چیزی نیز بهتر از این جملات نمیتواند ورد زبانمان باشد: «ان لم تکن رضیت منّا فالأن فارض منّا» اگر تا این لحظه ما نتوانستهایم رضایت و خشنودی تو را کسب کنیم، درخواست و تمنا میکنیم در همین لحظه رضایت خودت را شامل حال ما بفرمایی. این جملات شاید آخرین برگ برنده ما برای بهره بردن از آخرین نعمتهای سفرهای است که یک ماه میهمانش بودیم. اهل بیت(ع) البته سفارشها و ادعیه زیادی برای گذراندن این روزهای پایانی ماه مبارک و مغتنم شمردن این فرصت دارند که در گفتوگو با حجتالاسلام ابراهیم شفیعی، مدیر مدرسه علمیه اخلاقی رشد آنها را بررسی کردهایم.
جناب شفیعی، به طور کلی علت تأکید بر ایام و روزهای پایانی ماه مبارک رمضان چیست و اهل بیت(ع) چه سفارشهایی در این خصوص دارند؟
در زمینه معرفت ماه مبارک رمضان بهطور کلی میگویند با سه نوع گرفتن روزه مواجه هستیم: روزهگیری عوام، روزهگیری خواص و روزهگیری خواصالخاص. روزه گرفتن عوام مثل روزه من و امثال من است که تنها دهانمان از خوردنیها و نوشیدنیها بسته است.
خواص کسانی هستند که غیر از دهان، چشم و گوش و زبانشان نیز از محرمات الهی بسته است و به تعبیری روزه خاص میگیرند.
روزه خواصالخاص متعلق به کسانی است که حتی فکرشان را نیز مدیریت میکنند، یعنی در ماه مبارک رمضان که در خدمت حضرت حق هستند، غیر از اینکه دهانشان را از خورد و خوراک و زبانشان را از باطل میبندند و چشم و گوششان را حفظ میکنند، حتی فکرشان را نیز به چیزی غیر از ذات باری تعالی نمیدهند و همه تمرکزشان بر ذات حضرت حق است.
حال اگر جدا از آن معرفت کلی نسبت به ماه مبارک، بخواهیم در خصوص روزهای پایانی ماه رمضان حرف بزنیم باید گفت زمانی که سر سفره کریمی نشستهایم و میهمان یک بزرگی بودهایم، پس از اینکه به روزهای پایانی این میهمانی میرسیم قاعدتاً باید به خودمان بیاییم و از خود بپرسیم آیا آداب میهمانی را رعایت کردهایم یا خیر؟
اگر آداب میهمانی را رعایت کرده و نسبت به آن بزرگ، احترامش را در نظر گرفته باشیم وقتی بخواهیم از درِ میهمانخانه خارج شویم، چون فهمیده بودیم سر چه سفرهای و میهمان چه بزرگی بودهایم، خوشحالیم.
اما اگر این ایام را به خوبی درک نکنیم، ادب را نسبت به این بزرگ رعایت نکرده و اصطلاحاً پایمان را دراز کرده باشیم و سرمان را به جای صاحبخانه مشغول به آنچه در سفره بوده کرده و نفهمیده باشیم میهمان چه کسی هستیم، روزی هم که بخواهیم از آن میهمانخانه خارج شویم همهاش حسرت میخوریم که چرا این ایام و توفیق حضور در کنار چنین بزرگی را از دست دادیم.
ازاین رو اولیای خدا در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان ما را به آنچه رسول خدا(ص) در این روزها انجام میدادهاند، ارجاع میدهند. همه ما شنیدهایم حضرت رسول(ص) در روزهای پایانی ماه مبارک شبها رختخوابشان را جمع میکردند، یعنی شبها تا صبح و همه لحظات مشغول عبادت بودند.
شاید نکتهای که در ادعیه مخصوص این روزها بیشترین تأکید بر آن شده، بحث آمرزشطلبی باشد؛ طوری که حتی در ماجرایی که یکی از یاران امیرالمؤمنین(ع) با حضرت در روز عید فطر دارند حضرت به او گوشزد میکنند این روز برای کسی عید است که در ماه رمضان آمرزیده شده باشد. دیدگاه شما درباره این موضوع چیست؟
بزرگان حتی وقتی به عید فطر میرسند این روز برایشان هم روز شادی و هم روز افسوس و غم است.
