتفاقی نیفتاده و حتی بنگاههای دولتی به اشخاص واگذار شده است، در حالی که میشد با رویکرد مردمیسازی اقتصاد در این حوزه به تعاونیها میدان داد.
ایزدخواه میافزاید: در سیاستها و برنامههای پنج ساله موضوع توسعه تعاونیها به خوبی دیده شده اما در واقع هیچ شانسی برای اجرای این برنامهها قائل نیستیم، به همین خاطر است که از ۳۰ درصد منابع بخش خصوصیسازی که قرار بود در اختیار تعاونیهای فراگیر قرار گیرد حتی یک ریال آن به تعاونیها داده نشد.
عملکرد وزارت تعاون در توسعه تعاونیها
وی در خصوص عملکرد وزارت تعاون در توسعه تعاونیها میگوید: این وزارتخانه در ۳۰ سال گذشته به جای اینکه بخش تعاون را پرورش دهد و زمینه را برای ظهور تعاونیهای قدرتمند فراهم کند، به سمت استفاده از روشهای سنتی و تولیگری رفته است. یعنی به جای دفاع از جایگاه تعاونی در اجرای سیاستهای کلان اقتصادی مثل خصوصیسازی در دولت و جنگیدن با دیگر بخشهای اقتصادی برای بالا بردن سهم تعاونیها، فقط به سمت نظارتهای خرد و دست و پاگیر در درون تعاونیها رفته است و همین موضوع سبب شده بخش تعاون نتواند خودش را در اقتصاد کشور پیدا کند.
مهجورترین وزارتخانه
ایزدخواه، وزارت تعاون را مهجورترین وزارتخانه دولت در سه دهه اخیر و بهویژه پس از ادغام تعاون با وزارتخانههای کار و رفاه میداند و میگوید: ادغام وزارت تعاون با دو وزارتخانه کار و رفاه اصلاً به نفع تعاون نبود و این بخش بیش از گذشت تضعیف شده است، بهطوری که به صراحت میتوان گفت الان عملاً چیزی به عنوان وزارت تعاون نداریم.
وی دولت را عامل اصلی ناکارآمدی تعاونیها خوانده و میگوید: روی کاغذ قوانین خوبی در خصوص تعاون داریم، اما در عمل یک دهم آن هم اجرایی نشده، چون پس از جنگ رویکرد دولتهای تکنوکرات ما ضد تعاون بوده است. آقای ربیعی زمانی که وزیر رفاه اجتماعی شد رسماً اعلام کرد چیزی از تعاون نمیداند و حوزهاش کار و اشتغال است. آقایان دیگر هم گفتند تعاون در ایران شکست خورده و باید این الگوی اقتصادی را کنار بگذاریم. بر این اساس معتقدم نگاه تکنوکرات اساساً ضد تعاون است و عامل نخست ناکارآمدی تعاونیها در کشور، دولتهایی بودهاند که رویکرد تکنوکرات داشتهاند. پس از دولت، عامل بعدی، وزارت تعاون است؛ چون این وزارتخانه در حوزه تعاون حاشیهنشین بوده و نتوانسته سهم بخش تعاون را از دولت و دیگر دستگاههای اقتصادی بگیرد. عامل دیگر ناکارآمدی تعاونیها در ایران نیز به استفاده از الگوهای شرقی برمیگردد. این الگو قدیمی و عقب مانده و در ایران موفق نبوده است. یعنی آن گرتهبرداری که از شرکتهای تعاونی به سبک کشورهای بلوک شرق کردیم، درست نبوده و جواب نداده است.
راهکار کارآمد شدن تعاونیها
وی درباره راهکارش برای کارآمد شدن تعاونیها در کشور میگوید: نخست باید یک نوسازی در ساختار تعاون از لحاظ اجرایی و اداری انجام دهیم، یعنی قوانین روی زمین مانده و اجرا نشده تعاونیها را احیا و اجرا کنیم. مثلاً الان ۳ هزار تعاونی روستایی و چند هزار تعاونی خدماتی داریم بنابراین باید نحوه حکمرانی شرکتی را در بخش تعاونی اصلاح کنیم. نکته دیگر اینکه از لحاظ فکری باید گفتمان تعاون را احیا کنیم؛ چون طبق سیاست اقتصاد مقاومتی، کشور باید به سمت مردمی شدن اقتصاد برود و تعاون در مردمی شدن اقتصاد سهم نخست را به عهده دارد. در سیاستهای کلی خصوصیسازی آمده ۲۵ درصد اقتصاد به تعاونیها داده شود، اما عملاً تعداد واگذاریهای شرکتهای دولتی به تعاونیها بسیار ناچیز بوده است.
وی تصریح میکند: کشور ما نیازی به واردات الگوی تعاون ندارد، البته میتواند از تجربیات دنیا درس بگیرد اما خود ما الگوهای موفقی از تعاونیها داریم. مثلاً راسته بازارها نمونهای از نظام تعاون بوده که بین واحدهای یک صنف شکل میگرفت.
برای اصلاح ساختار تعاونیها نیاز چندانی به بودجه و اعتبار نیست، همین منابع مالی موجود کفاف میکند. مثلاً ۱۲ هزار میلیارد تومانی که دولت تدبیر و امید برای اشتغال پایدار روستایی و یا ۱۰۰ میلیارد تومانی که دولت آبادگران برای بنگاههای اقتصادی زود بازده تخصیص داده را میتوانستیم در قالب دیگری ارائه دهیم تا تعاونیها تقویت شوند. برای اصلاح و احیای بخش تعاونی فقط باید فرمان اقتصاد را به سمت تعاونی بچرخانیم. در واقع اگر همین حالا اختیارات تشکلها را افزایش دهیم، امتیازات تعاونیها را بالا ببریم، نظارت خرد بر تعاونیها را به نظارت راهبردی و کلان تبدیل کنیم و از سهم تعاونی در سایر بخشها صیانت کنیم آن وقت این بخش احیا میشود.
انتهای پیام/
نظر شما