تحولات منطقه

۳۰ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۴
کد خبر: ۷۳۶۶۵۰
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

از نظر علامه مصباح، مسئله این است که آیا انقلاب اسلامی، تفاوت ماهوی با انقلاب‌های دیگر دارد یا خیر؟ او می‌گفت به نظر می‌آید این، یک مسئله اساسی است؛ به طوری که بسیاری از مشکلات و اختلافات و تنش‌هایی که پس از انقلاب، میان جریان‌های سیاسی مختلف شکل گرفت، به همین پرسش مربوط است و پاسخ آن، سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده است.

انقلاب اسلامی با انقلاب‌های دیگر «تفاوت ماهوی» دارد

به باور علامه مصباح، شباهت‌های میان انقلاب اسلامی با انقلاب‌های سوسیالیستی و لیبرالیستی، «عرضی» است، اما از نظر «ماهیت» به طور کامل با آن‌ها متفاوت است.

 مبدأ بحث در این باره نیز «انسان» است. ما معتقدیم انسان، در بدن مادی، منحصر نیست بلکه «زندگی دنیایی» بخش محدودی از زندگی انسان است؛ زندگی اصلی انسان، بی‌نهایت است و ما باید به فکر تحصیل «سعادت» برای زندگی بی‌نهایت در «عالم آخر» باشیم.

از این رو، مطرح شدن «هدف‌های مادی و معیشتی» در انقلاب اسلامی، «جنبه ابرازی» داشت و هدف اصلی این بود که با استقرار حکومت الهی «ارزش‌های اسلامی» رواج یابند.

 آری، لازمه این امر، کسب رفاه، امنیت، بهداشت و سایر امور مادی است، اما این امور، «فرعی» هستند. همه این‌ها، شاخه‌های ریشه‌ای هستند که آن ریشه، حاکمیت الله است و باید جانمان را هم برای آن بدهیم. در مقابل، انسان‌های مادی‌نگر، چیزی جز لذت نمی‌شناسند و به دنبال رفاه اقتصادی و امنیت هستند. چنین افرادی، با همه آشتی می‌کنند تا کسی، متعرض آن‌ها نشود و به این واسطه، راحت زندگی کنند!

علامه مصباح معتقد بود این دو نوع بینش، دو نوع انقلاب را پدید می‌آورد. هر چند نمودها، روندها و ظواهر انقلاب‌ها شباهت‌های زیادی با یکدیگر دارند، به گونه‌ای که نزاع، درگیری، خشونت و... در هر دو وجود دارد، اما انقلاب، علاوه بر این پوسته عینی و محسوس، باطن پنهان و ناپیدایی نیز دارد که وجه تمایز انقلاب اسلامی از انقلاب‌های دیگر به شمار می‌آید و باطن انقلاب، دلالت بر انگیزه‌ها، اندیشه‌ها، ارزش‌ها و مقاصد نیروهای انقلابی دارد. بنابراین، انقلاب اسلامی با انقلاب‌های دیگر، تفاوت عمده و مهمی دارد و آن، عبارت از این است که در انقلاب اسلامی، مردم در پی برقراری ارزش‌های الهی و اسلامی بودند و غایت اصلی آن‌ها، کسب مطامع و لذت‌های مادی نبود.

«سکولاریسم پنهان» ماهیت انقلاب را زائل می‌کند

پرسش دیگری که علامه مصباح مطرح کرده، این است که آیا انقلاب، ۱۰۰ درصد باقی خواهد ماند یا ممکن است دچار آفت شود؟ او می‌گفت: من این انقلاب را به انقلاب رسول اکرم(ص) تشبیه می‌کنم و معتقدم آفتی که ما را تهدید می‌کند، همان آفتی است که مسلمان‌ها را پس از رحلت رسول اکرم(ص) تهدید کرد. حضرت امیر(ع) در خطبه قاصعه، این تحول اجتماعی را بدین صورت توصیف کرده است:

