قدس آنلاین: آیتالله خامنهای در سخنرانی اخیر خویش فرمودند: گاهی «حجم» کار فرهنگی در دستگاهها زیاد است، درحالیکه فعالیت فرهنگی، باید «هوشمندانه» باشد؛ یعنی باید بدانیم در هر جا به «کدام کار فرهنگی» نیاز است و آن کار را انجام بدهیم (آیتالله خامنهای، در سخنرانی بهمناسبت سالروز ولادت پیامبر اعظم و امام صادق(ع)، ۱۳ آبان ۱۳۹۹).
«کمیتزدگی» در فعالیت فرهنگی، یک منطق و رویکرد ناصواب است؛ یعنی اینکه تصور کنیم هر اندازه «حجم کار فرهنگی» بیشتر باشد، بهطور ضروری، موفقتر نیز خواهیم بود، برداشت سادهانگارانهای است. در نگاه کمیتی، بیاعتنا به اولویتها و ترجیحها، حجم انبوهی از کارهای فرهنگی صورت میگیرد، درحالیکه چهبسا این کارها موجب «تغییر وضع فرهنگی» نشوند و چنان «بیاثر» و «بیخاصیت» باشند که گویا کاری انجام نشده است. در مقابلِ «کمیتاندیشی فرهنگی» رویکردی قرار دارد که در آن، انتخابهای فرهنگی بر شناخت «موقعیتی» و «تاریخمندِ» جهان فرهنگی مبتنی است. ازاینرو، بهجای آنکه در چارچوبی «یکنواخت» و «عام» حرکت کنیم، به «خلأها و نیازهای کنونی» مینگریم و «کاستیها و نقصانهای هر موقعیت» را مییابیم و آنگاه توان خویش را صرف انجام این قبیل کارهای فرهنگی میکنیم.
همین مضمون در روایات اسلامی آمده است؛ چنانکه گفته شده عمل و کار بدون شناخت و بصیرت، نهتنها مفید نخواهد بود بلکه ضررهایی را در پی خواهد داشت: الْعَامِلُ عَلَی غَیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسّائِرِ عَلَی غَیْرِ الطّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَةُ السّیْرِ إِلّا بُعْداً؛ هر که بدون بصیرت عمل کند، مانند کسی است که بیراهه میرود؛ پس هر چند شتاب کند، از هدف دورتر گردد (ابیجعفرمحمّدبنیعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ترجمه سیدجواد مصطفوی، ص ۵۴، روایت ۱).
مَنْ عَمِلَ عَلَی غَیْرِ عِلْمٍ کَانَ مَا یُفْسِدُ أَکْثَرَ مِمّا یُصْلِحُ؛ کسیکه ندانسته، عملی انجام دهد، خرابکردنش از درستکردنش بیشتر است (همان، ص ۵۵، روایت ۳). افزون بر این، حتی در قلمرو دینداری نیز کمیت آن دسته از اعمال دینی که فارغ از عقلانیت و معرفت باشند، کمارزش شمرده شدهاند: إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ کَثِیرَ الصَّلَاةِ کَثِیرَ الصِّیَامِ فَلَا تُبَاهُوا بِهِ حَتَّی تَنْظُرُوا کَیْفَ عَقْلُهُ؛ چون مردی را پُرنماز و روزه دیدید، به او ننازید تا اینکه بنگرید عقلش چگونه است (همان، روایت ۲۸، ص ۳۱).
احاطه و اشراف راهبردی و هوشمندانه یافتن نسبت به اوضاع و احوال فرهنگی، همانند آن است که کسی بر بالای کوهی قرار بگیرد و از آنجا پیچوخمها و فرازونشیبهای راه را مشاهده کند و بهاینواسطه، مبتنی بر بینش و معرفت عمل کند و از خطا و انحراف در امان بماند.
هوشمندی در فعالیت فرهنگی یعنی شناخت موقعیتها و منزلها و آغاز و انجام کار؛ یعنی دریافتنِ گلوگاهها و گردنههای تعیینکننده؛ یعنی بر بلندی نشستن و یک طرح کلی و همهجانبه درافکندن؛ یعنی رسیدن به حد اعلای خودآگاهی تاریخی و فهم مسئولیتهای اساسی در نسبت با زمان؛ یعنی چون نمیتوان همه گزینهها را انتخاب کرد، بهینهترینها را برگزید و بهکار بست؛ یعنی نقشههای دشمن را دیدن و متناظر با آنها، خویش را بازسازیکردن و جلو منافذ رسوخ را گرفتن و... پس به «کثرتها» و «فراوانیها» بسنده نکنیم و نپنداریم «کمیتها» و «انبوههها» به جهان فرهنگی ما در برابر تعرض و تهاجم فرهنگی تمدن غربی مصونیت میبخشند.
نظر شما