به گزارش قدس آنلاین، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در گفتگویی که از شبکه سوم سیما پخش شد درباره نقش خود و شناختی که از تحولات کشور دارد، گفت: شاید فصل خوبی برای گفتگو پیرامون جنگی که بیش از چهل سال پیش آغاز شد باشد. یعنی ما یک جنگ پیش از جنگ داشتیم. من مدت هاست درباره جنگ صحبت نکرده ام و دوست نداشتم صحبت کنم که در مورد آن توضیح می دهم.
وی با بیان اینکه چرا با ما مصاحبه می کنید و می گوید آنها فرماندهان جنگ هستند، اظهار داشت: ما چرا نباید از ابن خصلت دوری کنیم که فرمانده یک میدان نباشیم. آدمی که در گذشته بماند مرده است. ما قبل از جنگ، پیروزی انقلاب و قبل از انقلاب مبارزه با شاه را داشته ایم؛ چرا آنها را رد کرده ایم و در جنگ مانده ایم.
اهم صحبتهای او به نقل از مهر از این قرار است:
* ما بعد از جنگ نقش داشتیم و امروز هم نقش داریم، اعتقاد من این است آدم در هر صحنه ای که نقش می گیرد باید در آن نقش، قهرمان باشد.
* آدم یک خط است و نقطه نیست،آدمی که توانمند است نمی تواند بگوید در جنگ توانمند بودم و بعد از آن ناتوان شدم یا در مبارزه با شاه توانمند و بعد ناتوان شدم این آدم مشکل دارد. به این دلیل باور من این است که نباید در گذشته باقی بمانیم و باید از گذشته عبور کنیم.
*ما مسئولی که در جنگ بوده و صحبت نمی کند و در عین حال مسئولی که در جنگ نبوده و از آن صحبت می کند زیاد داریم. ما در جنگ، پیروزی و ناکامی داشته ایم اما وقتی خاطره گویی شروع می شود به صورت طبیعی در جایگاه قهرمان قرار می گیرد و دیگران را نادیده می گیرد. من این موضوع را در خیلی از نوشته ها می بینم و خدا را شکر می کنم که آلوده به آن نشدهام.
*اولین مصاحبه ای که آن زمان گرفتید با من بود. من فرمانده سپاه خوزستان بودم آنجا توضیح دادیم جنگ چه بود و چرا شروع شد.
* جنگ فقط به فرماندهان نیست و فرماندهان جنگ فقط فرماندهان مشهور نیستند، چه افراد گمنامی هستند که اصلا اسمی از آنها نیست به همین جهت تعریف از خود و کوچک شمردن نقش دیگران گناه بزرگی است بنابراین بنده اصلا استرس دارم در مورد جنگ صحبت کنم.
* ما از ابتدای جنگ، دشواری در تقسیم مأموریت داشتیم،در کشور تقسیم مأموریت نانوشته ای وجود داشت که برخی را مأمور جنگ و برخی را مأمور زندگی کرده بود اما طرف مقابل ما اینچنین نبود. اگر مقایسه کنیم فرمانده جنگ عراق یعنی «صدام حسین» هم رئیس جمهور، فرمانده جنگ، استاندار بود و هم در میدان توپ می زد بنابراین اگر بپرسند چرا در فلان صنعت رشد کردید و در فلان صنعت رشد نکرده اید باید گفت، دلیلش این است که ما تقسیم کار کرده بودیم.
* ما در جنگ چند راهبرد داشتیم مانند جنگ، جنگ تا پیروزی براین اساس ما از ابتدا آغازگر دفاع بودیم که بدون محاسبه دشمن اوج گرفت و آن را زمین گیر کرد.
* راه های مختلفی برای مقابله با دشمن وجود داشت. یک راه تخمین سلاح و توپ و تانک بود. یک راه رویکرد «چه گوارایی» بود و یک راه هم ترکیبی بود که مردمی هم بود و از سوی سپاه طراحی شد.
*بدون تردید سپاهی ها یا طلبه، دانشجو، معلم و کاسب بودند، نه آنهایی که بعدها درجه گرفتند. همه برادر بودند و یک لباس بر تن داشتند. نوع نگاه انقلاب در دوران جنگ به مردم بومی این بود که از آنها، مردم افتخارآفرین بیافریند نه شورشگر.
* جایی صحبت کردم که برای من مشخص کنید آیا حمله صدام به ایران، حمله به ایران است و همه باید بسیج شوند یا سپاه پاسداران باید بسیج شود؟ ما حتی توانستیم موتور سپاه را به مرکز مدیریت جنگ تبدیل کنیم.
* جنگ محل تبدیل باورهای دینی به محورهای عملیاتی بود؛ جایی صحبت کردم و گفتم اولین شبیخون در اهوازیه مبتنی بر این سخنرانی شکل گرفت که در تاریکی گفتم هرکس میخواهد برود، برود. من از ابا عبدالله این را آموخته ام و یادم نمی آید کسی رفته باشد.