ألاَ وَ إِنَّکُم قَد نَفَصتُم أیدِیَکُم مِن حَبلِ اَلطَّاعَه وَ ثَلَمتُم حِصنَ اَللهِ اَلمَضرُوبَ عَلَیکُم بِأحکَامِ اَلجَاهِلِیَّهِ [...] وَ اِعلَمُوا أنَّکُم صِرتُم بَعدَ اَلهِجرَهِ أعراَباً وَ بَعدَ اَلمُوَالاَه أحزَاباً مَا تَتَعَلَّقُونَ مِنَ اَلإّسلاَمِ إلاَّ بِاسمِهِ وَ لاَ تَعرِفُونَ مِنَ اَلإیمَانِ إلاَّ رَسمَهُ [...] إِنَّکُم إِن لَجَأتُم إِلَی غَیرِهِ حَارَبَکُم أهلُ اَلکُفرِ ثُمَّ لاَ جَبرَائِیلُ وَ لاَ مِیکَائِیلُ وَ لاَ مُهَاجِروُنَ وَ لاَ أنصَارٌ یَنصُرُونَکُم إِلاَّ اَلمُقَارَعَهَ بِالسَّیفِ حَتَّی یَحکُمَ اَللهُ بَینَکُم وَ إِنَّ عِندَکُمُ اَلأمثَالَ مِن بَأسِ اَللهِ وَ قَوَارِعِهِ وَ أیَّامِهِ وَ قَائِعِهِ [...] فَإِنَّ اَللهَ سُبحَانَهُ لَم یَلعَنِ اَلقَرنَ المَاضِیَ بَینَ أیدِیکمُ إِلاَّ لِتَرکِهِمُ اَلأمرَ بِالمَعرُوفِ وَ اَلنَّهیَ عَنِ اَلمُنکَرِ[...] وَ قَد قَطَعتُم قَیدِ اَلإِسلاَمِ وَ عَطَّلتُم حُدُودهُ وَ أمَتُّم أحکَامَهُ (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ترجمه عبدالمحمد آیتی).

بدانید که شما بند طاعت اسلام از دست‌ها گشودید و آن دژ خدایی را که گرداگردتان را فرا گرفته بود با به کار بستن احکام جاهلیت، سوراخ کردید. [...] بدانید شما پس از هجرت، بار دیگر شیوه اعراب بادیه‌نشین را پیش گرفتید و پیش از عقد مودت، گروه گروه شدید. از اسلام، تنها نام آن بر خود بستید و از ایمان، تنها به ظاهر آن بسنده کردید. [...] اگر از اسلام به غیر اسلام پناه جویید، کافران به پیکار شما خواهند خاست. نه جبرئیل به یاریتان خواهد آمد و نه میکائیل، نه مهاجران و نه انصار و یاوری جز ضربه‌های شمشیر نخواهید داشت تا آن‌گاه که خدا در میان شما حکم کند.

 هر آینه، شما را نمونه‌های عبرت‌آمیزی است از عذاب‌ها و سختی‌های کوبنده الهی بر امت‌های پیشین و روزهای نزول عذاب و حوادث سخت او. [...] خداوند سبحان، گذشتگان را که پیش از شما بودند، از رحمت خود دور نساخت، مگر بدین سبب که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند. [...] آگاه باشید که شما، رشته اسلام را بریده‌اید و حدود آن را اجرا نکرده‌اید و احکامش را میرانده‌اید.

علامه مصباح، این روایت را این گونه تفسیر می‌کرد که اگر امروز، به غیر از خدای متعال و به لوزان، نیویورک، ژنو و غیر خدا پناه ببرید، خدای متعال، کافران را بر شما مسلط خواهد کرد و در مذاکرات، شکست می‌خورید و فریبتان می‌دهند! و مگر چنین نشد؟!

فراموشی «نعمت انقلاب» زوال آن را در پی دارد

علامه مصباح می‌گفت: خدای متعال بر ما منت نهاد و یکی از سلاله‌های رسول اکرم(ص) را برانگیخت تا نظام ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی را سرنگون و تنها نظام حکومتی را در عالم، بر اساس «مبانی اسلام» پایه‌گذاری کند.

 با این حال، تعداد کمی از مردم قدر این «نعمت» را شناختند که بهترین ایشان در جبهه‌ها به شهادت رسیدند.

 این انقلاب، ثمره خون بیش از ۲۰۰ هزار شهید است، اما آیا ما قدر این «نعمت» را می‌دانیم؟! این خون‌ها برای اسلام و قرآن ریخته شد، اما گذشت زمان، ما را به «غفلت» گرفتار ساخته است.

 از اوضاع جاری جامعه برداشت می‌شود که اصل «انقلاب» و به دنبال آن «اهمیت اسلام» به‌تدریج در حال فراموشی است.

 ما انقلاب کردیم تا نام اسلام را زنده و مقدمات ظهور را فراهم سازیم، اما گویا این هدف‌ها را فراموش کرده‌ایم! بعضی رفتارها، این خطر جدی را گوشزد می‌کند که ارزش‌های انقلاب در حال «کمرنگ شدن» هستند؛ چنان‌که وقتی برخی عملکردها را با اوایل انقلاب می‌سنجیم، تفاوت‌های زیادی دیده می‌شود.

علامه مصباح هشدار می‌داد اگر این وضعیت ادامه یابد، خدای متعال، نعمت انقلاب را از ما می‌گیرد: لَئِن شَکَرتُم لَاُزیدَنَّکُم و لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ.

 خدای متعال، سنت‌های تغییرناپذیری دارد که بر اساس آن‌ها، اگر قدر نعمت دانسته نشود، ضمانتی برای بقای آن نخواهد بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.