قدس آنلاین: در روزهای اخیر تغییرات در طرح جلد برخی کتابهای درسی در فضای رسانهای و مجازی بازتاب ها و واکنشهای گستردهای داشت و به طور ویژه حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب ریاضی سوم دبستان در فضای سیاستزده امروز به دوگانهای دیگر تبدیل شد؛ عدهای آن را به جریانی منتسب کردند که به دنبال حذف دختران از جامعه و خانه نشینی آنها هستند و گروهی دیگر با توجه به محجبه بودن دختران حذف شده این طرح، این حرکت را جریانی برای حذف حجاب از کتابهای درسی دانستند. این بازتاب ها منجر به واکنش وزیر آموزش و پرورش و دستور وی برای بررسی و اصلاح آن شد.
اگرچه تغییرات اخیر کتابهای درسی نشانگر سطحی نگری و ساده اندیشی در بازنگری این کتابهاست، اما نگارنده آن را فرصت مناسبی برای نگاهی دوباره به برخی مشکلات نظام آموزشی کشور و نقش کتابهای درسی در حل این مشکلات میداند:
۱- کتاب درسی یکی از مهمترین ارکان نظام آموزشی است که میتواند در طرح تحول نظام آموزش و پرورش به طور ویژه مورد توجه و کنکاش قرار گیرد. روشن است که نمادهای استفاده شده در کتابهای درسی باید منطبق بر ارزشهای دینی و ملی کشور باشد، اما اگر تحول در کتابهای درسی را صرفاً در تغییر طرح ها و نمادها بدانیم، قطعاً گرفتار سطحینگری و ساده اندیشی شدهایم.
۲- کتاب درسی باید بتواند علاوه بر علم آموزی و دانش افزایی دانش آموزان، مشکلات ساختاری جامعه را نیز در جریان آموزش نسل آینده مرتفع سازد تا امکان پویایی و بالندگی کشور فراهم شود. یکی از دلایل توسعه یافتگی کشورهای پیشرفته توجه جدی آنها به نظام آموزشی و کارآمدی آموزش و پرورش این کشورهاست.
۳- گرچه از منظر صاحبنظران نکاتی که باید در بازنگری کتابهای درسی مدنظر باشد پرشماراست، اما دراین نگاره تنها به چند نکته مهم در این زمینه اشاره می شود:
اول: نظام آموزشی و کتابهای درسی مبتنی بر حفظیات و عدم ارتباط محتوای کتاب درسی با نیازهای شغلی و آینده دانشآموزان است. طراحان کتابهای درسی شاید فکر میکنند هر چقدر مغز دانشآموزان را از اطلاعات علمی بیشتری انباشته کنند، محصلان داناتری را به جامعه تحویل دادهاند؛ بنابراین کتابهای درسی به نحوی طراحی شده که سرشار از اطلاعات گستردهای است که دانشآموز باید آن را حفظ کند و امتحان بدهد، بدون آنکه فهم و درک درستی از مفاهیم آن پیدا کند و نقش این اطلاعات را در زندگی اجتماعی و آینده شغلی خود بداند.
دوم؛ کتابهای درسی به نحوی طراحی شده که دانشآموز خود را از مطالعه هر کتاب دیگری بینیاز میپندارد و دانشآموزان در دوران تحصیل کمتر به سراغ مطالعه کتابهای غیر درسی میروند؛ بنابراین سرانه مطالعه در کشور همواره سیر نزولی داشته است.
سوم؛ نبود خلاقیت است. کتابهای درسی قدرت خلاق دانش آموزان را تقویت نمیکنند و ابتکار را در ذهن آنها بر نمیانگیزند. تدوین و تألیف کتابهای درسی با بهرهگیری از تجربیات دنیای امروز باید بتواند دانش آموزان خلاق و مبتکر را تربیت کند تا آینده خود را نه در پشت میز ادارات، بلکه در مراکز مبتنی بر خلاقیت و کارآفرینی جستوجوکنند.
و چهارم تقویت روحیه کار گروهی درتدوین کتابهای درسی است. نظام آموزشی دانشآموزان را فردمحور بار می آورد وتوجه به روحیه کار جمعی در کتابهای درسی بسیار ضعیف است.
اکنون که فرصت بازنگری در تغییرات سطحی کتابهای درسی فراهم شده وآموزش و پرورش ارزیابی مجدد کتابها را در دستور قرار داده است، انتظار می رود با توجه به تصویب سند تحول در آموزش و پرورش روند بازبینی کتابهای درسی از اصلاحات سطحی و شکلی به سوی تغییرات بنیادی و مؤثر سوق داده شود تا خروجی نظام آموزشی کشور، جوانانی مبتکر، خلاق، توانمند و آماده جذب بازار کار و دانشگاهها درواقع مراکز عمق بخشی و تخصصی تر کردن خلاقیتها وابتکارات دانشآموختگان آموزش و پرورش باشند.
نظر شما