در بین ژانرهای ادبی پرمخاطب، آثار داستانی که در ژانر پلیسی- جنایی و جاسوسی خلق میشوند همواره مخاطبان بسیاری دارند و به خاطر پررنگ بودن عنصر کشمکش در این نوع داستانها، معمولاً طیفهای مختلفی از خوانندگان به سوی این نوع آثار جذب میشوند. اغلب نویسندگان این ژانر ادبی شخصیتهای داستانی ثابت و نامآشنایی در آثار خود دارند که معمولاً از هوش بالا و سرشاری برخوردارند که در پیچیدهترین عملیاتهای پلیسی- جنایی و جاسوسی وارد میشوند و اغلب هم با بهرهگیری از دانش و مهارت شخصی خود بر موانع پیش رو غلبه میکنند و پیروز میدان میشوند. حالا اگر بخواهیم در این ژانر پرمخاطب تمرکز بیشتری داشته باشیم و بخش «جاسوسی» و آثار ادبی موفق که در این حوزه خلق شدهاند را زیر ذرهبین بگذاریم با چهرههای نامی و آثار ماندگار زیادی مواجه میشویم که برخی از آنها جزو آثار کلاسیک در این زمینه محسوب میشوند اما بخشی از آنها در ردیف آثار نو و حتی مدرن قرار میگیرند. پیشینه خلق داستانهای شاخص و پرمخاطب جاسوسی به حدود ابتدای قرن بیستم برمیگردد. البته در پایان قرن نوزدهم که فعالیتهای جاسوسی و سرقت اطلاعات و نقشههای کشورها و قدرتهای رقیب رونق گرفت، گونه تازهای از داستانهای جاسوسی هم خلق شد و مورد توجه خوانندگان قرار گرفت که در سالهای بعد به نوعی این ادبیات فراگیر شد. از نویسندگان سرشناس آغاز قرن بیستم میتوان به «رابرت ارسکین چیلدرز» اشاره کرد که برخی از کارشناسان و منتقدان ادبی داستان «راز ماسهها» این نویسنده را نخستین رمان جاسوسی مدرن میدانند. به مرور نویسندگان دیگری هم به این جریان ادبی پیوستند که از میان آنها میتوان به «جوزف کنراد» با داستان «مأمور مخفی» اشاره کرد. در ادامه، نویسندگانی پا به این عرصه گذاشتند که به طور اختصاصی در زمینه داستانهای جاسوسی فعالیت میکردند و داستان مینوشتند. مانند «ویلیام لِکو» و «فیلیپس اُپنهایم» که در زمان پیش از جنگ اول جهانی به گونه ادبی داستان جاسوسی رونق بخشیدند. این دو نویسنده در یک دوره پانزده ساله، بیش از ۱۰۰ رمان جاسوسی نوشتند و تقریباً قواعد کلیشهای این داستانها را پی ریختند. در سالهای بین دو جنگ جهانی و پس از جنگ دوم جهانی، داستان جاسوسی به اوج خود رسید و بسیاری از نویسندگان این داستانها خود تجربههای جاسوسی و ضدجاسوسی داشتند. پس از جنگ دوم و آغاز دوران جنگ سرد، شکل داستانهای جاسوسی دگرگون شد. داستانها از آن پس بیشتر میدان نبرد میان نیروهای امنیتی شرق و غرب بودند. از نویسندگان نامدار داستانهای جاسوسی در این دوره میتوان به «گراهام گرین» اشاره کرد که با نوشتن داستانهای «آمریکایی آرام» و «مأمور ما در هاوانا» کیفیت داستانهای جاسوسی را به مراتب بالاتر برد. سرانجام در دهه ۶۰ قرن بیستم داستان جاسوسی به نوعی تثبیت و حتی جهانی شد. «ایان فلمینگ» با خلق شخصیت «جیمز باند»، معروفترین شخصیت داستانی جاسوس را وارد دنیای داستانهای جاسوسی کرد. از دیگر نویسندگان معروف این دوره میتوان به «جان لوکاره»، «فردریک فُرسایت» و «تام کلنسی» اشاره کرد.
