اسماء نجفی؛ هنرمند و نقاش افغانستانی یکی از آنهاست که این روزها نخستین نمایشگاه انفرادیاش در نگارخانه رضوان مشهد در حال برگزاری است. سوژه اصلی تمام تابلوهای نمایشگاه «آوای درون» افغانستان است و موضوعی که بیش از همه مورد توجه نقاش بوده نقش، جایگاه و شرایط زنان در افغانستان است. پدر و مادر اسماء نجفی افغانستانی هستند اما خودش زاده ایران است.
به بهانه برگزاری این نمایشگاه و همزمانی آن با روز زن گفتوگویی با وی انجام دادیم که میخوانید.
چطور شد به هنر نقاشی علاقهمند شدید؟
نقاشی را همیشه دوست داشتم از سال ۸۹ توانستم وارد کلاسهای آموزشی شوم و آرام آرام نقاشی را به صورت جدیتر تجربه کنم. ابتدای ورودم به این حوزه، کار با استادان مختلفی را تجربه کردم، اما سال ۹۲ بود که به صورت حرفهایتر کار کردم و نقاشی تبدیل به اولین دغدغه زندگیام شد. از همان جا هم بود که تصمیم گرفتم نخستین نمایشگاه انفرادی که برگزار میکنم درباره کشورم افغانستان باشد.
آثار این نمایشگاه چه برهه زمانی را شامل میشود؟
این آثار حاصل چهار پنج سال تلاش من در سالهای اخیر است. خودم هم میدانم که این تابلوها نقصهایی دارند، اما از اینکه توانستم امسال این نمایشگاه را برگزار کنم خوشحال هستم.
روز افتتاحیه حضور هنردوستان افغانستانی به خصوص دختران و بانوان بسیار پررنگ و امیدبخش بود. خودتان از افتتاحیه راضی بودید؟
بله با توجه به مشکلاتی که کرونا برای ما فراهم کرده، استقبال خیلی خوب بود و من از حضور دوستان راضی بودم. بیشتر بازدیدکنندگان بچههای افغانستان بودند، اما دوستان ایرانی هم حضور داشتند که حضور همه آنها غنیمت و ارزشمند بود.
حضور استاد ماروسی به عنوان یک استاد و نقاش ایرانی در کنار شما و در برقراری این نمایشگاه خیلی مؤثر بوده است. در این باره توضیح میدهید؟
واقعاً جا دارد که من اول از همه، از ایشان تشکر کنم. استاد ماروسی در این مدت خیلی زحمت کشیدند و من از همان ابتدا که هنرجوی ایشان بودم بسیار از کمک و همراهی ایشان بهره بردم. نقش استاد در برگزاری این نمایشگاه هم واقعاً زیاد بود و من در خیلی از کارها از مشورتشان استفاده کردم. حس و حال و هوای خیلی از آثاری که در نمایشگاه اکران شدند با کمک استاد ماروسی کامل شد. جالب اینکه ایشان با اینکه ایرانی هستند و هیچ وقت افغانستان را ندیدهاند، مثل یک افغانستانی در کنار من بودند و به کامل شدن حس تابلوها به من کمک میکردند. همدلی در ارتباط بین ما به عنوان یک ایرانی و افغانستانی پیشفرض بود. چون ما در این کار اصلاً فکر نمیکردیم که از دو کشور مختلف هستیم. هیچ مرزی در این زمینه نبود و همین کمک کرد که این نمایشگاه را با همراهی هم برگزار کنیم.
از آقای ماروسی شنیدم که کشیدن این تابلوها برای خود شما فرایند احساسی و سخت بوده و گاهاً با اشک و گریه همراه بوده است.
بله. سر بعضی کارها واقعاً همین طور بود.
همه آثار این نمایشگاه درباره افغانستان است، در حالی که شما هیچ وقت افغانستان را ندیدهاید. این حس چطور ایجاد و منتقل شد؟
همان طور که گفتید من هیچ وقت افغانستان را ندیدهام و هیچ وقت به آنجا مسافرت نکردهام، اما امیدوارم که واقعاً توانسته باشم این حس را در آثار به بیننده منتقل کنم. تنها منبع من تعاریفی بودند که بزرگترها و دیگران برای من نقل کردند. البته خودم هم تحقیق کردهام و از افغانستان شناختی کسب کردهام. مثلاً در این مدت مطالعاتی داشتم که برای این شناخت به من کمک کردند.
با توجه به اینکه خودتان افغانستان را ندیدهاید، نقاشیها ایده خودتان بودند یا از تصاویری واقعی بهره گرفتید؟
من در این کارها از تصاویر افغانستان فقط کمک گرفتهام، اما خیلی از عکسها را با تغییراتی که خودم انجام دادم نقاشی کردم. در بعضی موارد هم ترکیب چند عکس و تصویر را تبدیل به یک نقاشی واحد کردم و سعی کردم هیچ عکسی را اجرا نکنم، بلکه برداشتی از عکس انجام بدهم و آن را با حس و حال خودم تلفیق کنم.
