تحولات لبنان و فلسطین

۲۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۸
کد خبر: 740306

چین؛ بازیگر پنهان صلح افغانستان

میراحمدرضا مشرف / کارشناس مسائل افغانستان

از زمان آغاز فرایند گفت‌وگوهای صلح در افغانستان، یک نکته درخور توجه وجود داشته و آن‌هم مواضع تقریبا بدون جنجال و هیاهوی پکن است. حال آنکه دلایل و عوامل متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد ثبات و امنیت در افغانستان و به دنبال آن آینده سیاسی منطقه برای چینی‌ها دارای اهمیت است. در این راستا مواضع چینی‌ها در سه سطح قابل بررسی است.

در سطح نخست تحولات افغانستان به‌طورمستقیم با مهم‌ترین اولویت سیاست خارجی چین یعنی «چین واحد» و تمامیت ارضی این کشور پیوند می‌خورد. وجود مرزهای مشترک میان افغانستان و استان سین کیانگ چین که اویغورهای با تمایلات جدایی‌طلبانه را در خود جای داده، به‌طور قطع یک مسئله حساسیت‌برانگیز برای پکن است. حمایت چینی‌ها از فرایند صلح و سهیم شدن طالبان در قدرت تا حد زیادی از تعهد این گروه به پکن تأثیر پذیرفته است. شواهد نشان می‌دهد سطوح بالایی از این همکاری تحقق یافته؛ چنان‌که انتشار اطلاعاتی در مورد کشف یک شبکه جاسوسی چینی که با همکاری شبکه حقانی، جنگجویان اویغور را شناسایی و به قتل می‌رسانده است، نگرانی‌هایی را برای دولت کابل نسبت به سطح روابط و همکاری امنیتی طالبان و پکن ایجاد کرده است.

اما در سطح دوم، تحولات افغانستان با سطوح کلان برنامه‌های اقتصادی چین در منطقه پیوند یافته است. افغانستان علاوه بر اینکه می‌تواند بخشی از پروژه بزرگ «یک کمربند یک جاده» تلقی شود، شاید بتواند در چگونگی اجرایی شدن این طرح در منطقه هم نقشی اساسی بر عهده گیرد. بر این اساس چینی‌ها می‌کوشند الگو و رویکرد فراگیر منطقه‌ای خود را که مبتنی بر حل مسائل امنیتی از طریق گسترش همکاری‌های تجاری و اقتصادی است، در افغانستان پیاده کنند. پخش اخباری در زمینه توافقات چین و طالبان برای تقویت زیرساخت‌ها و گسترش فعالیت‌های اقتصادی و تجاری، آن هم در ازای پایبندی این گروه به صلح، از همین منظر قابل بررسی و تأمل است.

در سومین سطح، افغانستان می‌تواند بخش مهمی از راهبرد کلان عمل‌گرایانه و ژئواستراتژیکی چینی‌ها را باز تعریف کند. نگرانی‌های پکن درباره حضور نیروهای خارجی در منطقه موجب شده چینی‌ها با مشارکت در سازمان‌هایی چون شانگهای و یا نشست‌هایی همچون «سیکا»(تعامل و اعتمادسازی آسیا)، راهبرد مهم حل مشکلات آسیا توسط آسیایی‌ها را پیگیری کنند. افغانستان می‌تواند مهم‌ترین آزمون اجرایی این راهبرد تلقی شود، جایی که پس از خروج نیروهای آمریکا و ناتو، همکاری‌ها و مشارکت منطقه‌ای باید راهگشای مشکلات و خلأهای امنیتی باشد. پذیرش افغانستان به عنوان عضو ناظر شانگهای، تغییر جهت همکاری‌های کابل و پکن از سمت و سوی اقتصادی به همکاری‌های نظامی، سیاسی و امنیتی و ایجاد سازوکار همکاری و هماهنگی چهار ضلعی میان افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و چین را باید بخش‌هایی از همین رویکرد به حساب آورد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.