قدس آنلاین: در شرایطی که گمان میرفت سینمای ایران در محاق تولید به سر ببرد اما ۱۱۰ فیلم متقاضی حضور در بخش سودای سیمرغ بودند که پس از بررسی و ارزیابی ۶۲ فیلم حائز شرایط شناخته شدند و در نهایت از سوی هیئت داوران ۱۶ فیلم به عنوان فیلمهای نهایی سودای سیمرغ معرفی شدند که فرصت اکران در روزهای جشنواره را پیدا کردند.
فیلمهای ابلق (نرگس آبیار)، بی همه چیز (محسن قرایی)، تکتیرانداز (علی غفاری)، تیتی (آیدا پناهنده)، خط فرضی (فرنوش صمدی)، رمانتیسم عماد و طوبا (کاوه صباغزاده)، روزی روزگاری آبادان (حمیدرضا آذرنگ)، روشن (روحالله حجازی)، زالاوا (ارسلان امیری)، ستاره بازی (هاتف علیمردانی)، شیشلیک (محمدحسین مهدویان)، گیجگاه (عادل تبریزی)، مامان (آرش انیسی)، مصلحت (حسین دارابی)، منصور (سیاوش سرمدی) و یدو (مهدی جعفری) فهرست محدود اکران را تشکیل دادند. در ادامه گذری کوتاه و کلی به فیلمهای این دوره از جشنواره فیلم فجر داریم.
به امید رکوردشکنی در گیشه
در سالهای اخیر نگاه تجاری در بیشتر آثار فیلمسازان پررنگ شده است چون هزینههای ساخت یک فیلم سینمایی بالا رفته به طوری که هزینه تولید یک فیلم متوسط در شرایط فعلی بین ۵ تا ۱۰ میلیارد تومان برآورد میشود. نگاهی به فهرست فیلمهای پرفروش چند سال اخیر، نشان از فرمولهای ثابت در تولیدات گیشهپسند دارد که شامل مضامین کمدی، اعتراضی، ناموسی، چند بازیگر چهره و سوپراستار، معرفی زوجهای جدید سینمایی و پیروی از ساختار و محتوای فیلمهای گیشهپسندی است که در سالهای گذشته امتحانشان را در جلب نظر مخاطب پس دادهاند.
نرگس آبیار پس از فروش خوب فیلم «شبی که ماه کامل شد» قواعد صدرنشینی در گیشه را یاد گرفت و در فیلم «ابلق» آنها را به کار برد. اگر در فیلم قبلیاش، فقط نام الناز شاکردوست به چشم میخورد، این بار نام بهرام رادان را هم در پوستر فیلمش آورد تا به مدد چشمهای رنگی بازیگرانش، فیلمش را پرفروش کند. قصه فقر و حاشیهنشینی هم فرمول ثابت این سالهای سینمای ایران در کسب موفقیت بوده است و «ابد و یک روز» و «مغزهای کوچک زنگ زده» پیش از این در ژانر اجتماعی، امتحان خودشان را در فروش پس دادهاند. آبیار فیلم جدیدش را در منطقه زورآباد فرحزاد فیلمبرداری کرده و قصهای ناموسی را روایت میکند که دنبالهرو قواعد ثابت فیلمهای پرفروش سینمای ایران است. البته این کارگردان از جنبشهای این روزهای شبکههای اجتماعی هم بیبهره نمانده و سکوت زنان در برابر ظلم را به نمایش میگذارد. نمایشی که در بسیاری از فیلمهای این دوره از جشنواره وجود داشت. از «خط فرضی» گرفته تا «روشن»، «بی همه چیز»، «ستاره بازی» و حتی «تی تی».
مهدویان هم که با «ایستاده در غبار» جاپایش را در سینمای ایران محکم کرد اما در قدم آخر خود «شیشلیک» لنگ زد. جدیدترین ساخته این فیلمساز جوان که براساس فیلمنامهای از مهدی ژوله ساخته شده است، در خلق موقعیتهای طنز موفق نبود و به دلیل ضعف در فیلمنامه با وجود استفاده از ستارههای شناخته شده کمدی، اثرش در حد کلیپهای اینستاگرامی باقی ماند و به ساختار یک فیلم طنز نرسید. مهدویان با ساختن «شیشلیک» امید دارد که قلکش از فروش این فیلم کمارزش در گیشه پر شود تا بتواند فیلمهای بعدی خودش را بسازد، کاری که ابوالحسن داوودی با ساخت «هزارپا» کرد.
سبقت در سیاهنمایی
محسن قرایی هم که جایزه ویژه هیئتداوران این دوره از جشنواره فجر را گرفت، الگوی موفق «سرخپوست» را در «بی همه چیز» پیاده کرده بود، اگر چه ساختار هر دو اسکلتی مشابه داشت اما تفاوت اصلی در آجرچینی مضمونی بود، سرخپوست با امید و عشق به پایان رسید اما «بی همه چیز» با پوچی و نفرت.
