به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، بالاخره پس از تلاش و پیگیریهای فراوان، ثبت سیام آذر به عنوان روز قصه و قصهگویی در تقویم رسمی کشور، در شورای فرهنگ عمومی به تصویب رسید. این پیشنهاد از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه شده بود و پس از طرح و تصویب نهایی در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، در تقویم رسمی کشور ثبت خواهد شد.
ایده نامگذاری یلدا به عنوان روز قصه و قصهگویی در تقویم رسمی کشور سالهای گذشته از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مطرح شد اما بررسی این پیشنهاد بهصورت رسمی در سال ۱۳۹۹ ارائه و در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت و به نظر می رسد با توجه به اهمیت قصه در فرهنگ ایرانی و پاسداشت آن، ثبت یک روز در تقویم به نام آن ادای دینی هرچند کوچک به این فرهنگ ارزشمند و کهن ایرانی است.
به همین بهانه با محمد میرکیانی، نویسنده کتابهای کودک و نوجوان و مدرس قصهگویی پیرامون اهمیت و ضرورت نامگذاری روزی به نام قصه و قصه گویی در تقویم رسمی به گفتوگو پرداختیم و او نیز با ارائه توضیحاتی در اینباره بر جریان سازی فرهنگ قصه گویی در متن زندگی روزمره خانوادهها تاکید کرد.
رونق قصه گویی و درآمیختن با باورهای دینی
این نویسنده با اشاره به اینکه قصهگویی یک هنر دیرینه ایرانی و شرقی با جان مایه تفکر دینی است، میگوید: پیش از اسلام قصه گویی وجود داشته و پس از آن هم بوده و البته در ایران به ویژه درآمیختن هنر قصهگویی با باورهای دینی ما رونق بسیار پیدا کرده است. بسیاری از وقایع که در قصهها روی میدهد با باورهای دینی ما درآمیخته، چه قصههایی که به طور مستقیم به زندگی بزرگان دین میپردازد و چه قصههایی که جان مایهاش حوادث دینی است مانند جنگ نامههای امیرالمومنین(ع) که جزو ادبیات شفاهی ما محسوب میشود.
وی در ادامه با تاکید بر این که بسیاری از فضاهای ادبیات کهن ما با قصه گویی آمیخته شده میگوید: قصههایی که در آثار مولانا، کلیات شیخ بهایی، خمسه نظامی و حتی شاهنامه فردوسی وجود دارد عمدتاً ساختاری داستانی دارند؛ در کنار اینها ادبیات و قصههای عامیانه هم وجود داشته که نقل محافل خانگی و جمع مردم بوده است؛ از همه مهمتر ما شبی را به عنوان شب قصهگویی در طولانی ترین شب سال(شب یلدا) داریم که آن را ارج مینهیم.
به گفته این نویسنده؛ عمدتاً بزرگان، پدران و مادران برای تربیت نسلها از قصهگویی بهره میبردند. بنابراین اگر تمام این عوامل موثر را کنار یکدیگر بگذاریم بحث قصه گویی به عنوان یک عنصر موثر و تربیتآفرینِ فرهنگی این ارزش را دارد که یک روز را به عنوان آن در تقویم فرهنگی کشور ثبت کنیم.
میرکیانی در ادامه تاکید کرد: من کارهای بزرگی را در امر قصه گویی در کشور انجام دادهام. نخست این که ۱۰- ۱۱ سال متمادی قالب «قصههای ظهر جمعه» در دهه ۶۰ توسط من نوشته شد، همچنین طرح جشنواره قصهگویی را سال ۷۵ به شمس الدین رحمانی ارائه کردم که اولین دبیر جشنواره نیز استاد رحماندوست بودند و آن جشنواره امروز به جشنواره قصهگویی بینالمللی تبدیل شده است. اتفاقاً در دو دوره همین جشنواره نیز قصه گویی کردم و جایزه گرفتم و در یکی دو جشنواره دیگر نیز به عنوان مروج قصه گویی از من تقدیر شده است.
برگزیدهٔ پنجمین دورهٔ کتاب سال ایران عنوان کرد: همچنین زمانی که مدیر گروه کودک شبکه دو سیما بودم برای اولین بار در سال ۷۸ یک برنامه قصه گویی پیش از خواب را تحت عنوان «شب بخیر بچهها» طراحی کردم و در کنار اینها در آموزش و پرورش، صدا و سیما و کانون پرورش فکری دورههای قصه گویی برای مربیان فرهنگی را تدریس کردم و اخیراً نیز کتابی تحت عنوان «شبهای شیرین» قصههای پیش از خواب برای مربیان، آموزگاران و والدینی که میخواهند قصه گویی کنند، منتشر شد و میتوان گفت این اولین کتاب آموزش قصه گویی است که با متنهای نمونه قصه گویی کار شده است. مواردی که به آنها اشاره کردم کارهایی بوده که از عهدهام برآمده و تا حد توان آنچه که مقدور بوده را در این حوزه انجام دادهام.