چطور شد که به موضوع زنان رسیدید؟
چون خودم زن هستم، دوست داشتم نمایشگاهی که میگذارم درباره زنان باشد. زنان در تمام دنیا درد و رنجهایی دارند که بین همه آنها، با غلظت کم و زیاد، مشترک هستند. من هم از وقتی تصمیم گرفتم درباره افغانستان نمایشگاه برگزار کنم دوست داشتم سوژه آن زنان باشد، ولی در این مراحل سوژههای دیگری هم به نظرم رسید که به مجموعه تابلوها اضافه شدند. ۷۰ درصد تابلوهای نمایشگاه درباره زنان است و من دوست داشتم با این کار قسمتی از درد و رنج آنها را نشان بدهم. البته همه تابلوها درباره درد و رنج نبود، چون هنوز امید، روحیه، آرزو و عشق در آثار دیده میشود.
اتفاقاً یکی از نکات مورد توجه همین امید و روحیه در آثار بود.
من نمیخواستم موضوع خیلی کلیشهای باشد و تنها روی جنبه منفی موضوع تمرکز کنم. سعی بر این داشتم در کنار آن دردها امید را هم منعکس کنم تا نمایشگاه و حسی که به مخاطب منتقل میکند منفی و ناامیدکننده نباشد.
فعالیتهای هنری نظیر برگزاری این نمایشگاهها چه تأثیری در روابط کشورهای همسایه و منطقه دارد؟
مشکلاتی که بعضاً برای مهاجران وجود دارد معمولاً سیاسی هستند، اما خود من به عنوان کسی که در مسیر هنر قدم گذاشتهام، هیچ وقت با مشکلی مواجه نشدهام و در کنار همه دوستان نقاش یا استادان و یا شاگردان خودم یک نگاه فرامرزی داشتهایم. با محوریت هنر و فرهنگ با هم قدم برداشتهایم و پا به پای هم پیش رفتهایم، همدیگر را درک کردهایم و من در مسیر خودم به مشکلی برنخوردهام.
چه مشکلاتی سر راه مهاجران وجود دارد که نمیتوانند در مسیر هنری و رشد استعدادهایشان گام بردارند؟
از مشکلاتی که سر راه بچههای افغانستانی وجود دارد هزینههای بالای نقاشی است؛ از تهیه لوازم و رنگ و قلممو بگیرید تا کلاسهای آموزشی. اگر این بچهها با دغدغه کمتری در مسیر نقاشی قدم بردارند حتماً موفق خواهند شد. باید سازوکاری ایجاد شود که بچههای مهاجر بتوانند با آرامش مسیر هنری را طی کنند. چون مهمترین مانع سر راه این بچهها مسائل مالی است. کار هنری به دلیل هزینههایی که دارد، بچههای علاقهمند به هنر و نقاشی را با سدی از مشکلات مالی مواجه میکند. همین اتفاق سبب میشود استعداد آنها دیده نشود و نتوانند ادامه مسیر دهند. من دوست دارم با توجه به اینکه در بین بچههای افغانستانی استعدادهای زیادی وجود دارد، شرایطی رقم بخورد که آنها هم با دغدغه کمتر و آرامش بیشتری بتوانند به هنر و نقاشی بپردازند.
خود من از ابتدا همراهی خانواده را با خودم داشتم. اگر همراهی خانواده نبود تهیه لوازم نقاشی که روز به روز گرانتر میشدند برای من هم واقعاً سخت میشد. پس از خانواده نیز باید از همسرم تشکر کنم که در دو سه سال اخیر واقعاً به من کمک کرد. هزینههای برگزاری چنین نمایشگاهی زیاد است و اگر من هم حامیان خوبی نداشتم شاید به این نقطه نمیرسیدم.
نخستین نمایشگاه تماماً با موضوع افغانستان بود. برای نمایشگاه بعدی چه برنامهای دارید؟
بعضی از بازدیدکنندگان میگفتند چطور کسی که در ایران متولد شده و در ایران زندگی کرده تمام تابلوهای نخستین نمایشگاهش درباره افغانستان است. همان طور که گفتم من این تصمیم را از قبل گرفته بودم، ولی به این دلیل که در ایران زندگی کردهام و با حال و هوای ایران بیشتر آشنا هستم، دوست دارم در نمایشگاههای بعدی به ایران هم توجه کنم و در ادامه مسیر کاستیهایی که در نمایشگاه اولم بود را جبران کنم و به موضوعات دیگر هم بپردازم.
نظر شما