نخستین سفر رسمی خلیلزاد به کابل پس از استقرار دولت بایدن در کاخ سفید، توفانی در کابل به راه انداخته است. مخالفت صریح اشرف غنی با طرح او سبب شد تا واشنگتن با علنی ساختن نامه هشدار آمیز و در واقع تهدید آمیز وزیر خارجه آمریکا به رئیس جمهور افغانستان، عزم و اراده اش را برای عبور از نظام فعلی و ایجاد یک دولت انتقالی نشان دهد.اما طرح پیشنهادی خلیلزاد موسوم به «دولت انتقالی صلح» که در داخل افغانستان از آن به عنوان «حکومت مشارکتی» یاد میشود، از سه بعد قابل بررسی است. نخست در رابطه با مفاد این طرح باید گفت که اگر چه اطلاعات رسمی در این زمینه انتشار نیافته، اما منابع خبری آن را یک طرح دو مرحله ای عنوان کرده اند که بر اساس آن ابتدا یک اجلاس بزرگ بینالمللی با مشارکت طرفهای دخیل در قضیه افغانستان (ایران، روسیه، چین، هند، پاکستان و نماینده ویژه ایالات متحده) و با میزبانی سازمان ملل متحد برگزار میشود.در مرحله دوم مذاکرات میان نمایندگان حامی دولت و در تعبیری جدیدتر حامیان جمهوری خواهی، با طالبان در ترکیه انجام میگیرد. در عین حال گویا در طرح مورد نظر بخشهایی نیز در قالب رهنمود آینده و ساختار دولت انتقالی گنجانده شده که به مقولههایی چون آزادیهای سیاسی و اجتماعی،تفکیک قوا و تشکیل شورای عالی فقهی اشاره دارد.
اما در بعد دوم میتوان به برخی نکات مثبت و منفی موجود در این طرح اشاره کرد. تشکیل یک اجلاس بینالمللی با حضور کشورهای درگیر شاید مهمترین نکته قوت آن محسوب شود. چنین رویکردی علاوه بر ایجاد هماهنگی جهانی، انحصار تصمیمگیری ایالات متحده در رابطه با افغانستان را خواهد شکست. در بعد داخلی هم سبب کمرنگ شدن اتکا طالبان به توافقات با آمریکا و به حاشیه رانده شدن توافق دوحه میشود؛ مسئلهای که به طور قطع در پایین آوردن سطح توقعات و انتظارات طالبان تأثیرگذار خواهد بود. فروپاشی ساختار فعلی بدون در نظر گرفتن جایگزین روشن و مناسب، نامشخص ماندن وضعیت ادغام و حتی همکاری نیروهای مسلحی که سالها رو در روی یکدیگر قرار داشتهاند، تداوم بلاتکلیفی در رابطه با موضوع مهم و حیاتی آتش بس و در نهایت تصور ساده انگارانه نسبت به پذیرش آزادیهای سیاسی و اجتماعی و سپردن سرنوشت افغانستان به برگزاری انتخابات از سوی طالبان؛ همگی بخشهایی از نقاط ضعف و ابهام این طرح جدید خلیلزاد هستند.
اما در سومین بعد، نباید از پیامدهای آنی و قریب الوقوع ارائه این طرح بر دولت فعلی کابل غفلت کرد. از زمان طرح این بحث اختلافات حتی به لایه های درونی دولت اشرف غنی کشیده شده است.در واقع اکنون عملاً نظام در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته است. حال گروهها و طرفداران متشتت طرفدار جمهوری خواهی که در عین حال هر یک دغدغه های قومی خود را نیز دارند، با طالبانی که قدرتش با مجموعه آنها برابری میکند، روبهرو هستند. شاید مرگ جمهوری خواهی نیز در سایه این تفرقه دور از انتظار نباشد.
نظر شما