فیلمهای تلخ در این دوره از جشنواره کم نبودند، از «خط فرضی» گرفته که درماندگی یک زن را به تصویر میکشد تا فیلم «روشن» که شخصیت اصلی آن در تاریکی به سر میبرد. پایان تلخ و تاریک هم گویی به دهان فیلمسازان مزه کرده است و اگرچه قصهها، اقتباس و تأثیری از اتفاقهای واقعی جامعه است اما گویا نیمه سیاه و تاریک اجتماع برای فیلمسازان جذابتر از نیمه امیدبخش و روشن آن است حتی «شیشلیک» مهدویان هم یک کمدی سیاه بود که در کنار موقعیتهای طنز مطول و تکراریاش، سعی داشت اشک مردم را پای روضه فقر و بیچارگی درآورد.
در روزهایی که مردم بیش از همه به امید نیاز دارند و میخواهند رؤیاهایشان را روی پرده سینما تماشا کنند، «رمانتیسم عماد و طوبی» تلاشی ساده در این راستا بود که میتوانست مخاطب خانواده را در حد دو ساعت سرگرم کند اما فیلمساز جوانی به نام «آیدا پناهنده» با «تیتی» معجزه امید را به مخاطبان دوستدار سینما نشان داد. الناز شاکردوست با یک بازی به اندازه و درست در این فیلم، بهترین نقشآفرینی خود را در کارنامه بازیگریاش به جا گذاشت و پناهنده، عاشقانهای آرام را به تصویر کشید که سینمای امروز کشورمان به آن نیازمند بود، نیازمند معجزه.
در مذمت جنگ
خط اصلی فیلمهای جنگی این دوره از جشنواره که فرصت اکران پیدا کردند، ضدجنگ بودند. چه آنجا که قهرمان «تکتیرانداز» شهید عبدالرسول زرین به یکی از رزمندگان میگوید، برای انتقام نباید بکشی و چه آنجا که خانواده از هم پاشیده «روزی روزگاری آبادان» در شب عید، تمام آرزوها و رؤیاهایشان با یک خمپاره اشتباهی به تلی از خاک بدل میشود و چه آنجا که در «یدو» پسر نوجوان قصه جلو چشمانش تن بیجان زنی را میبیند که میخواسته برای بچههایش یک سطل شیر ببرد. اگرچه فیلمهای تکتیرانداز و یدو، روایت مقاومت و پایداری مردم و رزمندگان را در سالهای دفاع مقدس به تصویر کشیدند اما در لایههای پنهان خود، جنگ را مذمت کردند. جنگی که مسببش ما نبودیم اما سالهای قشنگی از زندگی مردمان ما را ربود.
در «روزی روزگاری آبادان» هم اگرچه شخصیت اصلی فیلم از خالی شدن موشکهای آمریکایی بر سر عراقیها، دلش خنک میشود اما وقتی آتش جنگ، گُر بگیرد تر و خشک با هم میسوزند و یک شهر مرزی درگیر جنگی ناخواسته میشود.
مردان علیه زنان
در فیلمهای این دوره از جشنواره، رگههای فمنیستی پررنگتر از سالهای گذشته بود. از «مامان» گرفته که مبارزه یک زن را در مواجهه با شوهر بیمسئولیت و پسران آویزانش نشان میدهد تا «ابلق» که سکوت اجباری و از سر مصلحت یک زن آسیبدیده را در برابر رفتار تجاوزگر یک مرد به تصویر کشیده است، در «بی همه چیز» باز هم یک زن قربانی تجاوز است، در «خط فرضی» زن دیگری، مستأصل از نگاه مردسالارانه همسرش، تصمیم غلطی میگیرد، در «ابلق» یک زن مجبور به سکوت و بدنامی میشود، در «رمانتیسم عماد و طوبی» یک زن به خاطر وظایف مادری از آرزوهایش دست میکشد، در «مامان» این گذشت اجباری به حد اختلال شخصیت در زن میرسد و در «ستاره بازی» دختری برای فرار از آزارهای جنسی و تنهایی به مواد مخدر پناه میبرد. حتی در فیلم «روشن» هم زن قصه قربانی بیکاری و بیپولی همسرش میشود.
امید به فیلماولیها
فیلمسازان دیگری اما دغدغه قصهگویی داشتند. سازندگان فیلمهای «مصلحت»، «زالاوا»، «منصور»، «روزی روزگاری آبادان» و «گیجگاه» که جزو فیلم اولیهای جشنواره امسال بودند، سعی داشتند قواعد درست فیلمسازی را در آثارشان پیاده کنند. ارسلان امیری که جایزه بهترین کارگردان اولی این دوره از جشنواره را از آن خود کرد، افسانههای بومی در غرب کشور را روایت کرد و با قصهای شسته رفته و سرراست به نقد خرافات پرداخت. حسین دارابی در «مصلحت» سراغ سوژهای حساس و جنجالبرانگیز رفت. سرمدی با روایتی دلنشین از یک قهرمان، حس غرور ملی را در مخاطبانش برانگیخت. حمیدرضا آذرنگ، تواناییاش در فیلمسازی را با لوکیشنی محدود به رخ کشید اما عادل تبریزی در نخستین گام فیلمسازیاش، گیج زد!
فیلماولیهای جشنواره امسال نشان دادند که میتوان به ورود فیلمسازان جدید و جوان به سینمای ایران امیدوار بود کما اینکه سعید روستایی، هومن سیدی و محمد کارت با آثارشان ثابت کردند که میتوان به فردای سینمای کشور امیدوار بود.
نظر شما