قدس آنلاین: بر اساس پیش بینیهای صورت گرفته، سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در روزهای پایانی بهار امسال، برگزار میشود تا با نو شدن دولت، اقتصاد کشور هم در آستانه تغییرات احتمالی قرار گیرد.
تغییر دولت در شرایطی صورت میگیرد که اقتصاد ملی امروز و با شتاب، طیف وسیعی از نوسانها را تجربه میکند و گویی در این عرصه بیم و امید چنان به هم گره خورده که تحلیل آینده اقتصاد را با سختی همراه کرده است.
این تلاطمهای سینوسی اقتصاد به ویژه در یک سال اخیر و غبارآلودگی شدید آینده اقتصاد ملی، زمینهای شد برای گفتگوی ما با یحیی آل اسحاق؛ رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق و مردی که حدود نیم قرن در اقتصاد ایران حضور فعال داشته و در دوره دوم دولت سازندگی ( دولت ششم)، وزیر بازرگانی بوده است.
در آستانه تغییر دولت و با توجه به تلاطمهای شدید اقتصادی سالهای اخیر، دو نوع نگاه در جامعه و در میان فعالان اقتصادی شکل گرفته: برخی امیدوارند به تغییر سیاستهای اقتصادی در دولت بعد و به تبع آن تلطیف فضا و گروهی با توجه به وضعیت نامطلوب فعلی، امیدی به تغییر مثبت ندارند. در وهله اول میخواهیم بدانیم دولت آینده، کشور و اقتصاد را با چه شاخصهای اقتصادی تحویل میگیرد؟
در خصوص آوردهها و داشتههای اقتصاد ایران همواره این سوالات مطرح است که آیا ما اصولا کشور فقیری هستیم که مجبوریم با امکاناتی محدود، امور را اداره کنیم یا نه؟ و مبتنی بر شاخصها چه اقتصادی داریم؟ واقعیت این است که ما در اغلب شاخصهای اقتصادی مورد نیاز برای توسعه نه تنها کمبود نداریم بلکه در وضعیت "اوور" هستیم. یکی از این شاخصها نیروی انسانی بارور شده، آموزش دیده و حرفهای است که در این زمینه یکی از بهترینها در منطقه هستیم. مثلا در زمینه تربیت مهندس نسبت به جمعیت، بعد از چین و آمریکا رتبه سوم جهان را داریم. ما ۱۲ میلیون نفر فارغ التحصیل دانشگاهی داریم و ظرفیت دانشگاههای کشور هم ۴ تا ۵ میلیون نفر است. از لحاظ سنی هم از جوان ترین کشورهای جهان هستیم.
شاخص بعدی منابع طبیعی است که از نظر ذخایر نفتی رتبه چهارم جهان را داریم و در حوزه گاز سوم هستیم. اهمیت این منابع زمانی معلوم میشود که یادآور شویم نفت، گاز و فرآوردههای پایین دستی شان از عوامل عمده رشد و توسعه اقتصادی هستند. ما امروز از نظر تنوع معادن هم رتبه پانزدهم جهان را داریم اما متاسفانه فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد این منابع معدنی تاکنون استفاده شده است.
در خصوص موقعیت جغرافیای اقتصادی هم از بهترین و حساس ترین نقاط جهان وهاب و مرکز منطقه هستیم. در همسایگی ما ۱۵ کشور وجود دارد که ظرفیت تجاری سالانه ۱۲۰۰ میلیارد دلار دارند که مبتنی بر استانداردهای فعلی تولید کالا و امکانات ایران، میتوانیم حدود ۳۰۰ میلیارد دلار با این ۱۵ کشور تعامل اقتصادی داشته باشیم.
ایران از نظر استعداد، در جهان یکی بالاترین رتبهها را دارد. بد نیست در اینجا به این نکته هم اشاره کنم که به لحاظ مدنیت و سابقه تاریخی هم تازه به دوران رسیده نیستیم! ما کشوری هستیم که از زمانی که تاریخ ثبت و تدوین شده حتی یک ۲۴ ساعت هم نبوده که نام مان وجود نداشته باشد. شاید کوچک و بزرگ شده و یا جنگهایی را به خود دیده باشیم اما بر اساس اسناد و مدارک، در مقاطعی از تاریخ، نصف جهان با دانش مدیریت و دیوان سالاری ایرانیان اداره شده... اینها را گفتم تا به این نتیجه برسیم که نسبت به اقران خود هیچ کمبودی برای رشد و توسعه نداریم.
