آیت الله دکتر محقق داماد در ابتدا و با بیان اینکه بررسی زندگی حضرت رضا(ع) به خصوص در دوران حضورشان در ایران نشان میدهد که حضرت در سیره تبلیغی خود به بحث ایجاد نمادها هم توجه جدی داشته است، میگوید: بحث نمادشناسی و استفاده از نشانهها در تبلیغ مختص دانش ارتباطات است که بسیار مورد توجه حضرت رضا(ع) بود. مسئله مهم، ارتباطی است که گاهی اوقات بین این رمزها، کدها و نمادها ایجاد میشود. همانطور که میدانید، حضرت رضا(ع) در انتقال مفاهیم و دستورات دین با سایر سران ادیان از این نمادها بهره میبردند. مخصوصاً در مناظرات که با این برنامهها بسیاری از سران ادیان و دانشمندان به اسلام گرایش پیدا میکردند البته ناگفته نماند که این نمادشناسی نیازمند جامعهشناسی و شناخت از جامعه است.
او تصریح میکند: در گستره دین هم میتوان جایگاهی برای بحث نمادها قایل شد. نمادها در گستره فرهنگ دینی در حد وسیعی کاربرد دارند و اگر ساحت فرهنگ و اندیشه را از هم جدا کنیم؛ در هر دو ساحت حضور نمادها را خواهیم دید. مراد از اندیشه دینی آن مفاهیم و آموزههایی است که از طریق وحی و سنت معصوم(ع) در اختیار ما قرار گرفته که از ثبات کاملی برخوردار است. مقصود از فرهنگ نیز آن تجربهها و فهم مسلمانان از این اندیشه های دینی و چگونگی بهرهبرداری از آنهاست. در فرهنگ دینی میبینیم که اغلب پدیدهها در یک جامعه دینی حالت رمز و نمادین دارد.
این محقق و پژوهشگر سیره اهل بیت(ع) میافزاید: اگر به درستی و با دقت به زندگی حضرت توجه کنیم، متوجه میشویم که پارهای از اقدامات را جز از طریق توجه به این نمادها نمی توان تفسیر کرد. یکی از مقاطع زندگی امام رضا(ع) حرکت ایشان از مدینه به مرو است. با ذکر فرازهایی از این حرکت و اقدامات ایشان در طول سفر میتوان موضوع توجه به نمادها را در سیره زندگی ایشان دید. یکی از این موارد در جلد 49 بحارالانوار صفحه 121 آمده که بیانگر موضوع است. راوی حدیث محمد بن اسحاق نیشابوری است که میگوید از مادربزرگم خدیجه بنت حمدان شنیدم که امام رضا(ع) پس از ورود به نیشابور در محله غربی شهر و در ناحیهای که به آن بلاش آباد میگفتند، مستقر شد. در این محله هم پیرزنی به نام پسندیده زندگی میکرد که ایشان به منزل او رفته و درخت بادامی در حیاط او کاشتند که پس از خروج ایشان از نیشابور تبدیل به درختی شده، ثمر داد و مردم بارها میآمدند و از میوه آن میبردند و در صورت بیماری با خوردن آن بهبود پیدا میکردند. به نظر می رسد این یک کار نمادین است و حضرت با گذر از هر شهری یکی از این نمادهای حضور را بر جای گذاشتهاند یعنی با کاشت یک درخت بادام، مردم را به اسلام متوجه کردند تا چراغی را که رسول اکرم(ص) برافروخته بود، پس از او روشن نگه دارند.
آیت الله محقق داماد با بیان نمونههایی دیگر توضیح میدهد: هزاران هزار نمونه دیگر در زندگی آن حضرت وجود دارد و یکی از این موارد بارز مربوط به زمانی است که ایشان در نیشابور بودند. در عیون اخبارالرضا(ع) آمده که در محلهای از نیشابور حمامی وجود داشته که در میان آن چشمهای بوده است. نوشتهاند آب این چشمه بسیار کم شده بود. امام(ع) در آنجا توقف کرد و از آب چشمه کشیدند تا این که آن آب مجدداً فوران کرد. حضرت در کنار چشمه حوضی بنا کرد و از آب چاه کشید و تن مبارک خویش را در آن آب شستشو داد، پس از آن وضو گرفت و نماز خواند. پس از رفتن ایشان همه مردم از آب حوض وضو میگرفتند و نماز میخواندند. باز این حرکت هم یک حرکت نمادین برای تبلیغ دین و نماز بود.
او در مورد برداشت از این روشهای تبلیغی بیان میکند: یکی از برداشتهایی که میتوان در این زمینه داشت، این که ما برای مفاهیم عالی و والای دینی باید به سراغ نمادهایی برویم که برای عامه مردم قابل درک باشد. حتی طرح حدیث معروف سلسله الذهب برای اهل علم در نیشابور نشان دهنده این است که در میان اهل علم هم بودند کسانی که به فهم دین کاملاً نرسیده بودند و این حدیث، زمینه مناسبی برای آشنایی با دین اسلام و تبلیغ نهضت شیعه در این شهر بود.
دکتر محقق داماد در پایان میگوید: برداشت دیگر، کار عالمانه و متواضانه در تبلیغ دین است. اگر قرار است که ما مفهوم نمادها را درک کنیم و ابعاد و اجزای آن را بشناسیم این کار باید با مهارتهای علمی لازم همراه باشد. هر مفهوم دینی و هر ارزش مقدسی باید با نمادهای متناسب مطرح شود، در این صورت میتواند تاثیرگذار و ماندگار باشد. درست مانند کاری که حضرت رضا(ع) در این زمینه انجام داد.
نظر شما