قدس آنلاین:برکناری وزیر دفاع آمریکا توسط ترامپ در روزهای پایانی ریاست جمهوریاش نگرانیهایی را در مورد اهداف و پیامدهای این تصمیم، بهویژه در رابطه با افغانستان بهوجود آورده است. پیام اخیر «کریستوفر میلر» سرپرست جدید وزارت دفاع آمریکا مبنی بر فرا رسیدن زمان بازگشت سربازان آمریکایی به خانه و خاتمه جنگهای بیپایان هم موجب تقویت این گمانهزنی شد که ترامپ وعده خود را برای خروج تمامی نیروها از افغانستان تا پایان سال جاری میلادی، عملی خواهد کرد. همه اینها در شرایطی است که بنا بر گزارش سیگار (بازرس ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان) حملات به نیروهای امنیتی و شهروندان غیرنظامی افغانستان در سه ماهه سوم سال 2020، حدود 50 درصد افزایش یافته است. ناگفته نماند که این گزارش پیش از حمله خونین اخیر به دانشگاه کابل منتشر شده است.علاوه بر این، به اذعان همین منبع، فرماندهی ارتش آمریکا در سه سال گذشته اطلاعات زیادی را در مورد افغانستان در ردیف طبقهبندی محرمانه قرار داده که شامل تلفات روزانه غیرنظامیان، تعداد حملات نیروهای مخالف دولت، تلفات نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان و سنجش کارایی ارتش و پلیس این کشور میشود. در همین گزارش بر این نکته هم تأکید شده که کاهش نیروهای نظامی در محیط و اوضاع امنیتی فعلی، آن هم در حالی که زمانبندی مشخصی برای دستیابی به یک توافق صلح وجود ندارد، میتواند به ادامه حمایت و پشتیبانی آمریکا و توسعه نهادهای امنیتی افغانستان ضربه وارد کند.
در هر حال این شرایط وخیم امنیتی موجب شده نسبت به خروج شتابزده نیروهای آمریکایی از افغانستان، هشدارهای متعددی از سوی متحدان و حتی کشورهایی که حضور این نیروها را برخلاف منافع و مصالح ملی خود میبینند، مطرح شود. در همین راستا چندی پیش مقامات اسلامآباد در این زمینه ابراز نگرانی کردند و مسکو هم اعلام کرد مشکلی با حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان ندارد. وزیر امور خارجه فرانسه هم بهتازگی تأکید داشته در ملاقات آیندهاش با پمپئو، مخالفت پاریس با خروج یکجانبه آمریکا از افغانستان و عراق را به اطلاع او خواهد رساند. آقای رسول موسوی، مدیر کل بخش آسیای غربی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز بر خروج مسئولانه نظامیان آمریکایی از افغانستان تأکید داشتهاند. (مصاحبه با روزنامه اعتماد 24/8/1399)
اما تمامی این اظهارنظرها نباید موجب غفلت از طرح یک پرسش اساسی شود؛ اینکه چرا با گذشت 20 سال از حضور نیروهای آمریکایی و متحدانش در افغانستان و ادعای آنها در مورد هزینههای چند ده میلیارد دلاریشان برای ایجاد، تقویت و تجهیز نیروهای امنیتی این کشور، باز هم باید نگران خروج نیروهای خارجی و ناتوانی ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان در کنترل اوضاع باشیم؟
تردیدی وجود ندارد که برخی مشکلات داخلی و ساختاری همچون چندگانگی منابع قدرت، فساد مالی، فقدان نگرش ملی و به دور از گرایشهای قومی و محلی و سرانجام خلأ یک راهبرد امنیتی جامع، در پدید آمدن این وضعیت امنیتی ناپایدار سهم مؤثری داشته است.اما فارغ از چنین مشکلات داخلی، نکته بسیار مهم و قابل بررسی دیگر این است که آیا کشورها و نیروهای خارجی حاضر در افغانستان و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا، اراده قاطع و صداقت لازم را برای اجرای ماده «یک» ضمیمه اول توافقنامه بن، در زمینه ایجاد و بازسازی یک نیروی امنیتی قوی را داشتهاند؟ شاید پاسخ به این پرسش در گذشته با کمی ابهام روبهرو بود، ولی با اقدامهای اخیر آمریکاییها در نادیده گرفتن آشکار دولت افغانستان و همچنین توافقنامه امنیتی -نظامی با کابل و یا با تخریب و انتقال تجهیزات نظامی مستقر در پایگاههای آمریکا در افغانستان که مورد اعتراض نمایندگان مجلس این کشور نیز قرار گرفت، تردیدها برای پاسخ منفی به این پرسش تا حد زیادی از میان رفته است.
در این شرایط صرف نظر از اینکه سیاستهای بایدن در قبال افغانستان به چه میزان با رویکردهای ترامپ فاصله دارد، جامعه بینالمللی و در رأس آن سازمان ملل و در کنار آنها کشورهای منطقه باید به دنبال برنامهریزی و راهکارهای جدید و کارآمدی برای اجرای هر چه دقیقتر توافقنامه بن در راستای تأمین امنیت و تجهیز و تقویت نیروهای امنیتی افغانستان باشند؛ راهکاری که از یکسو مانع وابستگی مالی و تجهیزاتی این نیروهای امنیتی به سمت و سویی خاص و یا آسیبپذیری آنها در برابر منافع متغیر کشورهای دیگر شود و از سوی دیگر نقاط ضعف و عوامل ناکارآمدی داخلیشان را نیز تا حد ممکن زیرپوشش قرار دهد.
نظر شما