وی ادامه داد: البته بعدها جشنوارههای قصه گویی زیادی راه افتاد که میتوان به جشنواره قصه گویی «مادران قصه گو» در مشهد اشاره کرد که توسط شهرداری مشهد راهاندازی شد و به صورت پراکنده در نقاط مختلف کشور نیز جشنوارههای قصه گویی مختلفی برگزار شد و این فضا رونق گرفت. علاوه بر این، مراکز فرهنگی و خانههای فرهنگ وابسته به شهرداری، کتابخانههای کانون پرورش فکری و کتابخانههای نهاد کتابخانههای عمومی کشور نیز دورههای قصه گویی برگزار کردند. همچنین در فضای مجازی پادکستهایی از کتاب «قصه ما مثل شد» که متن آن به قصه گویی بسیار نزدیک است، توسط نهاد کتابخانههای عمومی کشور تولید شده است.
از ثبت روز قصه گویی در تقویم حمایت میکنم
میرکیانی عنوان کرد: در کنار کارهایی که در حوزه مدیریت فرهنگی و در طول این سالها برای کودکان و نوجوانان انجام دادهام یکی از کارهایی که نقش زیادی در ترویج قصه گویی داشته همین فعالیتهای متنوع من در حوزه رسانه و آثار مکتوب در ارتباط با قصه گویی بوده است. زمانی که دکتر نظری بحث ثبت روز قصه گویی در تقویم را پیشنهاد کردند من به شدت از آن استقبال و حمایت کردم که در تقویم فرهنگی کشور چنین روزی ثبت شود.
برگزیدهٔ پنجمین دورهٔ کتاب سال ایران ادامه میدهد: همانطور که اشاره کردید کار فرهنگی زمانبر و درازمدت است و نیاز به بردباری و شکیبایی دارد و شاید بسیاری از خانوادهها با آن آشنا نباشند؛ البته بحث قصه گویی را میدانند اما عناصر و ابزاری را باید در اختیار داشته باشیم که به واسطه آن به خانوادهها به ویژه در کلان شهرها کمک کنیم و کاری کنیم باور داشته باشند که قصه گویی به آرامش روح و روانشان کمک میکند. واقعیت این است پدر و مادری که پیش از خواب برای فرزندانشان قصه میگویند تنها برای بچه ها قصه نمیگویند بلکه قصهگو ضمن تعریف قصه خودش هم لذت روحی و روانی میبرد. بنابراین قصه گویی چهره به چهره در حقیقت یک امر دو طرفه است و هر دو طرف شنونده و گوینده از آن لذت میبرند.
اهمیت تفاوت میان متن قصه خوانی و قصه گویی
این نویسنده با اشاره به اینکه راههای متفاوتی در قصه گویی وجود دارد که باید گسترش پیدا کند، تصریح کرد: در کتابخانهها قصه گویی به شیوه معمولی و یا همراه با ابزار، پازل، جورچین و ... وجود دارد و در رسانههای تصویری و رادیو تلفیقی از قصه و نمایش است. در حال حاضر نیز در فضای مجازی به نوعی پادکستها شروع به کار کردهاند. به نظرم شناخت این فرایند زمان میبرد و موجی که برای یک موضوع ایجاد میشود باید به درستی هدایت شود. در واقع نکته مهم این است که هر متنی به عنوان متن قصه گو در پادکستها استفاده نشود. خیلی از اینها اصلاً ساختار قصه گویی ندارند. فراموش نکنیم هر متنی، متن قصه گویی نیست و نیازمند تنظیم و تصحیح است و باید ویژگیهایی داشته باشد. خیلی از این متون، متن قصه خوانی هستند و با قصه گویی فرق میکنند.
وی با اشاره به اهمیت مهیا کردن فضا برای قصه گویی میگوید: مراکزی مانند کانون که وظیفه تولید فکر و فرهنگ دارند میتوانند این کار را انجام دهند و کلاسهای آموزشی و وبینار برگزار کنند. البته من چندان موافق این نیستم که بچهها در سنین پایین مستقیماً به فضای مجازی ورود کنند و عمده کسانی که باید مراجعه کنند پدران و مادران هستند. اتفاقاً پادکستها میتوانند کمک کنند مشروط بر اینکه متنهای خوبی انتخاب و اجرا شوند که خانوادهها هم بتواننداز آن بهره ببرند اما چیزی که در حال حاضر شاهدیم این است که متنها، مناسب قصه گویی نیستند.
میرکیانی در پایان گفت: شاید برایتان جالب باشد بدانید در سالهای ۶۰ تا ۷۰ که من نویسنده «قصههای ظهر جمعه رادیو» بودم غالباً این سوال پرسید میشد که آقای سرشار در حال خواندن قصهها هستند یا خودشان آن را میگویند و من پاسخ میدادم که دقیقاً آن را از روی متن میخوانند و من آن را به شکل یک متن قصه گویی تنظیم میکردم، اما امروز اغلب قصههایی که در پادکستها خوانده میشود متون قصه خوانی است و مانند این است که کتاب را میخوانند البته گاهی اوقات ساختار کتاب حالت روایی و قصه گویی دارد و به زبان گفتاری نزدیکتر است. بنابراین اگر این انتخاب درست صورت بگیرد فضای مجازی هم قصههای سالم با محتوای تربیتی، ارزشمند و جذاب جای خودش را در بین مخاطبان پیدا میکند.
انتهای پیام/
نظر شما