جناب آل اسحاق! علیرغم این داشتهها و زمینهها، مردم، فعالان اقتصادی و بدنه اقتصاد، چالشهای متعددی را تجربه میکنند و این طور به نظر میرسد که ما در ساختار اقتصاد صرف نظر از تغییر دولتها، مشکلات همیشگی و پابرجایی داشتهایم و داریم...
بله... اذعان داریم با تمام این امکانات، اقتصاد ما چالشهای بزرگی دارد که لازم است بگویم برخی از اینها مزمن و تاریخی هستند و برخی هم مربوط به شرایط جدید. مردم ما قطعا امروز با مشکلات معیشتی زیادی دست وپنجه نرم میکنند؛ به ویژه گروهی که در ضریب جینی ۵ به پایین هستند. این گروه ۶۰ میلیون نفر را شامل میشود که دخل و خرج شان با هم نمیخواند و ۵ حوزه خوراک، پوشاک، اجاره مسکن، بهداشت و آموزش حدود ۷۰ درصد از درآمدشان را میبلعد! نکته قابل توجه این است که در تورم ۳۰ تا ۴۰ درصدی اقتصاد ۵ حوزه مذکور بالای ۷۰ درصد و بالاترین تورم را تجربه کرده است. اینها بیانگر وارد آمدن بیشترین فشار معیشتی به قشر متوسط به پایین جامعه ایرانی است و نبود رفاه و قدرت خرید و معیشت پرتلاطم از چالشهای جدی مردم است.
در حوزه اشتغال و تولید نیز وضعیت نامطلوب است. بر اساس آمار حدود ۹۵ درصد صنایع ما کوچک و متوسط و مابقی پیشران و بزرگ هستند اما امروزه بیشترین سختی متوجه گروه ۹۵ درصدی است و اینها در تامین سرمایه، سرمایه گذاری، سرمایه در گردش، فشار مالیاتی و بیمه ای، تامین مواد اولیه، ارتباطات تجاری و... درگیر مشکلات عمدهای هستند. اگر سری به شهرکهای صنعتی بزنید میبینید اغلب این صنایع تعطیل شدهاند. متاسفانه بیش از ۶۰ درصد تسهیلات و امکانات بانکی به گروه ۵ یا ۶ درصدی صنایع پیشران پرداخت میشود و حداقل این تسهیلات به گروه ۹۵ درصدی صنایع کوچک و متوسط میرسد.
در این میان علاوه بر اینکه خود سیستم بانکی ما با مشکلات زیادی روبروست، کسری بودجه سالانه هم مزید بر علت شده و در آخرین مورد پیش بینی میشود بیش از ۵۰ درصد منابع بودجه ۱۴۰۰ واقعی و قابل تحقق نیست! رشد ۳ تا ۴ برابری حجم نقدینگی و رسیدن آن به حدود ۳۴۰۰ هزار میلیارد تومان که با توجه به رقم تولید ناخالص داخلی، تورم سنگینی را وعده میدهد، مشکلات متعدد صندوقهای بازنشستگی، وجود فساد اقتصادی و دیگر موارد را هم باید به چالشهای موجود در اقتصاد خرد و کلان ایران علیرغم وجود امکانات و زمینههای اقتصادی و توسعهای اضافه کرد.
آقای دکتر! چرا زمینهها با دستاوردهای حاصل از آن همخوان نیست؟ گیر کار کجاست و آیا این شرایط، به ویژه وقتی درگیر فشارهای خارجی و بین المللی هم هستیم، سرنوشت محتوم اقتصاد ماست که نمیتوان مانع تداومش شد؟
نه... اینها سرنوشت محتوم ما نیست. ما درگیر مشکلات داخلی و البته خارجی هستیم اما ضریب تأثیر خارجی ۳۰ درصد است و ۷۰ درصد از نارساییها به داخل مربوط است. شک نکنید ما میتوانیم شرایط داخل را بهبود ببخشیم و تغییر دهیم. این تغییر اما الزاماتی دارد. در حوزه روابط بین الملل باید به قدری مقتدر شویم که در کنار قدرت نظامیو منطقه ای، از نظر اقتصادی هم مدام تحت تهدید نباشیم. برای ممانعت از تهدیدهای خارجی نیاز داریم تاب آوری اقتصاد را بالا ببریم و امکان اعمال نفوذ بر اقتصاد ما وجود نداشته باشد. مشکل اصلی در به منصّه ظهور نرسیدن داشتهها و آوردهها، نظام مدیریت و برخی عوامل فرهنگی، رفتاری و سیاستی است اما قطعا میتوانیم اوضاع را تغییر دهیم و به شرایط بهتر برسیم.