* اولین شکستی که به دشمن وارد شد در سوسنگرد بود و دو خاصیت داشت. نخست آنکه دشمن را شکست دادیم و دوم آنکه، دشمن را می توان با حداقل ها شکست داد.
*نامه ای که من نوشته ام برای زمانی است که دشمن در سوسنگرد عقب نشینی کرد آن زمان، زبان ما دراز شد و این نامه را نوشتم که بگویم ما آماده شهادت هستیم اما سلاح نداریم. البته من فکر نمی کردم این نامه این طور بازتاب داشته باشد، از این نامه ها زیاد دارم و اصلا برای کسی رو نکرده ام.
* آنچه موجب پیروزی خون بر شمشیر شد، فرهنگ عاشورایی بود،بسیج و سپاه در این فرهنگ ممزوج شدند و توانمندی ای ایجاد کردند. برخی در طول جنگ وسوسه شدند بسیج را از سپاه بگیرند. کسانی که با فرهنگ شجاعت تصمیم گیری، خلاقیت و ابتکار و بصیرت بزرگ شدند محاسبه وجود خدا را در تصمیم های خود کامل رعایت می کنند. این عقیده بن بست نمی شناسند.
* با طرح این پرسش که تولیدات افتخارآمیز را چه کسی پایه گذاری کرد؟ زمانی که جهاد به اداره زندگی آمد «سد کرخه» ساخته شد و هر جا فرصت پیدا کرد پایگاه ستاره خلیج فارس را ساخت. در همین «سد کرخه» سپاه یک تابلوی بزرگ «مامی توانیم» تنظیم کرد و یکی از مسئولان اصرار داشت تابلو را بکنید که چرا این را زده اید! شما پیمانکار بودید. درست بود اما باید با بیان دیگری می گفت. آن تقسیم کار منجر شد برخی توانمندی ها رشد کند و برخی توانمندی های که زیر سوال است رشد نکند.
* جنگ در سال ۵۹ و جنگ در سال ۹۹ تعریف یکسانی ندارد،افزود: تعریف قدرت یکسان نیست و ناشی از تحولات جهانی است. فهم بشری در سال ۹۹ نسبت به سال ۵۹ متفاوت است و دیگر عوامل قدرت تک بعدی نیست. این معادلات در سال ۵۹ و ۶۷ نبود.
* ما چقدر در جنگ عملیات داشتیم که برخی به ما نامه نوشتند این کار را نکنید. ما می توانستیم یا عملیات انجام دهیم و فردا ریشخند کسی که نامه نوشته را متحمل شویم یا عافیت طلبی کنیم، ولی ما هرگز عافیت طلب نشدیم. اگر در عملیات آزادسازی مهران شکست میخوردم یقه من را میگرفتند ولی من عملیات را انجام دادم.
دبیر شورای عالی امنیت ملی تاکید کرد: حتما درک امروزی که از جنگ داریم در سال ۵۹ نداشته ایم. عراق می خواست، جنگ پاسگاهی کند. دشمن در ۱۵ کیلومتری اهواز بود و توپخانه ای داشت و ما توپخانه نداشتیم و فردی که آنجا بود نمی دانم خالی می بست، او گفت: ما بصره را با خاک یکسان کرده ایم و تعریف او از آتش چیز دیگری بود.
شمخانی با بیان اینکه ما پس از جنگ، آن را به یک گفتمان بازدارندگی تبدیل کرده ایم، گفت: بعد دیدیم تعبیر بازدارندگی کافی نیست باید به شکل دائم عوامل بارز تولید بازدارنگی را تغییر دهیم.
وی با بیان اینکه امروز هم باید متحد شویم تا با جنگ مقابله کنیم،تاکید کرد: اصولاً مولفه های جنگ تغییر کرده و ابزار جنگ به شکل دیگری عمل می کند. صبح شاهد قیمت دلار و بعد از ظهر شاهد سقوط بورس هستیم.
*صدام حسین که به تنهایی با ما نمی جنگید، ما با همه آنها جنگیدیم و امروز هم تجمیع قوایی وجود دارد که در فناوری از ما برتر است. ما در مرحله جنگ پیش از جنگ هستیم و باور نداریم جنگی علیه ما وجود دارد.
*مسئولین دو دسته هستند، کسانی که در خط مقدم هستند و کسانی که در خط مقدم نیستند و خوش بین هستند.
*بقای ایران بدون یکپارچگی ممکن نیست مهمترین دغدغه ما همین است و معتقدم ما دیگر فرصت سعی و خطا نداریم؛ حق و باطل بودن برای پیروزی در جنگ کافی نیست و هر کاری روش خود را دارد. حکومت کردن و جنگیدن روش دارد.
نظر شما