برخی از این نویسندگان خود در سرویسهای اطلاعاتی عضویت داشتند. مانند «هنری گراهام گرین» انگلیسی که با شروع جنگ جهانی دوم در وزارت اطلاعات این کشور مشغول به کار شد. او در مقطعی به خدمت سرویس اطلاعاتی انگلیس درآمد و مدتی هم به عنوان مسئول ضداطلاعاتی در امور پرتغال فعالیت داشت و عملاً نویسندهای بود که خود جاسوس انگلیس محسوب میشد. رمانهای این نویسنده مانند «مرد وسط»، «نام عملیات»، «شایعه در شب»، «ترن استانبول»، «مرد دهم»، «صخره برایتون»، «سفر به دنیای خاله آگوستا»، «مأمور ما در هاوانا»، و «مرد سوم» که برخی از آنها به فارسی هم ترجمه شدهاند در سراسر جهان مخاطبان بسیاری پیدا کرد.
همچنین «ایان فلمینگ» (یان لنکستر فلمینگ) یک نویسنده انگلیسی، روزنامهنگار و افسر اطلاعات نیروی دریایی بود. او با مجموعه «جیمز باند» که از معروفترین رمانهای جاسوسی محسوب میشوند شناخته شد.
«جان لوکاره» که مخاطبان او را به عنوان یک نویسنده انگلیسی داستانهای جاسوسی میشناسند، برای سرویسهای اطلاعاتی انگلیس کار میکرد. رمان «جاسوسی که از سردسیر آمد» از پرفروشترین آثار اوست که شهرت جهانی برای این نویسنده به ارمغان آورد. از دیگر نویسندگان جهان که به خلق داستانهای جاسوسی میپردازند میتوان به ابرت لادلوم، دزموند بیگلی، ریموند بنسون، وینس فلین، دونالد همیلتون، جک هیگینز، دیوید ایگناتیوس و راس توماس اشاره کرد. در ایران اما تعداد نویسندگانی که به طور اختصاصی در ژانر داستانهای جاسوسی آثار شاخص و ماندگاری خلق کرده باشند، معدود است. اغلب نویسندگان ایرانی فعال در این زمینه را پاورقینویسان مطبوعات در دهههای گذشته تشکیل میدهند؛ مانند امیر عشیری که برخی او را پایهگذار ادبیات پلیسی در ایران میدانند. عشیری البته در موضوعات تاریخی هم داستان مینوشت و شهرت خود را با نوشتن پاورقی در مجلات و در مقطع تاریخی دهههای ۳۰ تا ۵۰ خورشیدی بدست آورد. از امیر عشیری بیش از ۶۰ عنوان رمان منتشر شده که از آثار معروف او با موضوع جاسوسی میتوان به «جاسوس دو بار میمیرد» (دو جلد)، «جاسوسهای در برلین»، «ستون پنجم» (دو جلد)، «جاسوسه چشم آبی» و «نبرد جاسوسان» اشاره کرد. از دیگر نویسندگان ایرانی که به طور اختصاصی در زمینه داستانهای جاسوسی آثار متعددی را خلق کردهاند میتوان به پرویز قاضیسعید اشاره کرد. در دهههای اخیر با فروکش کردن پاورقینویسی در مطبوعات ایران، خلق داستانهای جاسوسی هم به حاشیه رفت و کمتر نویسندهای به طور اختصاصی در این زمینه فعالیت میکند. هر چند تعدادی از نویسندگان در برخی از آثار خود شخصیتهای اصلی یا فرعی با هویت جاسوس هم خلق میکنند اما این رویکرد پیوسته و اختصاصی نیست و اغلب شخصیتهای داستانی جاسوس به اقتضای قصه وارد آثار ادبی میشوند.
نظر شما