صرف نظر از اینکه چه دولتی و چه افرادی روی کار بیایند، این مدیریت چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
مدیریتی که ضعفهای امروز را به قوت تبدیل کند باید سه ویژگی داشته باشد: اول اینکه برای بهبود رفاه، روابط اقتصادی و قوی شدن در سطح منطقه و جهان باید از امکاناتش خوب استفاده کند که برای این استفاده خوب لازم است فضاشناسی بلد و شناخت واقعی از اقتصاد کشور داشته باشد تا به درستی برنامه ریزی کند، نقاط قوت و ضعف بازیگران تأثیرگذار و ضریب تأثیر هر بازیگر را به درستی ارزیابی کند تا استراتژی درستی اتخاذ شود. گروه مدیریت باید عوامل تاثیرگذار خارجی بر اقتصاد ایران را هم به درستی بشناسد و وزن و تاثیر هر یک را بر اقتصاد ایران احصاء کند. مثلا مشخص شود آیا وزن آمریکا با چین، کشورهای عربی، اروپا و... برابر است؟! هماهنگی اینها با هم چقدر است و ما چطور میخواهیم با هر یک از اینها برخورد کنیم؟ در بعد داخلی اقتصاد هم بازیگرانی نظیر مجلس، دولت، قوه قضاییه، فعالان اقتصادی، مصرف کنندگان، وجدان عمومی، رسانهها و... نقش بالایی دارند و رفتارشان بر اقتصاد موثر است لذا لازم است روابط و شرایط اینها را به درستی شناخته شود. در فضاشناسی همچنین قانون اساسی، قوانین و مقررات، بودجهها، اعتقادات و فرهنگ و در مجموع عوامل نرم افزاری مهم هستند. در نهایت باید گفت برای فضاشناسی یک مدل سه بعدی هرمیاز بازیگران داخلی، خارجی و نرم افزاری نیاز داریم که باید در نگاه تیم مدیریت دیده شود. مدیریت باید به این جمع بندی برسد که اقتصاد ما سیاسی است یا نه؟
مدیریت نباید روحیه افسرده و واداده داشته باشد و با جرأت و جسارت باشد چون ضریب تاثیر روحیه در هر ماموریتی بالای ۵۰ درصد است و اگر مدیریت، مایوس باشد همه داشتهها را نابود میکند! ضرورت بعدی این است که بدانیم اقتصاد و مدیریت، دیمینیستند. مدیریت یک علم است که برایش هزاران دانشگاه و میلیونها سند علمی و مقاله ایجاد شده است. پس باید دانش لازم را برای مدیریت اقتصاد داشت. نکته حائز اهمیت این است که این دانش و مدیریت باید در چارچوب انقلاب، با لحاظ جمهوریت، اسلامیت و ایرانیت و معتقد به آن باشد و باید باور داشته باشد که در محیط ایران قرار است مدیر باشد. قطعا ذهن سکولار نمیتواند در اقتصاد ایران موفق باشد. در این صورت و با داشتن روحیه مثبت در مدیریت، امید در جامعه و در میان فعالان اقتصادی و هر تصمیم گیر و تصمیم سازی ایجاد میشود. اگر روحیه "نمیشود"، "نمیتوانیم" و توام با بدبینی بر اقتصاد حاکم باشد امید خلق نمیشود.
