علوی/
روزها میگذرد و بسیاری در جهان منتظر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا هستند. سوای از اینکه دونالد ترامپ جمهوریخواه یا جو بایدن دموکرات بر صندلی دفتر بیضی کاخ سفید تکیه بزند، تحولات و اتفاقات بعضاً حاشیهای این انتخابات، واقعیات متعددی را از درون اقتصاد آمریکا به بیرون مخابره میکند. مروری بر برخی گفتههای مقامها و شخصیتهای مطرح آمریکایی در کنار تکیه به دادههای علمی میتواند به شناخت دقیقتر اقتصاد آمریکا کمک شایانی کند. گفتنی است در این گزارش، تماماً از دادههای اداره ملی آمار ایالات متحده و از گفتههای سیاستمداران این کشور استفاده شده است.
برنی سندرز، سناتور ایالت ورمونت و نامزد گذشته حزب دموکرات در انتخابات ۲۰۲۰ این کشور از فاصله طبقاتی موجود در جامعه آمریکا انتقاد کرد و خواستار اصلاح نظام مالیاتی کشور شد. وی در توییتر خود نوشت: حداقل دستمزد در سطح فدرال در سال ۲۰۰۹، ۷.۲۵ دلار در ساعت بود و حداقل دستمزد فدرال در سال ۲۰۲۰ همچنان ۷.۲۵ دلار در ساعت است. این در حالی است که ثروت میلیاردرها در آمریکا در سال ۲۰۰۹ معادل ۱.۲۷ تریلیون دلار بود و این میزان در سال ۲۰۲۰ به ۳.۶۳ تریلیون دلار رسیده است. وظیفه ما این است که از ثروتمندان مالیات بگیریم و حداقل دستمزد را دست کم تا ۱۵ دلار در ساعت افزایش دهیم. سندرز ضمن هشدار درباره اثرات امنیتی توزیع ناعادلانه ثروت خاطرنشان کرد: اگر قرار باشد در این کشور (آمریکا) جنگ طبقاتی رخ دهد، زمان آن فرا رسیده است که طبقه کارگر در این جنگ پیروز شود. دیگر نمیتوانیم این را تحمل کنیم که سه میلیاردر صاحب ثروتی بیش از دارایی ۵۰ درصد طبقه پایین جامعه باشند.
۷۹ درصد ثروت در آمریکا در دست یک درصد
در گزارش نابرابری توزیع ثروت که از سوی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (Organisation for Economic Co‑operation and Development) منتشر شده، بیشترین میزان نابرابری در میان ثروتمندان آمریکایی دیده شده است. آن طور که در این گزارش گفته شده، ۷۹ درصد از ثروت آمریکا در اختیار یکدرصد از خانوارهای ثروتمند این کشور است. آن طور که در سایر گزارشها گفته شده، در سالهای اخیر آمریکا در میان پنج رتبه نخست فهرست نابرابری توزیع ثروت قرار گرفته و هلند و دانمارک در ردههای بعدی قرار دارند.
فقط ۱۲ درصد!
اعتقاد و باور به وجود نابرابری در توزیع ثروت در جامعه آمریکا تنها منحصر به قشر نخبگان و تصمیمگیرندگان ایالات متحده نمیشود. نتایج یک نظرسنجی نشان میدهد بخش بزرگی از مردم آمریکا حتی در بین جمهوریخواهان نیز معتقد به نابرابری در اقتصاد این کشور هستند. به گزارش ایسنا، نظرسنجی صورت گرفته توسط مؤسسه «پیو» نشان میدهد علاوه بر دموکراتها، بخش بزرگی از طرفداران حزب جمهوریخواه نیز به این مسئله معترف هستند. طبق نتایج این نظرسنجی، در حال حاضر ۵۱درصد مردم آمریکا که به حزب جمهوریخواه گرایش دارند، معتقدند نظام اقتصادی آمریکا دارای توزیع ثروت و درآمد ناعادلانه است. در بین طرفداران حزب دموکرات، این مسئله بسیار محسوستر بوده و به ۸۶ درصد رسیده است. تنها ۱۲درصد طرفداران دموکراتها معتقدند وضعیت توزیع در نظام آمریکا عادلانه است! این نابرابری عمیق در توزیع ثروت که در طول سالیان دراز در تاریخ اقتصادی ایالات متحده وجود داشته و روز به روز هم تشدید میشود، منجر به اعتراضهای بسیاری در ایالتهای آمریکا شده است. جنبش اشغال وال استریت یکی از مهمترین نمونههای این نارضایتیهای عمومی در بین مردم این کشور است که از شهریور ۱۳۹۰ تا فروردین سال بعد ادامه یافت. نیویورک، شهر ابرثروتمندان آمریکاست و مردم در حوالی بورس این شهر گرد هم میآمدند. آنها بورس را نماد تاخت و تاز ابرثروتمندان و یکی از عوامل توزیع نابرابر ثروت میدانستند.
۱۴ درصد نوجوانان بیمه ندارند
در سال ۲۰۱۸، آمریکا با داشتن سهم ۲۴ درصدی در اقتصاد جهان، گرچه بزرگترین اقتصاد جهان است، اما جزو یکی از نابرابرترین کشورهای توسعه یافته است. بر اساس آمارهای اداره آمار آمریکا، ۲۸.۵ میلیون نفر فاقد هر نوع پوشش بیمه حمایتی هستند. نکته جالب توجه در سیستم درمانی آمریکا، سهم ۱۴ درصدی کودکان و نوجوان در بین افراد فاقد بیمه است.
