محال است اهل روضه و هیات باشید اما شاعر معروف «گرد حرم دویدهام صفا و مروه دیده ام؛ هیچ کجا برای من کرب و بلا نمیشود…» را نشناسید. پیرغلامی که تمام عمرش در آستان اهل بیت گذشته و حالا با ۷۰ سال خادمی در این آستان، تمام زندگیش گره خورده به خاندان اهل بیت و مدح و ستایشی که اگر روزی ورد زبانش نباشد، آن روز برایش شب نمیشود. از غلامرضا سازگار حرف میزنیم، همان پیرغلامی که پس از ۴۰ هفته توسل در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، بالاخره اذن خدمتی تمام و کمال گرفت و پا در مسیری گذاشت که از غلامرضای نانوا، پیرغلامی ساخت عاشق و سرشار از محبت اهل بیت. همزمان با یک عاشورای حسینی دیگر میخواهیم برایتان از سبک زندگی این پیرغلام مخلص بگوییم تا ببینید که عشق اهل بیت و اباعبدالله الحسین (ع) با آدمها چه میکند!
خواب مادر و عنایتی از عالم بالا
علاقه به هیات و مداحی ریشه در کودکیاش داشت، یعنی آن زمانهایی که پدر و مادری ارادتمند به اهل بیت(ع)، دستش را میگرفتند و راهی روضه و هیات میشدند تا غلامرضایشان، عطر و بوی ائمه را نفس بکشد و حسینی بزرگ شود. او عشق به اهل بیت را در همین رفت و آمدها شناخت و این عشق، طوری به جانش نشست که خودش پا گذاشت در مسیری که تمامش حسین(ع) بود و خاندان اهل بیت. حاج غلامرضا با زمزمه شعر معروف مرا شیر ولایت داد مادر- مرا با مهر حیدرزاد مادر…، در وصف این عاشقی توضیح میدهد: « میگویند انسان هرآنچه دارد از پر قنداق است؟ این، حکایت من است. در شهر قم زندگی میکردیم؛ پدرم کاسب بود و مادرم خانه دار؛ هیچ کدام از آنها و حتی هیچ یک از دیگر اعضای خانواده ام، دستی در مداحی نداشتند اما با این حال، مرا با گریه بر امام حسین(ع) بزرگ کردند و دراصل، خلوص و عشق آنها به اهل بیت بود که باعث شد فطرتا حسینی شده و بعدتر نیز حسینی بودن را در وجود خود تقویت کنم. البته که قطعا همه اینها با نظر لطف خود خداوند و ائمه اطهار شامل حالم شد.» او ادامه میدهد: «زمانی که مادرم باردار بودند، روزی نزد یکی از معبرین میروند و میگویند خواب دیدهام که ماه آنقدر پایین آمده که دستم را به ماه رساندم. معبر به مادرم میگویند که از عالم بالا عنایتی به این بچه میشود! بنابراین اگر امروز خادم اهل بیت هستیم، از خودمان چیزی نداریم و هرچه هست از کرم خداوند است و دامن والدینی که ما را با عطر و بوی حسینی بزرگ کردند.»
از شاطری تا نوکری اباعبدااللهالحسین(ع)
۱۲،۱۰ ساله بود که هیات و روضه کار خودش را کرد و عشق به خواندن برای امام حسین(ع) در وجود غلامرضای آن روزها جان گرفت. مداحی نوجوانی هم سن و سال خودش، دل او را به لرزه در آورد و همان جا بود که از امام حسین (ع) خواست تا دستش را بگیرد؛ و چه دست گرفتنی شد! حاج آقا سازگار میگوید: « از همان سن و سال، مداحی را شروع کردم و بعدها علاوه بر مداحی، شغلهای دیگری هم داشتم. کار در چاپخانه و نانوایی. زمانی شاطر بودم؛ صبح با دهان روزه میرفتم پای تنور و تا ساعت ۹ شب پشت آتش کار میکردم اما خداراشکر آخر سر فقط خادمی آستان اهل بیت قسمتم شد.» حاج آقا سازگار به ایامی اشاره دارد که برای بریدن از تمام مشاغل دنیایی، ۴۰ هفته تمام در حرم حضرت عبدالعظیم به اهل بیت متوسل شد و بالاخره نیز راه خود را پیدا کرد. او توضیح میدهد: «درست هفته چهلم بود که اتفاق عجیبی افتاد. حاج احمد رحیم زادگان که خود نانوا و از سخنرانان مذهبی بود، بدون آنکه اطلاعی از تصمیمم داشته باشد، پیش من آمد، عبایی جلویم گذاشت و گفت که تو برای خدمت به اهل بیت ساخته شده ای! همانجا بود که جوابم را گرفتم و برای همیشه شدم خادم اهل بیت(ع).» او اضافه میکند: «اگر شاعر و مداح نمیشدم، مطمئنا باز هم در دستگاه امام حسین(ع) بودم. چای میدادم و کفش جفت میکردم اما از این دستگاه بیرون نمیآمدم. خاطرم هست زمانی، صدایم طوری گرفته بود که دیگر امیدی به خواندن نداشتم؛ اما با این حال گریه میکردم و به امام حسین(ع) میگفتم: حتی اگر نتوانم بخوانم، کفشهای عزادارانت را جفت میکنم اما مرا از نوکریات خلع نکن.»
«ما هم حسین(ع) را بیشتر دوست داریم!»