به عبارتی آدم باید در این روز حالت خوف و رجا داشته باشد و خیلی نیز شاد نباشد چرا که هرچند عید است ولی باید به این گزاره فکر کند که خدای نکرده، نکند ایام ماه مبارک را هدر داده باشد.
در این دهه آخر ماه مبارک رمضان و زمانی که به روزهای پایانی میهمانی میرسیم، باید لحظه لحظه به این فکر کنیم که میهمانی دارد تمام میشود و سفره درحال جمع شدن است و شیطان دست و بالش باز میشود.
شیطانی که با آغاز ماه مبارک، دست و پایش غل و زنجیر شده بود، دوباره قرار است از این بندها آزاد شود، علاوه بر آن، رحمتهای این ماه همچون پاداشهای مضاعف و چندین برابری که خداوند برای قرائت قرآن یا حتی خوابیدن و نفس کشیدن ما قرار داده بود به حالت قبل برمیگردد.
به نظر میرسد بهترین راهکار در روزهای پایانی این است که انسان دائم به خودش تذکر دهد مواظب باش و هوای خودت را داشته باش که میهمانی در حال تمام شدن است.
از طرفی میدانیم کلمه «عید» به عاد یعود برمیگردد که به معنای بازگشت است.
یکی از سؤالاتی که بعضاً مطرح میشود این است چرا ما عید قربان یا عید فطر یا عید جمعه داریم و عید اصلاً به چه معناست؟ این کلمه به معنای این است انسان به خودش برگردد و ببیند آنچه را از سرگذرانده، چگونه بوده است. معنای دیگر نیز این است که خداوند در روز عیدفطر به سمت بندگانش بازمیگردد و هزاران هزار بنده را از آتش نجات میدهد.
بنابراین یکی از مفاهیمی که ذیل کلمه عید به آن اشاره میکنند همین بازگشت خدا به سمت انسان و نجات او از آتش است. یک معنای این حرف نیز طرف ماست؛ یعنی ما باید رجوع کنیم، برگردیم و بپرسیم چه کردهایم.
از این رو در قنوت نماز عید فطر میگوییم: «اللّهُمَّ إنی أَسْئَلَکَ خَیرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ»؛ لازمه چنین توقعی -که هر چه خیر است به من بدهی- این است که انسان پاک شده و توبه کرده باشد.
شاعر نیز به همین علت گفته: «پاکیزه شو و جمال پریطلعتان طلب».
چطور وقتی پر از آلودگی هستم میتوانم بگویم هر چه خوبی است به من نیز بده. زمانی میتوانیم این را بگوییم که زمینهای داشته باشیم.
به همین خاطر توجه به توبه و پاکسازی و اینکه انسان به مرتبهای برسد که کاملاً حس کند با پیش از ماه رمضان فرق کرده اهمیت مییابد.
برای حفظ رقت و لطافتی که در پی این ریاضت یکماهه بهواسطه روزه ایجاد شده چه باید کرد؟
به قول برخی از بزرگان این یک ماه ،سوختگیری برای پیمودن مسیر در بقیه سال است. باید خودمان را از غرق شدن در مادیات نگه داریم و از این باتلاق بیرون بکشیم.
از دیگر تعابیری که حضرت سجاد(ع) در دعای وداع با ماه مبارک بسیار بر آن تأکید دارند، بحث تفضل الهی است، یعنی خداوند به شدت دنبال سود بردن ما در تجارت با خودش است. دلیل این تأکید را چه میدانید؟
اگر خداوند سود بردن ما در این معامله را دوست نداشت که اسبابش را فراهم نمیکرد. خداوند دو ماه رجب و شعبان را برای آمادگی همین ماه قرار داده است. از طرف دیگر برای هر فعالیت ما در این ماه امتیازی در نظر گرفته شده، دقیقاً مثل یک معلم که به هر حرکت مثبت شاگردش امتیاز میدهد.
موضوعی که حول احادیث و ادعیه درباره آن بسیار بحث میشود نسبت بهره بردن از این ماه و شقاوت انسان است؛ چرا مشخصاً بهره نبردن از این ماه را معادل شقی بودن انسان دانستهاند؟
علت اینکه حضرت میگویند خداخواسته است بیشترین بهره را در بهره ببرید این است که اسبابش را فراهم کرده است.
وقتی همه اسباب آماده است، این همه امتیاز در نظر گرفته شده و حتی شب قدر هم در این ماه قرار داده شده واقعاً آدم باید بدبخت و شقی باشد که نتواند هیچ سودی در این تجارت و معامله با خدا ببرد.
نظر شما