البته ایجاد امید مستلزم اعتماد فعالان اقتصادی به قوای سه گانه و مجموعه حاکمیت است و اقتصاد با امنیت، رابطه مستقیم و تندی دارد. سرمایه گذار اگر حس ناامنی داشته باشد فرار میکند! اگر ثبات اقتصادی، مقرراتی و اعتماد نباشد، سرمایه گذاری میسر نمیشود. لازم به ذکر است ما به همدلی هم نیاز داریم و اقتصاد برایند تمام تلاشهای اقتصادی است. حاصل عملکرد بانکها، بیمهها، حمل و نقل، نظام تصمیم گیری، برنامههای تجاری بلندمدت و... به جهش و توسعه یا رکود منجر میشود و اگر همدلی نباشد نهضت اتلاف سرمایه، توان و انرژی شکل گرفته است. این همدلی به خصوصیات فردی و جریانات سیاسی حاکم بر اقتصاد بر میگردد. یکی از مشکلات اقتصاد ما "سیاست زدگی" و جهت گیریهای حزبی، گروهی و رانتی در اقتصاد است. این یعنی ما میخواهیم اقتصاد را که یک علم است و اقتضائات خود را دارد، با نگاه حزبی و باندی اداره کنیم و مثلا فلان مجموعه را با گردش مالی هزاران میلیارد تومانی در اختیار حزب خود و نیروهایش قرار دهیم تا به اهداف مان برسیم!
یقینا اگر بخواهیم امید ایجاد کنیم باید اقتصاد را از سیاست زدگی جدا و با روحیه مثبت، میان بازیگران مختلف اعتماد خلق کنیم. برای روشن شدن موضوع به واکنشهای مختلف به قرارداد ۲۵ ساله با چین اشاره میکنم. این یک حرکت شطرنجی از سوی ایران بود که تمام مهندسان در غرب "مدافع تحریم" و شرق "مدافع منافع خود" را به فکر وا داشت. در این زمینه اگر درست عمل شود، امور از دست غرب با رویکرد ادامه فشار حداکثری، خارج و مجبور میشود به خواستههای ما تن بدهد هر چند ما خواهان بازگشت غرب به تعهدات هستیم. متأسفانه آن چه در واکنش به این قرارداد دیدیم تفوّق اختلافات سلیقهای و حزبی بر منافع ملی بود. هر کس میخواهد قرارداد را به هم بزند حال آن که ما شرق و غرب را به تغییر مواضع وادار کرده ایم! متأسفم که یکی میگوید این قرارداد ترکمانچای است و دیگری میگوید حقه بازی است و به جای اینکه از فرصت خلق شده بهترین استفاده را ببریم، همدلی نداریم.
آقای آل اسحاق! در آستانه انتخابات و با توجه به داشتهها و چالشهایی که خودتان برشمردید، چه توصیهای برای همسویی دولت فعلی و آتی با مجلس در راستای حفظ منافع ملی دارید؟
مجلس و دولت در این ایام نباید منافع ملی را فراموش کنند. تجربه نشان داده هر جا تساهل و تسامح داریم و همت به خرج نمیدهیم چوبش را میخوریم. بنده به عنوان فردی که سالهای زیادی در اقتصاد ایران حضور داشته ام تاکید میکنم قطعا راه حل برای مشکلات مان وجود دارد چون بنیانش را داریم مشروط به اینکه بازیگران داخلی را همدل و اقتصاد را حرفهای و غیرسیاسی اداره کنیم و در عرصه بین الملل منافع ملی را با غیرت دینی و انقلابی و تحت فرماندهی واحد مقام معظم رهبری اداره کنیم... ما به وحدت رویه و ثبات قوانین نیاز داریم و اصل ۱۱۰ قانون اساسی هم صراحتا تعیین سیاستها و خط مشیهای کلی را به رهبری واگذار کرده است.
اگر فشارها از روی اقتصاد ایران برداشته شود، چون پایههای لازم را دارد، فوران میکند و در کوتاه ترین زمان، مشکلات مرتفع میشود. بر اساس اعلام سازمانهای جهانی و علیرغم این همه درگیری و فشار اقتصادی، ایران امروز قدرت شانزدهم تا بیستم جهان است و ما میتوانیم به قدرت اول منطقه تبدیل شویم. پس مهم نیست چه دولتی ذیل چه پرچمی اعم از اعتدال، اصول گرایی و... سر کار بیاید، مهم داشتن روحیه مثبت و نگاه حرفهای به اقتصاد و توانایی در انجام مسوولیتهای محوّله است.
انتهای پیام/
نظر شما