قدس آنلاین: «والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصعوا بالحق و تواصعوا بالصبر»....قسم به عصر قسم به زمان که آدمیان عمومیان در زیان به سر می برند مگر کسانی که ایمان آوردند ....خدا را و ولایت و امامت و معاد را باور کرده اند و عملی شایسته انجام داده اند، آنگاه به جامعه پرداختند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کردند.... از ویژگیهای مردان تاثیر گذار این است که از عمرشان نهایت استفاده را می برند و به قول مولوی فرزند زمان هستند: صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق......نیست فردا گفتن از شرط طریق... همان طور که طفل لحظه ای از مادر جدا نمی شود صوفی البته نه صوفی با ظواهر صوفیانه بلکه با باطنی صوفیانه و با جانی آزاده از همه قید و بند لحظه ای از زمان و عصر خود جدا نیست و زمان را مدیریت می کند .
سردار شهید سلیمانی لحظه ای از عمرش را هدر نداد؛ چه در منزل و چه در جلسات اداری و چه در میادین نبرد شهید عزیر نه تنها از زمان استفاده کرد بلکه از زمان پیشی گرفت و جزو نوادری بود که زود شکوفا شد و همه استعدادش به فعلیت تبدیل شد. آدمیان در این دنیا به منزله درختانی هستند که روحشان در این کالبد خاکی غرس شده است و باید مانند میوه بر شاخه درخت به کمالش برسد و پخته گردد آنگاه براحتی از این عالم خاکی به دیار باقی سفر کند.... این جهان همچون درخت است ای کرام.....ما بر او چون میوه های نیم خام سخت گیرد خامها مر شاخ را.....چون که در خامی نشاید کاخ را.....چون بپخت و گشت شیرین لب گز آن ....سست گیرد شاخه ها را بعد از آن .... چون از آن اقبال شیرین شد دهان .....سرد شد بر آدمی ملک جهان.....سخت گیری و تعصب خامی است ....تا جنینی کار خون آشامی است.....سردار زود به کمال رسید و روحش به پرواز در آمد و درس عرفان را نه فقط در مقام تئوری بلکه در مقام عمل به همه مستعدین یاد داد.
جناب مولوی شما در مثنوی در وصف شهید چنین سرودی.....رقص آن جا کن که خود را بشکنی.......پنبه را از ریش شهوت برکنی.....رقص و جولان بر سر میدان کنند....رقص اندر خون خود مردان کنند.....چون رهند از دست خود دستی زنند.....چون جهند از نقص خود دستی زنند...مطربانشان از درون دستی زنند....بحر ها در شورشان کف می زنند...جناب مولوی همه آن چه تو در مثنوی در وصف عارف و عاشق سرودی شهید سردار سلیمانی همه را در خود جمع کرد. شهید سلیمانی عزیز مصداقی از مصادیق آیات قرآن است آیاتی چون «لان شکرتم لازیدنکم»....شهید عزیز چون شاکر بود فزونی و زیادی در وجود پیدا کرد فزونی به ظرفیت تمام مستعدین و تمام حق طلبان به همین دلیل در قلب همه نشس .
سردار بزرگ نیز مصداق آیه «الم نشرح لک صدرک» است. شرح صدر پیدا کرد و چنان توسعه وجودی یافت که قلب ملیون ها عاشق شد خانه وی ملیون ها ایرانی و غیر ایرانی به زبان حال این بیت حضرت حافظ را در وصف سردار سلیمانی مترنم بودند.....رواق منظر چشم من آشیانه تست......کرم نما و فرود آی که خانه خانه تست....شهید عزیز با زندگی و شهادت خود نشان داد که آدمی با شهادت بزرگتر میشود نه تنها محو نمی شود بلکه کوچک هم نمی شود بلکه بزرگتر شده و وسعت می یابد.
سردار شهید با شهادتش نشان داد که معشوق اول با شمشیر عشق و با تیغ محبت عاشق را از دنیا جدا می سازد و جانش را می خرد انگاه اگر تقدیرش شهادت در میدان بود بعد از شهادتش بارحمت ویژه اش در او می دمد هیچگاه معشوق کشته خود را رها نمی کند بلکه با دم محبتی اش به اوجش می رساند و چه زیبا سروده مولوی و چه زیبا سروده اش مصداقش را در شهید سلیمانی پیدا کرد. مولوی بزرگ از قبرت در قونیه سر بر اور و بزرگتر از خود را به تماشا بنشین ببین سردار سلیمانی عزیز چه کرد .....هله نومید نباشی که تو را یار براند.....گرت امروز براند نه که فردات بخواند ؟...در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا.......زپس صبر تو را او به سر صدر نشاند ....و اگر بر تو ببندد همه راه ها و گذرها....ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند......نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد......نهلد کشته خویش را کشد آن گاه کشاند.....چو دم میش نماند زدم خود کندش پر......تو ببین این دم یزدان به کجاهات رساند.....به مثل گفته ام این را و اگر نه کرم او.......نکشد هیچ کسی را و زکشتن برهاند......همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد........بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند......دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش.... به کی ماند به کی ماند به کی ماند به کی ماند ......هله خاموش که بی گفت از این می همگان را......بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند .....
درود به روان همه شهیدان و درود به روان امام شهیدان و درود ه روان سردار شهید سلیمانی عزیز...
انتهای پیام/
نظر شما