بعد از سالها خدمت در آستان اهل بیت، جانش میرود برای تک تک آن ها، اما انگار عشق به سیدالشهدا(ع) برای همه از جمله پیرغلامی چون حاج غلامرضا سازگار یک جور دیگر است.این را میتوان از روایتی متوجه شد که از امام صادق(ع)، نقل میکند: «کسی خدمت امام صادق(ع) آمد و عرض کرد: آقا من شما را خیلی دوست دارم، پدرتان و جدتان را هم، اما حسین(ع) را بیشتر از همه دوست دارم. حضرت در پاسخ فرمودند: ما هم حسین(ع) را بیشتر دوست داریم. به واقع، امام حسین جایگاه دیگری در میان اهل بیت دارند، چون ایشان زن، فرزند، جوان و تمام هستیشان را در راه خدا ایثار کردند و شرایطی که ایشان تجربه کردند، برای هیچ یک از ائمه پیش نیامد.»
تسلیم در برابر دادهها و ندادههای سیدالشهدا(ع)
گرچه عشق به سیدالشهدا(ع) در کلامش موج میزند و تمام عمرش به دلدادگی گذشته اما با این حال همیشه راضی بوده به دادهها و ندادههای امام حسین(ع) و هیچ گاه لب به گلایه باز نکرده است. اینها از اعتقاد عمیقش به خداوند و اهل بیت نشات میگیرد و نشان از ایمات و اخلاص واقعی این پیرغلام دارد. او میگوید: «ما معتقدیم دادن و ندادنشان صلاح است. گاهی چیزهایی از امام حسین(ع) خواستهام اما صلاح نبوده و ندادهاند و گاهی هم لب تر کردهام و آقا بلافاصله عنایت فرموده اند. به واقع، آنها مانند طبیبی هستند که میدانند این دارو برای بیمار خوب است یا نه، پس اگر صلاح ندانند، نمیدهند و ما هم باید بیچون و چرا تسلیم شویم.»
شاید به این دنیا تعلق ندارد
۷۰ سال خادمی اهل بیت، مداحی و شاعری در آستان سیدالشهدا؛ به حرف هم آسان نیست! رهی چند دهساله که نظر لطف خود اهل بیت بوده و سپس همراهی خانوادهای که همیشه دوشادوش حاج آقا سازگار قدم برداشته اند. چه بسا او نیز خود را مدیون همسری میداند که از خادمان اهل بیت است و در طول این مسیر از هیچ تلاشی برای رشد معنوی این پیرغلام دریغ نکرده است. به واقع، همراهی و خدمتگزاری این زوج در آستان اهل بیت، توفیقی الهی بوده است.این را وقتی میفهمیم که حاج خانم منصوری همسر حاج آقا سازگار میگوید: «همیشه دلم میخواست با یک روحانی ازدواج کنم که خداوند ایشان را پیش رویم قرار داد. من با مردی ازدواج کردم که طبق فرمایشات ائمه اطهار عمل میکنند و آنقدر خوش اخلاق و خوش رفتار هستند که گاهی فکر میکنم اصلا به این دنیا تعلق ندارند. البته حاج آقا در قبال همه، حتی آنهایی که قبلا به او بدی کردهاند نیز همین طور هستند. گذشت و صبر از خصوصیات اصلی ایشان است و اغلب اوقات چشمشان را به روی بدیها میبندند و حتی برای کدورتها پیش قدم میشوند که این ویژگی اخلاقی ارزشمند، نشان از نظر لطف خداوند به حاج آقا دارد.»
تواضع، آنچه این مرد را منحصر به فرد میکند
اگر از نزدیک حاج غلامرضا سازگار را دیده و یا با او هم کلام شوید، احتمالا در همان چند دقیقه اول، به ویژگیهای اخلاقی منحصر به فرد او از جمله آرامش و اخلاص و تواضع خاصش پی خواهید برد. ویژگیهایی که زهیر فرزند حاج غلامرضا نیز از آنها به نیکی یاد کرده و میگوید: «تواضع، مهمترین درسی است که از حاج آقا گرفته ام. ایشان همواره به دور از هرگونه خودستایی و تکبر با مردم رفتار میکنند و حتی گاهی ساعتها برای کسانی وقت میگذارند که خیلی هم او را نمیشناسند. به واقع همه کارهای ایشان با خلوص نیت است و هرکاری میکنند و هر قدمی برمی دارند، فقط و فقط برای امام حسین(ع) و رضای خداوند است. برای حاج آقا، یک آفرین از امام حسین مساوی است با تمام دنیا.»
ملاقات با سیدالشهدا(ع)، آرزوی یک پیرغلام
وقتی تمام وجودت به وجود اهل بیت بند باشد، آرزویی نداری جز ملاقات با آل الله به خصوص در واپسین لحظات زندگی آن هم در حال ذکر اباعبدللهالحسین(ع)؛ درست مثل آرزوی حاج غلامرضا سازگار. «فقط از خداوند میخواهم که این چنین از دنیا بروم. اگر چنین روزی بر من پیش بیاید، آنقدر ذوق زده میشوم که اصلا نمیدانم از کدام طرف بروم و چه بگویم.» او ادامه میدهد: «البته اگر پیش بیاید و اگر سالهای نوکری را از ما قبول کرده باشند! از امیرالمومنین(ع) پرسیدند، بهترین عمل چیست؟ ایشان فرمودند: عملی که قبول شود. حکایت ما هم همین است و من به خودم چنین سعادتی را نمیبینم، مگر اینکه آنها لطف و کرامت کنند، وگرنه که چشمان ما آن لیاقت را ندارد.»
نظر شما