تحولات لبنان و فلسطین

به برخی از این نقدها در فضای مجازی بنگرید! بعضا تا حد همکاری با شکنجه‌گرانم متهم شده‌ام! گویی به صرف ارائه چند انتقاد و پیشنهاد... به طور رسمی به مقام مشاور عالی ریاست جمهوری منصوب شده‌ام! وقتی نزاع سیاسی تا این حدِ شرم‌آور و زشت و رسوا سقوط می‌کند، چرا نباید بیش از یک صد سال درجا بزنیم و دور خود بچرخیم و از ملل دیگر عقب نمانیم؟».

روایت زیدآبادی از هجمه‌ها به او پس از پاسخ مثبت به دفتر رئیسی

قدس آنلاین: «احمد زیدآبادی» فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: سال‌های سال یکی از اعتراضات امثال من به زمامداران کشور این بوده است که چرا حاضر به شنیدن حرف‌های ما نیستند و راهکارهایمان را برای ادارۀ درست جامعه به کلی نادیده می‌گیرید. اکنون فردی که در مقام ریاست جمهوری قرار گرفته، به هر علتی، از من و شمار بسیاری  از منتقدان صریح‌اللهجه وضع موجود، درخواست کرده است که اگر انتقاد و پیشنهاد و راه‌حلی داریم به طور مستقیم در اختیار دفترش قرار دهیم.

در مقابل این درخواست، منطقا به چهار طریق می‌شد واکنش نشان داد. نخست اینکه آن را به سکوت برگزار کنیم و بی‌پاسخ بگذاریم. دوم اینکه بگوییم اصلا شما را به رسمیت نمی‌شناسیم و هیچ راه‌حلی هم برایتان نداریم. سوم اینکه بگوییم نظرات و پیشنهادات‌مان در آثار نوشتاری و گفتاری‌مان مطرح شده است، اگر می‌خواهید می‌توانید به آنها رجوع کنید و چهارم همه اینکه بگوییم، باشد! من پیشنهاداتم را به صورت موجز و مرتب به شما منتقل می‌کنم و منتظر تأثیر آنها در برنامه‌هایتان می‌مانم. با این حساب، اگر من به تکبرم بها می‌دادم، طریق نخست را برمی‌گزیدم، اگر خواهان ساقط کردن نظام سیاسی بودم، طریق دوم را انتخاب می‌کردم، اگر در پی فرستادن طرف به دنبال نخود سیاه برمی‌آمدم به طریقه سوم متوسل می‌شدم. ولی من ترجیحم این است که پیشنهادات و انتقاداتم مورد توجه قرار گیرد و حتی‌المقدور به کار گرفته شود تا بلکه کشورم از این وضعیت گامی به جلو بردارد، بنابراین طریق چهارم را منطقی‌تر یافتم. هیچ ضمانتی در کار نیست که پیشنهادات امثال من مورد کمترین توجهی قرار گیرد و یا اثری بر جا بگذارد. شاید حتی خوانده هم نشود و اگر هم خوانده شود شاید با ریشخند مواجه شود! اینها را من بهتر از دیگران می‌دانم ولی در عین حال، این را هم می‌دانم که اگر فردا روزی کشور با بحرانی روبه رو شد، باید برای آرامش وجدانم پاسخی در چنته داشته باشم. در آن شرایط اگر یکی مانند سید ابراهیم رئیسی به دلیل بروز تهدید علیه کشور، مورد انتقادمان قرار گرفت، برنگردد و بگوید که این وضع تقصیر خود شماست! مگر من نگفتم که هر پیشنهاد اصلاحی دارید در اختیارم بگذارید. چرا نادیده گرفتید؟ چرا گفتید دولت مرا قابل ارائه راه‌حل نمی‌دانید؟ چرا دفتر مرابه دنبال نخود سیاه فرستادید تا در میان سیاهۀ انبوهی از نوشته‌ها و گفته‌هایتان در پی راه حل بگردد؟ من که از شما به صراحت خواستم، چرا زحمت چند ساعت وقت‌گذاری برای نوشتن چند صفحه را به خود ندادید و اینطور متکبرانه برخورد کردید؟ پس این خود شمایید که سبب‌ساز این وضعیت تهدیدآمیز هستید! بر این اساس، نوشتن چند صفحه پیشنهاد برای من، بهترین پاسخ برای فرداست.

حداقل اینکه حکمِ «سنگ مفت گنجشک مفت» را برایم دارد. اگر به آنها عمل شد که چه بهتر از این؟ و اگر نشد فردا روزی می‌توانم با وجدانی آسوده بگویم؛ من که هر چه به عقلم می‌رسید با زبانی آرام و خیرخواهانه به شما پیشنهاد کردم، چرا به کار نگرفتید؟ حال شما را به خدا در مقابل این منطق روشن و شفاف، به برخی از این نقدها در فضای مجازی بنگرید! بعضا تا حد همکاری با شکنجه‌گرانم متهم شده‌ام! گویی به صرف ارائه چند انتقاد و پیشنهاد که نمونه‌ای از آنها را در سال ۸۶ نیز در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی مطرح کرده بودم، به طور رسمی به مقام مشاور عالی ریاست جمهوری منصوب شده‌ام! وقتی نزاع سیاسی تا این حدِ شرم‌آور و زشت و رسوا سقوط می‌کند، چرا نباید بیش از یک صد سال درجا بزنیم و دور خود بچرخیم و از ملل دیگر عقب نمانیم؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.