سیاهان نصف سفیدها درآمد دارند
از دیگر موارد نابرابری درآمدی در آمریکا، تفاوت درآمدهای بیننژادی است، بهطوری که بررسیها نشان میدهد درآمد سفیدپوستان تقریباً نزدیک به دوبرابر سیاهپوستان است. در این زمینه براساس آمارهای اداره آمار آمریکا (United States Census Bureau)، طی سال ۲۰۱۸ در حالی میانگین درآمد سالانه برای یک خانواده چهارنفره حدود ۶۳ هزار و ۱۷۹ دلار بوده که این میزان برای نژاد سفید حدود ۸۱ هزار و ۳۳۱ دلار، برای لاتینتبارها ۵۰ هزار و ۴۸۶ دلار و برای سیاهان ۴۰ هزار و ۲۵۸ دلار بوده است.
آمارهای سرسامآور!
یکی از مواردی که به باور برخی کارشناسان از آمارهای گمراهکننده در اقتصاد آمریکاست، نرخ بیکاری است. به عنوان مثال، خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرده بود نرخ بیکاری در آمریکا به زیر ۱۴ درصد رسیده است، اما مسئلهای که باید بدان توجه داشت، این است که گرچه ۸۶ درصد جمعیت آماده به کار در ایالات متحده شاغل است، اما درآمد حاصل از آن کفاف مخارج زندگی را نمیدهد. بر اساس گزارش شبکه خبری سیانان، از هر ۱۰ آمریکایی، ۶ نفر حتی ۵۰۰ دلار برای پس انداز برایش باقی نمیماند. همچنین ۴۰ درصد آمریکاییها توان پرداخت هزینه ضروری پیشبینی نشده ۴۰۰ دلاری را برای خود و خانواده شان ندارند. این شبکه خبری نزدیک به دموکراتها در گزارش دیگری به این مسئله اشاره میکند که نزدیک به یک چهارم آمریکاییها به دلیل هزینههای سرسامآور نمیتوانند پسانداز اضطراری داشته باشند. بر اساس دادههای اداره آمار آمریکا در سال ۲۰۱۸ بیش از ۳۸ میلیون نفر زیر خط فقر قرار داشتهاند که در ۴۰ سال گذشته، ۱۲ میلیون نفر به تعداد آنها افزوده شده است.
ثروت یک خانواده معادل ۱۳۰ میلیون آمریکایی
برای درک بهتر شرایط زندگی طبقات اجتماعی در آمریکا به بخشهایی از فصل هشتم کتاب «انقلاب ما، آیندهای که باید به آن اعتقاد داشت Our Revolution: A Future to Believe In» نوشته برنی سندرز، سناتور دموکرات اشاره میکنیم. وی در فصل هشتم ذیل عنوان «زوال طبقه متوسط در آمریکا» (صفحات ۲۱۹ تا ۲۲۹) درباره جامعه آمریکا اینچنین نقل میکند: «باوجود همه این بحرانهای اقتصادی و درد و اندوهها، واقعیت دیگری هم وجود دارد. اینکه ثروتمندترین مردم و بزرگترین شرکتها در این کشور بهترین بهرهها را میبرند، در حالی که بیشتر آمریکاییها بهشدت از نظر مالی در تنگنا به سر میبرند و درباره آیندهشان عمیقاً وحشتزدهاند، ثروتمندان کلان روزبهروز ثروتمندتر میشوند و اکثریت درآمدهای جدید فقط به یک درصد از مردم تعلق دارد. ایالات متحده، ثروتمندترین کشور تاریخ جهان است، ولی واقعیت برای مردم این نیست، زیرا بیشتر ثروت برای تعداد اندکی از مردم این کشور است و توسط آنها کنترل میشود. امروز نابرابری درآمد و ثروت ما از هر کشور دیگر دنیا بیشتر است. هنگامی که خانواده والتونها- که بنیانگذار و صاحب وال مارت هستند- ثروتشان بیشتر از ۱۳۰ میلیون آمریکایی دیگر است؛ این فقط یک سطح عجیب و غریب از اختلاف ثروت نیست که ما تجربه میکنیم، یک نابرابری وحشتناک است.
تبدیل نابرابری اقتصادی به نابرابری سیاسی
جوزف استیگلیتز، اقتصاددان سرشناس آمریکایی و برنده جایزه نوبل نیز معتقد است نظام سرمایهداری در آمریکا نابرابریهای گستردهای را در این کشور رقم زده است؛ به طوری که اکنون تنها سه شخص ثروتمند در آمریکا، ۵۰ درصد از کل منابع مالی را در اختیار دارند. وی معتقد است نابرابری اقتصادی موجب کاهش امید به زندگی، کاهش سرمایه اجتماعی، افزایش بی اخلاقی و تمرد از قانون شده است. وی در مقالهای در نشریه ساینتفیک امریکن بیان کرده است: بر اساس مطالعات انگس استوارت دیتون، اقتصاددان اسکاتلندی آمریکایی امید به زندگی در آمریکا به شدت در حال سقوط است و نشانه آن هم مصرف بیش از حد مواد مخدر، الکل و خودکشی است. استیگلیتز معتقد است نابرابری اقتصادی در آمریکا تبدیل به نابرابری سیاسی شده است؛ به این معنا که قوانینی که مصوب میشود فقط نیازهای سرمایهداران و ثروتمندان را پوشش میدهد و هیچ توجهی به قشر متوسط و سطح پایین از لحاظ مالی ندارد.
نظر شما